حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی ذوعلم، عضو هیات‌علمی دانشگاه معتقد است اکثر مردم همچنان پای انقلاب ایستاده‌اند. ممکن است ناهنجاری‌ها، گلایه‌ها و انتقاداتی از سوی مردم مشاهده شود، اما این انتقادات بیشتر به کاستی‌ها، رانت‌ها، فاصله‌های طبقاتی و کم‌کاری‌های مسئولان بازمی‌گردد، نه به اصل نظام یا موضع نظام در ایستادگی در برابر نظام‌های استکباری. مردم به اصل انقلاب و نظام وفادارند و این انتقادات به معنای بی‌اعتنایی به این مواضع نیست.

با جنگی ادراکی روبه‌روییم

آگاه: در طول هشت سال دفاع مقدس، ما با یک جنگ تمام‌عیار نظامی روبه‌رو بودیم که با رهبری امام خمینی(ره) و حضور گسترده مردم به پایان رسید. در سال‌های بعد، رهبر انقلاب فرمودند که ما با یک حمله همه‌جانبه فرهنگی، اعتقادی و سیاسی اعلام‌نشده مواجه هستیم. سوال من این است که آیا این به معنای ادامه جنگ علیه نظام ماست و ویژگی‌ها و مختصات این جنگ تمام‌عیار چیست که اکنون در آن قرار داریم؟
انقلاب اسلامی از آغاز شکل‌گیری‌اش، موضع‌گیری قاطعی علیه نظام‌های استکباری داشته است؛ موضعی که فراتر از بحث احزاب و جبهه‌های سیاسی در کشورهای غربی است. این موضع‌گیری در تمام دولت‌های مختلف غربی، بر اساس نگرشی سیاسی به قدرت، جهان‌بینی، آینده جهان، حکومت‌ها و شأن انسان‌ها شکل گرفت. این تفاوت‌ها و تعارض‌ها، ریشه‌ای اعتقادی و ایدئولوژیک دارند. از حدود ۶۰۰سال پیش، کشورهای اروپایی با آغاز استعمار در شرق، به غارت منابع کشورهای شرقی و تسلط بر آن‌ها پرداختند. این دیدگاه استعماری، مبنای رشد اقتصاد و صنعت در کشورهای غربی بود.
انقلاب اسلامی ایران در بعد اعتقادی و ایدئولوژیک، در تضاد مستقیم با منافع استکباری قرار داشت. این تقابل، تقابل دو اعتقاد و دو جهان‌بینی است: از یک‌سو، نگاه غربی که تنها انسان غربی را لایق پیشرفت می‌داند و برای دیگران ارزشی قائل نیست، و از سوی دیگر، نگاه اسلامی که عدالت و برابری در برخورداری از مواهب طبیعی را حق همه انسان‌ها می‌داند و براساس آموزه‌های قرآنی و سیره پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع)، پیشرفت را حق تمامی انسان‌ها تلقی می‌کند.
در کشورهای غربی، بن‌بست‌هایی برای پیشرفت خودشان ایجاد شده است؛ مانند فاصله زیاد بین غنی و فقیر و شکاف طبقاتی عمیق که در جوامع اروپایی و آمریکا وجود دارد. این تعارض از همان ابتدا با پیروزی انقلاب اسلامی آشکار بود و حضرت امام‌خمینی(ره) تاکید داشتند که ما هرگز نمی‌توانیم با نظام استکباری کنار بیاییم. به همین دلیل، جنگ تحمیلی با تحریک و پشتیبانی آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی علیه ایران آغاز شد. اگرچه این جنگ خسارات زیادی وارد کرد و شهدای بسیاری تقدیم شد، اما دشمن نتوانست سلطه خود را بر ما تحمیل کند و درنهایت، انقلاب اسلامی با پیروزی و سربلندی به پایان رسید.
