پذیرش این موضوع که رخت عزا سیاه است تا حدی پیش رفته که اگر علاقه خاصی هم به رنگ مشکی داشته باشید و بخواهید براساس این علاقه لباس بپوشید، احتمالا برخی افراد علت یکدست سیاه پوشیدنتان را بپرسند تا مطمئن شوند لازم نیست به شما تسلیت بگویند!
اصلا رسوخِ همین باور به پوشیدن لباس مشکی در سوگواریها هم بود که اواسط دهه۸۰ بهانهای شد تا رضا صادقی (خواننده پاپ) که رنگ مشکی را بهعنوان بخش جدانشدنی از پوشش خود انتخاب کرده بود در ترجیعبند آهنگ معروف «مشکی رنگ عشقه»، بخواند: «چرا یه عدهای مشکیو رنگ غم میدونن؟ / مگه رنگ پر پرستوی عشقو ندیدن؟!» آهنگی که با ترند شدن آن باور به ارتباط مستقیمِ لباس مشکی با یک سوگ یا عزا تا حدی کاسته شد.
رختِ عزا در سفرنامهها
سیاه پوشیدن در سوگواریها و عزاداریها فرهنگی نانوشته است که البته درباره تاریخچه شکلگیری آن اختلافنظرهایی وجود دارد. برخی به استناد شواهد موجود در تاریخ معاصر ایران، این فرهنگ را مربوط به دوره صفویه و پس از آن میدانند؛ بهعنوان مثال، پیترو دلاواله - جهانگرد ایتالیایی که در دوره صفویه به ایران سفر کرده بود در سفرنامه خود درباره آیین عزاداری ماه محرم نوشته است: «تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه، یعنی رنگی که در مواقع دیگر، هیچوقت مورد استعمال قرار نمیگیرد، بر تن میکنند.»
اما درعینحال برخی دیگر معتقدند سابقه پوشیدن لباس مشکی در عزاداری حتی به پیش از اسلام بازمیگردد و در دوره هخامنشی و ساسانیان هم از رنگ سیاه در لباسهای عزا استفاده میکردهاند.
البته در نقطه مقابل شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد، زرتشتیان در مراسمهای عزاداری لباسهای سفیدرنگ میپوشیدند اما بهمرور سیاهپوشی در عزا به آنها هم رسید. هرچند هنوز هم پوشیدن لباس سفید در عزاداریها در بین زرتشتیان دیده میشود. پوشیدن لباس سیاه در میان زنان و مردان و حتی مدت زمان سیاهپوشی نیز متفاوت است. آنچه بهشکل مشخص میتوان به آن اشاره کرد این است که از گذشته زنان بیش از مردان نسبتبه پوشیدن پوشاکی با رنگ مشکی در سوگ پایبند بودند، چنانچه گاهی بسته به نسبتشان با متوفی، از ۴۰روز تا یک سال و حتی تا پایان عمر رخت عزا را از تن خارج نمیکردند.
پوشش اقوام مختلف در مراسم عزا
در میان اقوام مختلف نیز سیاهپوشیِ عزا آداب خاص خود را دارد؛ بهعنوانمثال زنان عرب خوزستان تنها روسریای مشکی به نام «عَصابه» روی شیله (روسریای اغلب مشکیرنگ) میپیچند و برای نشاندادن اندوه بیشتر، روی آن گل میمالند. معمولا زنان برخلاف مردان تا ۴۰روز سیاه میپوشند.
در گذشته در سیستان، مردانِ صاحبعزا شالی سفید به گردن میانداختند، اما امروزه همان لباس سیاه را میپوشند یا پارچهای سیاه بر گردن یا دور بازو میبندند. مردان بختیاری نیز در سوگ عزیزان، یقه پیراهنشان را چاک میدهند و زنان لباسهای خود را بهصورت «چَپَرپیچ» میپوشند، یعنی سرانداز یا شال را روی شانه از شانه چپ و راست به شکل حَمایل گره میزنند.
مردان لر در سوگواری، تکهای پارچه سیاه روی شانه میاندازند و گل میمالند. در گذشته در رشت هم رسم نبود که مردان سیاه بپوشند و تنها یک روز تا یک هفته، نواری سیاهرنگ روی یقه کت یا پیراهن میبستند. باز بودن دکمه بالایی پیراهن مردان نیز نشانهای از عزادار بودن آنها بود.
با وجود اینکه این روزها در اکثر نقاط کشور رنگ سیاه به عنوان پوشش رسمی عزاداری پذیرفته شده است اما در گذشته حتی برخی از اقوام در جنوب ایران از رنگ بنفش و برخی دیگر از رنگ سفید برای لباس عزا استفاده میکردند.
نظر روانشناسی رنگها درباره سیاهپوشی
هرچند نباید فراموش کرد که صرفا پوشیدن لباس مشکی نمیتواند بیانگر حجم غم و اندوه افراد در یک سوگ باشد، اما چندسالی میشود که بنابر دلایلی برخی افراد حتی در عزای نزدیکانشان نیز سیاه نمیپوشند. ازجمله این دلایل میتوان به مبحث روانشناسی رنگها اشاره کرد؛ بهعنوان مثال، گروهی که مطالعات «روانشناسی رنگ» انجام میدهند، رنگ مشکی را دارای انرژیهای منفی معرفی کردهاند.
با وجود تمام تغییراتی که در فرهگ پوشش پدید آمده است اما میتوان گفت فرهنگ سیاهپوشی در سوگ، نسبت به حجم وسیع تغییراتی که در وجوه دیگر پوشاک اقوام شکل گرفته بسیار ناچیز بوده است. بااینحال این بخش هم به مرور دچار تغییراتی نرم و نامحسوس خواهد شد؛ چنانچه بهعنوانمثال اگر ۲۰سال قبل پوشیدن لباسی با رنگی غیر از مشکی (حتی رنگهای تیره مانند سورمهای و...) در یک مراسم خاکسپاری باعث انگشتنما شدن فرد میشد، اما این روزها حتی پوشیدن رنگهای روشن نیز در چنین مراسمهایی نکوهیده نیست. درواقع فرهنگِ پذیرش تفاوتهای افرد باعث این تغییر در فرهنگ پوشش در سوگ شده است.
نظر شما