۵ مهر ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۱
کد خبر: ۷٬۰۰۵

اساس و بنیان حکومت و حکمرانی بر آگاهی و مشارکت مردم استوار است. اگر مردم آگاهی کافی نداشته باشند یا خواهان حکومتی نباشند، آن حکومت مشروعیت مردمی نخواهد داشت. از طرفی، مردم باید سطح آگاهی‌های خود را به حد مطلوبی برسانند تا بتوانند در انتخاب و تایید یک حکمرانی خوب نقش ایفا کنند. نخبگان جامعه، شامل دانشمندان، جامعه‌شناسان و روانشناسان، نقش مهمی در ارتقای آگاهی مردم دارند. این نخبگان باید به مردم نسبت به سرنوشت خود، هم در این دنیا و هم در آخرت، آگاهی دهند.

آگاه: ملت ایران نمونه‌ای برجسته در جهان است که براساس آموزه‌های انبیا و اولیای الهی، به‌ویژه پیامبر اعظم(ص)، سطحی از آگاهی و انتظاری از حکمرانی دارند. اگر بخواهیم آن را دسته‌بندی کنیم، مردم خواستار حکومتی نیک و علوی هستند و در عصر غیبت نیز مطالباتشان حول محور حکمرانی مهدوی است. اساس این نوع حکمرانی در قرآن، روایات معصومان و عقلای عالم ریشه دارد. طی سال‌های گذشته، از زمان نهضت مشروطه به بعد، مردم ایران به سطحی از آگاهی رسیده‌اند که توانسته‌اند نظامی را ایجاد کنند که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های آن، مردمی بودن است. این مردمی بودن با مراجعه به آرای عمومی و تأکید بر دموکراسی و مشارکت مردم در ساختار حکومت نمود یافته است. اکنون می‌توان گفت که جمهوری اسلامی ایران مردمی‌ترین نظام جهان را داراست.
در برخی از نظام‌های دیگر، حتی در کشورهایی که ادعای دموکراسی دارند، سرمایه‌داران و صاحبان قدرت نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و مردم نقشی محدود ایفا می‌کنند. اما در جمهوری اسلامی، ما به‌طور مستمر درحال تقویت نقش مردم در حکمرانی هستیم و می‌توانیم با اطمینان بگوییم که پس از چندین سال از تاسیس این نظام، مردمی بودن آن همچنان یکی از شاخص‌های اصلی و برجسته‌اش است. با درنظرگرفتن این مقدمه باید تصریح کنم نظام جمهوری اسلامی یک نظام قانون‌مند و مبتنی بر قانون اساسی است. مردم ایران دو بار به قانون اساسی این کشور رأی داده‌اند و در این قانون، ساختار نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مشخص شده است. سطوح و لایه‌های تصمیم‌گیری در قانون به وضوح تعیین شده‌اند. حکمرانان و نهادهای دولتی در چارچوب قانون اساسی و سایر قوانین کشور فعالیت می‌کنند. وظایف دولت و نهادهای حاکمیتی شامل نظارت بر اجرای صحیح قانون و حفظ حقوق مردم است. مردم نیز حقوقی دارند که باید محترم شمرده شود و این حقوق در قانون اساسی ازسوی خبرگان و نمایندگان ملت در اوایل انقلاب تدوین و به تصویب ملت ایران رسیده است. قانون اساسی رمز اتحاد و وفاق ملی است و هم مردم و هم حکومت باید به آن پایبند باشند و این یکی از مهم‌ترین فصولی است که نباید آن را فراموش کنیم.
در ابتدای پیروزی انقلاب حضور مردمی و فعالیت تشکل‌های مردم پایه در کشور بسیار جدی و محسوس بود و امری غیرقابل انکار بود اما هر چه جلوتر رفتیم این روند کند شد. علت کند شدن این فرآیند را می‌توان در عوامل مختلفی جستجو کرد. یکی از این عوامل، میزان آمادگی رهبران احزاب و گروه‌ها برای ورود به عرصه سیاست است. کشور ما همواره مورد فشارهای خارجی ازسوی آمریکا، صهیونیست‌ها و سایر قدرت‌های جهانی بوده است. نفوذ این قدرت‌ها در احزاب سیاسی داخلی نیز باعث ایجاد پیچیدگی‌هایی در فرآیند حکمرانی شده است.
در زمان انقلاب، برخی از گروه‌ها و افراد مانند منافقین و لیبرال‌ها برخلاف رأی ملت و قانون اساسی حرکت کردند. این گروه‌ها نشان دادند که هیچ تعلقی به ملیت و اسلامیت نظام ندارند و در زمان جنگ نیز به دشمن پیوستند. پس از این دوره، احزاب سیاسی به کار خود ادامه دادند و هنوز هم نقش تعیین‌کننده‌ای در سیاست کشور دارند. نقش احزاب سیاسی بیشتر در رجال سیاسی و مذهبی که در انتخابات حضور می‌یابند، تجلی پیدا می‌کند. این روند با تمام کاستی‌هایش ادامه دارد و همچنان احزاب در فرآیندهای انتخاباتی نقش مهمی ایفا می‌کنند و این فرآیندی است که حضور موثر مردمی را در عرصه‌های مختلف با مشکل مواجه می‌کند. غافل از اینکه کسانی که از مردم رأی می‌خواهند و در جایگاه‌های حکومتی قرار می‌گیرند، باید پیمان خود را بر اساس مطالبات مردم تنظیم کنند. به میزان توجه و عمل به این مطالبات، رویکرد مردم نسبت‌به آنها تغییر خواهد کرد. به‌عنوان نمونه، دولت فعلی نیز بر اساس مطالبات مردم رأی آورده است و اگر مردم ببینند که این مطالبات برآورده می‌شود، اعتماد به کارآمدی دولت افزایش خواهد یافت. اما اگر این مطالبات محقق نشود، ممکن است مردم از آن دولت روی‌گردان شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.