با این حال، تقابل و تضاد بین نظام استکباری و انقلاب اسلامی پایان نیافت. وقتی دشمن نتوانست از طریق جنگ نظامی به ما سلطه پیدا کند، به نفوذ فرهنگی روی آورد. در دهه۷۰، مقام معظم رهبری به این مسئله اشاره کردند و از حمله فرهنگی دشمن سخن گفتند. بخشی از جامعه با کاستی‌ها و سستی‌هایی روبه‌رو شد، اما در این جنگ فرهنگی نیز، دشمن موفق به نفوذ کامل نشد.
استکبار جهانی اکنون از توانایی نظامی خود برای تسلط بر ما ناامید شده است، اما همچنان در تلاش است تا با ایجاد یک ادراک انفعالی در بین جوانان، از طریق جنگ نرم و نفوذ فرهنگی، به اهداف خود برسد. این جنگ فرهنگی، اعتقادی و سیاسی که امروز با آن مواجه هستیم، به مراتب پیچیده‌تر و خطرناک‌تر از جنگ نظامی است.
در سال ۱۴۰۱ شاهد یک فضاسازی سنگین رسانه‌ای علیه انقلاب اسلامی بودیم که دشمنان تلاش کردند تا از طریق آن به انقلاب ضربه بزنند. بااین‌حال، این تلاش‌ها هیچ نتیجه‌ای برایشان نداشت. حتی در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری نیز به‌وضوح شاهد بودیم که پیروزی انقلاب اسلامی، نه‌تنها تثبیت شد، بلکه توسعه بیشتری پیدا کرد و ریشه‌های عمیق‌تری در منطقه ایجاد کرد. انقلاب اسلامی که در دوران دفاع مقدس در غربت قرار داشت، امروز از آن غربت خارج شده است.
در طول هشت سال دفاع مقدس، جمهوری اسلامی در مقابل هجمه‌های سنگین دشمن ایستادگی کرد. امروز نیز، در برخی از کشورهای اسلامی و در میان جوامع دیگر، این مبارزه ادامه دارد. البته شکل این مبارزه مستقیما نظامی نیست، اما جبهه مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی، بعد نظامی هم دارد. با این حال، اصل مسئله جنگی ادراکی است؛ جنگی که دشمنان تلاش می‌کنند از طریق آن، نگاه و اراده جبهه مقاومت را نسبت به مقاومت تضعیف کرده و دچار تزلزل کنند.

 از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز، جبهه مقاومت، به‌ویژه در دوران هشت سال دفاع مقدس، توانسته است به‌سمت شکست جبهه دشمن پیش رود. حال سوالی که مطرح می‌شود، این است که نقش مردم در مقابله با این وضعیت و در راستای این جهاد جدید چیست؟ و چرا در ابتدای انقلاب نتوانستیم بستر مناسبی برای مشارکت مردم در جهاد فرهنگی و اجتماعی فراهم کنیم؟
در پاسخ به این سوال، باید بگویم که من با این نظر که مردم در جهاد فرهنگی و اجتماعی حضور نداشتند، موافق نیستم. برعکس، معتقدم مردم همواره ایستاده‌اند و مشارکت کرده‌اند. حضور مردم در انتخابات که کاملا مستند است، نشان می‌دهد که حداقل ۶۰ درصد از مردم، یا در یک نوبت یا در هر دو نوبت انتخابات ریاست‌جمهوری، شرکت کرده‌اند. همچنین، مردم در عرصه فرهنگی نیز مقاومت کردند و نقش مؤثری داشتند.
در دوران دفاع مقدس نیز مردم همیشه در صحنه بودند اما این تصور که فکر کنیم بخشی از جامعه، مثلا ۲۰ درصد، دچار انفعال شده باشد، درست نیست؛ البته، بخشی از مردم به دلایل مختلف، ممکن است در مقاطعی در حالت بی‌خیالی یا تنبلی قرار گرفته باشند، اما اکثریت مردم یا با حضور مستقیم در جبهه‌های نبرد، یا با حمایت‌های مختلف از انقلاب و دفاع مقدس، در مقابل دشمن ایستادگی کردند. این ایستادگی در نهایت منجر به شکست رژیم بعث عراق و حامیانش شد.
