آگاه: واژه «هالووین» از عبارت انگلیسی «All Hallows’ Eve» گرفته شده که به معنای «شب مقدسین» است. این اصطلاح به شب قبل از «روز تمام قدیسان» (اول نوامبر) اشاره دارد، روزی که در دین مسیحیت برای گرامیداشت قدیسان و شهدا برگزار میشد. این مناسبت اگرچه منشائی بومی و بر مبنای خرافه دارد اما از تاریخی طولانی برخوردار است و به جشن باستانی «سوون» متعلق به «گیلها»، از مردمان سلتی بازمیگردد که چند قرن قبل از میلاد در بخشهایی از بریتانیا از جمله ایرلند و اسکاتلند زندگی میکردند. در سوون که بهطور معمول زمان برداشت محصول برگزار میشده، مردم گیل آتش روشن میکردند و لباسهایی از پوست حیوانات میپوشیدند تا ارواح مردگان را دور کنند.
این روز به نام «شب هالو» (Hallow) معروف شد و به مرور به شکل خلاصهشده هالووین تغییر یافت. از قرون وسطی به این سو، این جشن بهطور تدریجی از مراسمهای مذهبی و خرافی به جشنی سرگرمکننده و اجتماعی تبدیل شد که کودکان و بزرگسالان هر سال در آن لباسهای خاص میپوشند. ورود مهاجران اروپایی به آمریکا به رواج این جشن کمک کرد. آنها مراسم پاییزی خاصی برگزار میکردند که شامل داستانهای ارواح و سنتهای قدیمی بود. در این زمان، آداب و رسوم هالووین به شکل آمریکایی امروزی تغییر یافته است. در قرن نوزدهم، تلاشهایی برای تغییر هالووین به جشنی خانوادگی و دوستانه صورت گرفت. به جای مراسمهای ترسناک، پارتیها و جشنهای خانوادگی رایج شد و لباسهای فانتزی و بازیهای کودکانه به این جشن اضافه شد. امروزه هالووین یکی از بزرگترین جشنهای تجاری در آمریکاست و مردم برای تزئینات، لباسها و خوراکیها هزینههای بالایی صرف میکنند. کدوهای حکاکیشده با طرحهای مختلف به نماد اصلی هالووین تبدیل شدهاند و مردم برای تزئین آنها رقابت میکنند. باورها و رسم و رسوم هالووین در دهه ۱۹۵۰، هالووین بهطور عمده به جشنی کودکانه تبدیل شد و از خیابانها به خانهها و مدارس انتقال یافت. این تغییرات سبب شد که خانوادهها بهطور گروهی هالووین را جشن بگیرند و رسم قاشقزنی (گرفتن خوراکی با مراجعه به همسایهها) را بهعنوان یکی از بخشهای اصلی آن حفظ کنند. آداب و رسومی مانند پیشبینی آینده و فالگیری در هالووین وجود داشتهاند که بهویژه در میان جوانان برای پیشبینی ازدواج و آینده محبوب بودهاند.
اقتصاد تجملات و پیوند با فرهنگ عمومی
اقتصاد، یکی از عوامل اصلی و مهم استمرار برگزاری این جشن در ایران است. زمانی که بازاری بزرگ و پررونق شکل گرفته باشد، خواه ناخواه مصرفکننده آن هم پیدا شده و از آن استقبال میکند؛ یعنی تمام ماجرا فرهنگسازی صرف نیست. بخشی از آن، خلأ اقتصادیای است که با کالاهای فرهنگی و سرگرمیمحور ایرانی پر نشده و بهدنبال سوژههای تازهای است تا به مصرف برساند و اقتصاد ایجاد کند.
از طرف دیگر، سهم سرگرمی در سبد خانوار ایرانی مطابق آخرین آمار و نظرسنجیها به اندازه متوسط یک درصد رسیده است. قشری که درحال کنار گذاشتن سینما از سبد مصرفی بهعنوان کالایی فرهنگی و سرگرمیمحور است، نمیتواند موضوع بحث این صحبت باشد؛ بنابراین درنهایت به خانوادهها و قشری برمیخوریم که طرفدار و مشتری سرگرمی تجملاتی هستند. اگرچه بخش کوچکی از متقاضیان این بازار بزرگ را هم قشرهای دیگر به عهده میگیرند اما در نهایت، این اقشار متوسط به بالا هستند که توان حفظ و امتداد چنین رویدادهایی را دارند. همین حالا که ما از این فرهنگ غیرایرانی صحبت میکنیم، بخشی از آن، از رسانههای نوین و از طریق اشتراک تصاویر به حوزه فرهنگ واقعی نشت کرده و بهعنوان یک نماد دوستداشتنی و تازه، مورد مصرف قرار میگیرد. برای همین است که حتی اگر قدرت برگزاری چنین جشنی را ندارید، میتوانید در مترو یک عروسک کوچک مربوط به آن را بخرید یا از صفحه بلاگرها ببینید که چطور با کمترین امکانات گریم صورت مخصوص هالووین را انجام دهید و به قدر سهم خودتان با آن همراهی کنید. این همان فرآیند نشت فرهنگ خارجی به فرهنگ ما و تبدیل شدن به فرهنگ واقعی است.
