«توت‌فرنگی‌های وحشی» فیلمی سوئدی است که در ژانر درام عاشقانه و به کارگردانی اینگمار برگمان در سال۱۹۷۵ ساخته شده است. این فیلم قرار است که در روز پنجشنبه دهم ماه جاری در ساعت۱۷ و در خانه هنرمندان شهر تهران به نمایش درآید. 

آگاه: این فیلم اثری است که باعث رشد فیلمساز آن، برگمان در سینما شد. نام فیلم در زبان سوئدی به محل رویش توت‌فرنگی‌های وحشی اشاره دارد و نه خود آنها. این اثر موفق شد تا در جشنواره فیلم برلین در سال۱۹۵۸، جایزه خرس طلایی و در گلدن‌گلوب در سال۱۹۶۰، جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان را از آن خود کند. به‌علاوه، فیلم در مراسم اسکار در بخش بهترین فیلم‌های غیراقتباسی نامزد شد.

برگمان در «توت‌فرنگی‌های وحشی» در حدود ۱۲ساعت از زندگی پزشکی در ۷۸سالگی به نام ایزاک بورگ را روایت می‌کند که می‌خواهد در مراسمی برای دریافت دکترای افتخار شرکت کند و از این رو راهی شهر لوند می‌شود. پیرمرد، ۵۰سال از عمر خود را در راه علم، دانش و حرفه طبابت صرف کرده و در شرایط فعلی زندگی و شرایط دارد که از آن راضی است. بااین‌حال، در سفر چندساعته‌اش به لوند به چالش‌هایی برمی‌خورد که در نهایت به نتیجه می‌رسد که در عین زنده بودن، مرده است.  

فیلم سرشار از استعاره‌ها و نمادهایی است که با ظرافت در خلال روایت چیده شده‌اند. با آنکه اثر نسبتا کوتاه و در حد ۹۰دقیقه است، همه‌چیز سر جای خودش و به اندازه‌ای که باید به‌کار رفته است. فیلم به‌خوبی مفاهیم اساسی را در روایت به کار برده است؛ مفاهیمی همچون اضطراب مرگ، مسئولیت، انزوا و تنهایی انسان، اضطراب وجودی و گناه وجودی که سال‌ها محل بحث اندیشمندان وجودگراست. او علاوه‌بر اینها در فیلم برخی از مکانیسم‌های دفاعی فرویدی را نیز استفاده کرده و ابعادی روانشناختی نیز به شخصیت ایزاک بخشیده است. آنچه در فیلم از شخصیت اصلی آن می‌بینیم ملغمه‌ای از خصلت‌های منفی‌ چون خودخواهی، خودبزرگ‌بینی، بی‌رحمی، سردی عاطفی، غرور، سرزنشگری بیش‌ازحد و ویژگی‌های دیگر این‌چنینی نسبت‌به نزدیکان او است که در پس نقابی از تواضع و انسان‌دوستی پنهان شده است. 

نکته جالبی که در فیلم در جریان است، اینکه زمان در آن تعریف متفاوتی دارد و نمی‌توان درکی مشابه جهان واقعی از آن داشت. در فیلم نگاه‌های متفاوتی از شخصیت پروفسور برداشت می‌شود. یکی از آنها نگاهی است که در آن، شخصیت پروفسور آینده، گذشته یا خواب و خیال خود را تصویر می‌کند. دیگری نگاهی است که پروفسور انجام‌دهنده‌ای که در گذشته و آینده یا خواب و خیال خود حضور دارد، یعنی همان پروفسوری که خود او می‌شناسد. شخصیت سوم، پروفسوری است که همراه ما مخاطبی می‌شود که گذشته، آینده و خواب و خیال خودش را می‌بیند، یعنی همان شخصی که ما او را می‌شناسیم. این همان شخصیتی است که میان دوتای دیگر هست اما آنها او را نمی‌بینند. 

در انتهای فیلم، ما با پروفسوری مواجه می‌شویم که دو شخصیت قبلی را در وجود خود پیدا کرده و در نهایت با چشمان باز می‌خوابد تا به‌خوبی از لحظاتش بهره ببرد. 

به‌علاوه، این فیلم از هیچ موسیقی متنی استفاده نکرده که در آثار فیلمسازانی چون برگمان و تارکوفسکی طبیعی است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.