امروز نیز اکثر مردم همچنان پای انقلاب ایستاده‌اند. ممکن است ناهنجاری‌ها، گلایه‌ها و انتقاداتی ازسوی مردم مشاهده شود، اما این انتقادات بیشتر به کاستی‌ها، رانت‌ها، فاصله‌های طبقاتی و کم‌کاری‌های مسئولان بازمی‌گردد، نه به اصل نظام یا موضع نظام در ایستادگی در برابر نظام‌های استکباری. مردم به اصل انقلاب و نظام وفادارند و این انتقادات به معنای بی‌اعتنایی به این مواضع نیست.

 اینکه ما در حوزه علوم‌انسانی همچنان وابسته به نظریات و علم غربی هستیم، چقدر در عدم بسترسازی درست برای استفاده از دستاوردهای اصیل انقلاب موثر بوده است؟
تا زمانی که علوم‌انسانی ما مبتنی بر مباحث عقلانی و کارآمد نباشد و همان برداشت اشتباه از علوم‌انسانی مبتنی بر مادی‌گرایی و سکولاریسم غربی باشد؛ ما در جریان حکمرانی‌مان دچار مشکل و چالش می‌شویم به دلیل اینکه علوم‌انسانی است که مبتنی بر رفتارهای اجتماعی است و باید با تکیه بر معرفت اصیل و عمیق شکل بگیرد که جزء در پرتو یک مجاهدت جمعی و فعال شدن عقل جمعی ممکن نیست.
سال‌ها قبل رهبر انقلاب گفتند دانشگاهیان قوه تفکر نظام‌اند این مسئله وزنه بسیار مهمی است و اینکه یک یا دو نفر از چهره‌های دانشگاهی نسبت به مسائل جامعه دغدغه‌مند باشند ارزشمند است اما تا زمانی که این دغدغه به جامعه منتقل نشود و اثرگذاری پیش‌برنده را نداشته باشد ما به حد موردنیاز نرسیدیم.
پیش‌تر اشاره کردم که ما یک چالش بنیادین در ۲۰۰سال گذشته در جامعه‌مان شکل گرفته است که تعارض‌انگاری بین عقلانیت، پیشرفت، تمدن، نوآوری و نواندیشی با دین و مبانی وحی و معنویت بوده است و این تعارض‌اندیشی در جامعه ما شکل گرفته است که سوغات غرب بوده والا در متن تفکر اسلامی چنین تعارضی وجود ندارد. اجتهاد در سنت فقهی و علمی ما از آغاز دوره ائمه معصومان شکل گرفته و تکامل یافته است و بحث نواندیشی دینی و حل مشکلات و معضلات جامعه و زمینه‌سازی رشد افراد در زمینه‌های مختلف است. تعارض بین حوزه و دانشگاه در یک دوره ایجاد شده است که باید این تعارض را بتوانیم تحلیل کنیم و با یک فهم معقول از لحاظ فهم دین و معنویت و اخلاق تا بتوانیم یک نگاه درهم تنیده را در جامعه نخبگانی توسعه دهیم.
من فکر می‌کنم بخش گسترده‌ای از جوانان اندیشه‌مند و دغدغه‌مند وجود دارند اما مواجهه با آنها مطلوب نیست و نظام رسانه‌ای و آموزشی و تربیت خانوادگی ما به گونه‌ای شکل گرفته است که هنوز با اندیشه‌ورزی و فکر محوری فاصله دارند و جوان دغدغه‌مند ما تصور می‌کند اندیشه‌ورزی در کشور ما تحویل گرفته نمی‌شود. این یک بخش است و یک بخش هم اساسا در این فضا سیر نمی‌کنند و در سطح جهانی چنین مسئله‌ای هست که جوانان یک بخشی‌شان درگیر فضاهای روزمرگی و صرفا پر کردن اوقات فراغت و وقت‌گذرانی و درگیری با فضاهای نابهنجار هستند. اینها به ریشه‌ها و بنیان‌های فرهنگی ما بازمی‌گردد و نهاد خانواده و در مجموعه تدابیر سیاست‌های کلان حاکمیتی اگر اصلاح شود مشکلات حل می‌شود اما بعضی از اقدامات کلیشه‌ای و شعاری پاسخ نمی‌گیرد. 

