سلوک سیاسی حضرت امیرالمومنین(ع) از جمله‌ اصلی‌ترین پایه‌های اداره حکومت در نظام جمهوری اسلامی است که ازسوی امامین انقلاب به‌خوبی تشریح و مورد تاکید قرار گرفته است.

سلوک سیاسی معیار

آگاه: از آن جمله و در زمره مهم‌ترین آنها مسئله تقوا و اخلاق در عرصه سیاست است. رهبر معظم انقلاب در این فقره تصریح می‌کنند: «سلوک سیاسی امیرالمومنین از سلوک معنوی و اخلاقی او جدا نیست؛ سیاست امیرالمومنین هم، آمیخته‌ با معنویت است، آمیخته‌ با اخلاق است، اصلا منشأ گرفته‌ از معنویت علی و اخلاق اوست. سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، برای مردمی که مواجه با آن سیاست‌اند، وسیله‌ کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاست‌ورزی می‌شود؛ یک وسیله‌ای برای کسب قدرت، به هر قیمت؛ برای کسب ثروت، برای پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست می‌شود آفت؛ برای خود سیاست‌ورز هم آفت است، برای مردمی هم که در عرصه‌ زندگی آنها این سیاست ورزیده می‌شود هم آفت است.»
امیرالمومنین این حکومتی را که در آن سه جنگِ مفصل نظامی با هزارها کشته اتفاق افتاد - شما در نهج‌البلاغه نگاه کنید - با تعبیراتی معرفی می‌کند که نشان‌دهنده‌ تحقیر او نسبت به این حکومت است. یک وقت او را - در خطاب به ابن‌عباس - از بند کفش کهنه‌ وصله‌زده‌ خود بی‌ارزش‌تر معرفی می‌کند. یکجا درباره‌ همین حکومت می‌فرماید: «لألفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز»؛ آن رطوبتی که از عطسه‌ یک بزغاله حاصل می‌شود چقدر ارزش رطوبتی و حیاتی دارد؟ هیچ. می‌فرماید: این حکومت، این قدرت، نشستن بر این اریکه برای علی، از این کمتر و کم‌اهمیت‌تر است. یک جا در همان خطبه برای اینکه چرا این حکومت را قبول کرد، استدلال می‌کند: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود النّاصر»؛ دیدم مردم آمدند، اصرار می‌کنند، نصرت خودشان را عرضه می‌کنند، قبول کردم. باز در مقام استدلال: «و ما اخذ اللَّه علی العلماء ان لایقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم»؛ می‌فرماید: خدای متعال بر عالمان، بر دانایان عالم، تکلیف معین کرده است که بر سیری ظالم و تهیدستی و گرسنگی مظلوم صبر نکنند، تحمل نکنند. اینهاست چیزهایی که امیرالمومنین را به سمت حکومت می‌کشاند، یا در مقابل کسانی که علیه او بغی می‌کنند، به مقاومت، به ایستادگی، به حتی جنگ نظامی می‌کشاند؛ والّا حکومت برای امیرالمومنین ارزشی ندارد.
در این سیاست‌ورزی، امیرالمومنین یکی از خصوصیاتش این است: از مکر و فریب دور است. در یک جمله‌ای از حضرت نقل شده که: «لو لا التّقی لکنت ادهی العرب»؛ اگر تقوا دست و پای مرا نمی‌بست، از همه‌ آحاد و مکاران عرب، مکر و حیله را بهتر بلد بودم. یک جای دیگر در مقام مقایسه‌ معاویه با خودش - چون معاویه به دها و مکر در حکومت معروف بود - به حسب آنچه که نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاویة بأدهی منّی»؛ معاویه از من زرنگ‌تر نیست. منتها علی چه کند؟ وقتی بنای بر رعایت تقوا و رعایت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش امیرالمومنین(ع) این است. تقوا که نبود، دست و زبان انسان باز است، می‌تواند همه چیز بگوید، خلاف واقع می‌تواند بگوید، تهمت می‌تواند بزند، دروغ به مردم می‌تواند بگوید، نقض تعهدات می‌تواند بکند، دلبستگی به دشمنان صراط مستقیم می‌تواند پیدا کند. وقتی تقوا نبود، اینجوری است. امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: «من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم.» این است که در روش امیرالمومنین، مکاری و حیله‌گری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است.
یکی از خطرهای جدایی دین از سیاست که عده‌ای آن را همیشه در دنیای اسلام ترویج می‌کردند - در کشور ما هم بود، امروز هم متاسفانه بعضی نغمه‌هایی را در جدایی دین از سیاست بلند می‌کنند - همین است که وقتی سیاست از دین جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنویت جدا خواهد شد. در نظام‌های سکولار و بی‌رابطه‌ با دین، اخلاق در اغلب نزدیک به همه‌ موارد، از بین رفته است. حالا یک وقت استثنائا در جایی یک عمل اخلاقی دیده بشود، این ممکن است؛ استثناء است. وقتی دین از سیاست جدا شد، سیاست می‌شود غیراخلاقی، مبنی بر همه‌ محاسبات مادی و نفع‌طلبانه. سلوک سیاسی امیرالمومنین بر پایه‌ معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست. (خطبه‌های نمازجمعه / بیستم شهریور ۱۳۸۸)

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.