آگاه: اما از همین نجابت هم ممکن بود بدی عایدمان شود. دوران ابتدایی من مصادف با اواخر دوره اجرای تنبیه بدنی ازسوی اکثر معلمان بود. اما چندموردی که خودم شاهد تنبیهشدن بچهها بودم باعث شده بود همهمان ترس شدیدی از کلاس درس و مدرسه داشته باشیم. حتی یادم است از بچههایی که مورد تنبیه قرار گرفته بودند، میپرسیدم «چرا به خانوادههایتان اطلاع نمیدهید؟» که در جواب، امروز و فردا میکردند و درنهایت هم، از موضوع میگذشتند و به کسی چیزی نمیگفتند.
در مدارس دولتی در مقطع ابتدایی، هر کلاس برای تمامی درسها فقط یک آموزگار داشت. به یاد دارم معلمهایمان بیشتر اوقات زنگهای ورزش یا آزمایش را صرف تدریس ریاضی و بقیه درسهای عقبمانده میکردند و کسی هم چیزی نمیگفت. حالا که چندینسال گذشته و برگشتهام و به آن روزها نگاه میکنم، منطق را در بسیاری از رفتارهایی که در مدرسه میدیدم، گم میکنم و با خود فکر میکنم: چرا اگر چندثانیه بعد از خوردن زنگ تفریح آب مینوشیدیم، اسممان را در لیست «بدها» مینوشتند و نمره انضباطمان را کم میکردند؟ اما این روزها حال و هوای مدارس عوض شده است. والدین برای فرزندانشان میلیون میلیون خرج میکنند و مدارس ناز دانشآموزان را میکشند تا درس بخواند. این همه خوب است و تحول را میتوان احساس کرد. نگرانکننده این است که دانشآموزان از قانونمدار بودنی که محیط مدرسه فراهم میکرد فاصله بگیرند و این میتواند شکلی از نسل آینده را به جامعه وارد کند که همه چیز را در اختیار داشتند و افرادی پول دادند، نمره گرفتند و نازشان را کشیدند که ناراحتی برایشان ایجاد نشود. آن چارچوبها که در مدرسه ما بود دهه هفتادی را وارد عرصه کرد و سختگیرانهتر دهه در دهه ۶۰ و ۵۰ بود که پدرانمان را ساخت. اکنون با دهه نودیهایی روبهرو هستیم که هیچ چارچوبی ندارند و جسورانه عمل میکنند. ای کاش دههها در مدارس به عقب برگردیم و به جایی برسیم که این اندازه پول و نازکشیدنها ملاک تحصیل و مدرسه نبود. فکر میکنم مدرسه موردعلاقه همه همین باشد.
۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰
کد خبر: ۴٬۹۰۰
زمانی که ما محصل بودیم خیلی چیزها بر وفق مرادمان نبود. از رفتار معلمها و اولیای مدرسه گرفته تا روش تدریس و تنبیه. حتی با مسئول آبخوری هم مشکل داشتیم. نه که زیادهخواه باشیم، با تمام این تفاسیر نسبت به نسلهای بعدی سربهزیر و بساز بودیم.
نظر شما