باتوجه‌به گسترش فضای مجازی، جبهه جهاد فرهنگی و اعتقادی چه تفاوت‌هایی پیدا کرده است؟
نخستین نکته این است که ابزارهای جدیدی که برای ادراک‌سازی، هجوم فرهنگی و تغییر افکار به کار می‌رود، هرگز به معنای تغییر مبانی فلسفی نیست. مبانی فرهنگی و اندیشه انقلاب اسلامی همچنان اصالت و ریشه‌دار بودن خود را حفظ کرده‌اند، چراکه این اندیشه‌ها و شعارها، ریشه در فطرت انسان‌ها دارند. شعارهای انقلاب اسلامی، از پیش از انقلاب نیز وجود داشتند و همچنان پایدارند؛ شعارهایی مانند استقلال، عزت ملی، عدالت‌خواهی برای همه انسان‌ها، آزادی برای ملت‌ها، استقلال، اخلاق و معنویت. اینکه ابزارها تغییر کرده‌اند، به این معنا نیست که اهداف و شعارها تغییر کرده‌اند. ما باید بتوانیم این شعارها را با استفاده از ابزارهای جدید به‌درستی مطرح کنیم.نکته دوم این است که ابزارهای جدید، فرصت‌های جدیدی را نیز برای ما فراهم کرده‌اند. امروز، برخی از جوانان و زوج‌های فرهنگی ما از طریق همین ابزارها با جوانان غیرایرانی در سراسر جهان ارتباط برقرار می‌کنند. این ارتباطات، گرچه در ظاهر آشکار نیست، اما تأثیرات عمیقی دارند و به تثبیت عمق استراتژیک اندیشه انقلاب اسلامی کمک می‌کنند؛ به‌عنوان‌مثال، نوجوانان و کودکان فلسطینی که از آزادی قدس دفاع می‌کنند و با شجاعت و افتخار در برابر هجوم بی‌رحمانه رژیم صهیونیستی ایستادگی می‌کنند، نشان‌دهنده این است که اندیشه و تئوری انقلاب اسلامی در دل‌های آنان ریشه دوانده است.نکته سوم این است که ما باید بتوانیم در مورد این ابزارهای جدید سیاست‌گذاری و طراحی درست داشته باشیم. باید این ابزارها را ساماندهی کرده و بهره‌وری آن‌ها را در جهت تقویت عمق دفاعی و استراتژیک اندیشه انقلاب اسلامی افزایش دهیم. این ابزارهای جدید، به‌جای تهدید، می‌توانند فرصت‌های بزرگی برای ما فراهم کنند؛ بنابراین، این ابزارها تغییری در ماهیت تقابل بین اندیشه انقلاب اسلامی و نظام استکباری ایجاد نکرده‌اند.در نهایت، به‌عنوان نکته پایانی می‌خواهم بر این تاکید کنم که در دوران دفاع مقدس، حضور مردم ناشی از ایمان، باور و انگیزه‌های درونی آن‌ها بود. این پیوند عمیق بین امام و امت، توانست تهدیدات را به فرصت تبدیل کند و بستر رشد و تعالی انقلاب اسلامی را فراهم سازد. دفاع مقدس برکات بسیاری برای ما به همراه داشت. امروز نیز، ارتباط عمیق بین امام جامعه و امت می‌تواند جامعه ما را از چالش‌ها عبور دهد.
یکی از نمونه‌های بارز این ارتباط، انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر بود. فراتر از اینکه کدام جناح پیروز شد، این انتخابات یک پیروزی بزرگ برای گفتمان انقلاب اسلامی و مردم‌سالاری دینی بود و نشان‌دهنده ارتباط عمیق بین امام(ره) و امت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی است. این پیروزی، آینده‌ای بسیار درخشان برای جامعه ما و جبهه مقاومت رقم خواهد زد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.