آگاه: شهادت رییسجمهوری مردمی و همراهانش ضایعه سنگین و دردناکی بود. تحلیل شما از شخصیت این شهید خدمت و همراهانش چیست؟ رهبر انقلاب در پیامشان تصریح کردند که ایشان خستگی نمیشناختند. تبیین شما از این ماجرا چیست؟
این ضایعه اسفناک را تسلیت میگویم و طلب مغفرت و علو درجات برای شهدای این واقعه دارم و از خدا میخواهم که به فضلش این خلأ را جبران کند و مردم در انتخابات آتی به بهترین گزینه دست پیدا کنند. خستگیناپذیری یک رفتار است؛ اما این رفتار ناشی از یک عامل درونی و وجودی است. عامل درونی که در آقای رئیسی خیلی برجسته وجود داشت که باعث میشد بر جسم خود غلبه کند و بتواند فوق طاقت یک انسان معمولی تلاش داشته باشد، ایمان به خدای متعال و قدرت او ازیکطرف و درک ایشان از حساسیت شرایط تاریخی که مسئولیت پذیرفته از طرف دیگر بود و شایستگی که برای مردم ایران بهمنظور بهتر زیستن قائل بود و تصور میکرد محدودیتهایی وجود دارد که این محدودیتها با تلاش خستگیناپذیر میتواند کم شود. جنبه چهارم اینکه تلاش پیوسته و ترکیبی دشمن را برای به زانو درآوردن اراده عمومی مردم در استمرار حرکت انقلاب میدید و مجموعه اینها عاملی میشد برای اینکه یک انگیزه مضاعف پیدا کرده تا تلاش پیوسته و بیوقفهای را دنبال کند و بتواند اهداف اسلامی را در صحنه عمل بیشتر محقق کند..
وجه تمایز شخصیت آقای رئیسی نسبتبه دیگر رؤسای جمهور را در چه میدانید؟
با همه قوت و ضعفهایی که رؤسای جمهور داشتند و باید برایشان احترام قائل بود و علیرغم اینکه به برخی از آنان نقد جدی داریم، اما باید انصاف داشت نسبتبه اینکه در دوره هریک از آنها اقدامات مثبتی هم اتفاق افتاده و انقلاب را به دوره و مجموعه بعد بسپارند؛ ولی آنچه آقای رئیسی را متفاوت و متمایز میکرد ترکیب چند خصوصیت با هم بود. ویژگی مهم ایشان همراهیشان با رهبری بود؛ اما این همراهی صرفا یک همراهی سیاسی از موضع اینکه رییسجمهوری طبق قانون اساسی باید ولیفقیه را بهعنوان کسی که ولایت مطلقه دارد و نسبتبه هدایت عمومی جامعه اختیار مافوق دارد بپذیرد که این هم بود، بلکه افزون بر این، نظام اندیشه آیتالله رئیسی با نظام اندیشه مقام معظم رهبری قبل از اینکه ریاستجمهوری را به عهده بگیرد یک نظام همخوان بود؛ لذا درک عمیق و هماهنگی نسبتبه فرمایش معظم له داشت و خود این یک امتیاز بزرگ بود که رییسجمهوری احساس بیگانگی یا دوگانگی نسبتبه تحلیلها، کارشناسیها، تذکرات و هدایتهای رهبری نداشته باشد. اگر رییسجمهوری این بیگانگی یا دوگانگی را داشته باشد، طبعا در پاییندست خودش تسری پیدا میکند و در نتیجه بدنه اجرایی کشور همراهی و همگامی لازم را با رهبری پیدا نمیکند.
ویژگی دوم که به مسئله اول هم مربوط میشود این است که ایشان یک نیروی انقلابی بود و انقلاب را باور داشت و انقلابی رفتار میکرد و این باعث میشد با اطمینان نسبتبه قدرت حل مشکلات و توانمندی برای خروج از مشکلات حرکت و اقدام کند و چون تردید، تزلزل و ناامیدی در او نبود، به همین خاطر در رفتارش هم نبود و این احساس را در افراد پیرامونش هم منتقل نمیکرد و درنتیجه افرادی که با ایشان ارتباط داشتند و فعالیت میکردند نیز همین روحیه پرکاری، مردمداری و اطمینان و ایمان به امداد الهی را داشتند و اینها عواملی است که در کنار ویژگیهای فردی مثل اخلاص، توسل و دلدادگی به اهلبیت(ص)، شخصیت علمی و سیادتشان مجموعا یک شخصیت دوستداشتنی و دلچسبی برای مردم فراهم میکرد.
همانطور که اشاره کردید شخصیت رییسجمهوری فقیدمان و شعارهایش از ابتدای کار تاکنون به مبانی اصیل انقلاب و رهبری نزدیک و همخوان بود. چگونه میتوان این شخصیت را بهعنوان یک الگو در بین کارگزاران نظام و اذهان عمومی باقی گذاشت؟
تلاشی که همکاران شما در این ایام انجام میدهند نسبتبه بازبینی و بازگویی ویژگیهای ممتازی که مرحوم شهید آیتالله رئیسی داشتند عامل موثری است برای اینکه الگوبخشی اتفاق بیفتد و به همان میزان استمرار نسبتبه این قضیه هم اتفاق میافتد. باید این واقعیت را بپذیریم که عدهای در زمان حیات ایشان رفتار و برآورد و محاسبهای را که ایشان و امثال ایشان نسبت به وضعیت حال و آینده داشتند برنمیتابیدند و تصورشان بر این بود که با صرف تکیه به مردم امکان فائق آمدن بر مشکلات وجود ندارد و بایستی روابط خود را با اروپا و آمریکا یک روابط بدون تنش قرار بدهیم تا بتوانیم از امکانات آنها برای توسعهیافتگی کشور و ایجاد آرامش سیاسی در کشور و امثال این استفاده کنیم. در عین اینکه هیچوقت کشور و رهبری به دنبال تنشزایی نبودند و نخواستند به التهاب در کشور دامن بزنند و حرکت و رفتار موضعگیری داشته باشند که مردم آسیب ببینند و همواره فشار و تهدید و بداخلاقی از جانب دشمنان این ملت بوده، اما باید این الگوی رفتاری را برای مردم بهتر بنمایانیم که عامل مشکلات بهدرستی چیست و چگونه میتوانیم بر مشکلات با سرعت قابلقبولی فائق بیاییم. اینکه بتوانیم با برجسته کردن خصوصیات اسلامی و انقلابی رییسجمهوری فقید فرهنگ تفکر انقلابی و پیشبرنده بودن مدیریت جهادی را در کشور بیشتر تثبیت کنیم باعث استمرار و بقای این معیار و افرادی که واجد این معیار هستند خواهد بود.
پیامدهای این اتفاق چه خواهد بود و برای حفظ ثبات و آرامش کشور چه پیشنهادات و راهکارهایی وجود دارد؟
آنچه در ساعات گذشته پس از اعلام قطعی خبر این ضایعه اسفناک میبینیم این است که مردم با صبوری و سعهصدر با این موضوع برخورد کردند و مسئولان با تسلط و درایت مشغول اداره کشور هستند و نتیجهاش این است در عین تاثر عمومی که وجود دارد، اما آرامش عمومی هم در کشور برقرار است و افزون بر آرامش، افراد و گروههای مختلف سیاسی با همدردی که نسبتبه این واقعه کردند و با تکریمی که از رییسجمهوری فقید داشتند، امیدواریم نوید یک نوع همدلی جدیدتر و فصل جدیدی در ایجاد همدلی بدهد و انشاءالله یکی از برکات و گشایشهایی که بهواسطه این ضایعه اتفاق میافتد این باشد که مصلحت و منفعت ملی کشور برجستهتر موردتوجه قرار بگیرد و تا حد امکان تسویهحسابهای سیاسی و شخصی عامل موضعگیریها قرار نگیرد و اگر این اتفاق میافتد در هفتههای آتی که مردم باید یک انتخاب آگاهانه و پیشبرنده را تجربه کنند و بتوانند با استفاده از تجربه گذشته به انتخاب ارجح نائل شوند و کشور با سرعت شتابندهتری روبهجلو حرکت کند.
نسبت جمهوریت و اسلامیت نظام در واقع اینجا خودش را بیشتر نشان میدهد و آنهایی که بهخاطر کجفهمی و چهبسا غرضورزی نمیخواهند نسبت این دو را بفهمند؛ اینجا دچار مشکل میشوند. گرهگشایی جمهوریت و اسلامیت به این برمیگردد که ما بتوانیم دوگانگی مفهوم بین اسلامیت و جمهوریت را از ذهن خودمان پاک کنیم. این دوگانگی در ذهن عدهای مشکل ایجاد میکند، چراکه نمیتوانند اسلامیت و جمهوریت را با هم جمع کنند. وقتی میگوییم اسلام، یعنی دستوراتی که از بالا به پایین دیکتهشده و مردم باید از آن تبعیت کنند و هیچ نقشی در هیچ سطحی ندارند. باید خواست مردم از هر جایی که نشاتگرفته ملاک عمل و تصمیمگیری باشد. این دوگانگی در ذهن عدهای باعث چنین تعارض مفهومی و عملی شده و برای همین آنها نتوانستند با مفهوم مردمسالاری دینی کنار بیایند. خداوند در آیه ۲۵ سوره حدید (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط) بین ارسال رسل و قیام مردم پیوندزده و ممزوجشدن این دو با همدیگر را مبنای اقامه قسط قرار داده است. این دقیقا مردمسالاری دینی است. اگر پیوند بین ولی اجتماعی که خدای متعال او را منصوب کرده با مردمی که میثاق در اقامه قسط با ولی اجتماعی میبندند با همدیگر پیوند و گره بخورد، آنوقت مردمسالاری دینی موفق شده و اسلام ضمانت اجرا پیدا میکند و مردم به آزادی تکاملبخش دست پیدا میکنند.
نقشآفرینی مردم در جمهوری اسلامی، نه از باب فرصتطلبی برای ارتزاق از مردم است و نه شکل صوری و تشریفاتی دارد، بلکه شکل واقعی و هویتبخشی دارد. هویت مردم به این است که اسلامی رفتار کنند و ضمانت اقامه اسلام به این است که مردم پشتوانه آن باشند و فهم این دو پدیده و نسبتشان با هم برای یک ذهن سالم و بیغرض امر پیچیده و سختی نیست.
نظر شما