نشت فرهنگی
فضای مجازی را میتوان از عوامل گسترش این مناسبت آمریکایی در کشورهای خاورمیانه ازجمله ایران دانست. کاربران با دیدن عکسها و محتواهای شبکههای اجتماعی قدیمیتر و مدتی بعد نمونههای امروزی آن مانند اینستاگرام، از این مناسبت بهعنوان بهانه تازهای از نوع سرگرمی استقبال کرده و در قالبی تقلیدی از غربیها پای هالووین را به مناسبتهای تقویمی ایرانی تا حدی باز کردند. با اقبال قشری از مردم به رویدادها و اقدامات سرگرمکننده تجملاتی و در مقابل، پشتیبانی بازار از آن، این رویداد کمکم به مناسبتی بدل شده است که قشر جوان و نوجوان به انتظار آن مینشینند و برای آن برنامهریزی میکنند.
به نظر میآید، هرقدر نهادهای حاکمیتی مسئول، نسبتبه جشنهای ملی و محلی بیتفاوت باشند و برنامهای برای معرفی این جشنها وجود نداشته باشد، نمونههای خارجی آن بهسرعت جایگزین آنها میشود و به ازخودبیگانگی فرهنگی میافزاید. از سویی، هرچقدر بتوانیم به احیا و برگزاری فراگیرتر جشنهای ملی و محلی از طریق ایجاد جذابیت اقدام کنیم، فرهنگ غنی خود را حفظ و به مقابله با نفوذ فرهنگ بیگانه و غیرهمسو با فرهنگ ملی برخاستهایم.
در مقابل، بخشی از درونی شدن نمادها و آیینهای غیرداخلی در فرهنگ ما تابع فراگیری دسترسی آزاد به اطلاعات و جذابیتهای حاصل از جهانی بودن و جهانی شدن است که گریزی از آن نیست. این مورد در فرهنگهای دیگر هم مصداق دارد، همانطور که در مهجورترین و دورافتادهترین نقاط شهری در قاره آفریقا از رقص باله نوجوانان آن ویدیوهایی در سراسر دنیا دست به دست میشود. آنچه مهم است مورد توجه قرار گیرد، این است که نحوه مواجهه با این موضوعات باید از سازگارانه و نیز ارائه جایگزینهایی با ارزش افزوده باشد؛ یعنی اگر قرار است در راستای کاستن از تاثیرات جشنی مانند هالووین سیاستگذاری و اقدام شود، ابتدا باید به قشر تاثیرگرفته از این فرهنگ، جایگزینی قابلتوجه ارائه شود. در مقابل در بسیاری از کشورها و نیز در کشور ما، برگزاری این جشن ممنوع اعلام شده است. با یک چرخ کوتاه در تهران میتوان فهمید که آنقدرها هم ممنوع نیست. از طرفی، تجربه سالها سیاستگذاری فرهنگی در ایران، ثابت کرده است که با اقدامات محدودکننده نهفقط نمیتوان جلوی مفهومی فرهنگی را گرفت که به آن ارزش بیشتری داده میشود و ریشه میگستراند.
کودکان، مخاطب هدفاند
یکی از نکات مهم در این موضوع، رونق گرفتن برگزاری هالووین برای گروه سنی کودکان، در سطح برگزاری یک سنت ایرانی مانند نوروز است. کودکانی که در اوج دوره تربیتپذیری و تاثیرگذاری قرار دارند و نهادینه کردن مناسبتهای اینچنینی در ذهن و حافظه آنها نه به معنای مشروعیت بخشیدن به یک آیین که به معنی بنا کردن شیوهای از لذت و سرگرمی است که به سبکی ساختار یافته است که در فرهنگ ما برای آن پاسخ مناسبی وجود ندارد. فردی که از کودکی با لذتهایی از انواع غیرایرانی آن سرگرم شود، در آینده نیز تمایلی به آیینها و مناسبتهای داخلی پیدا نخواهد کرد؛ بنابراین به برگزاری این جشنها برای کودکان در مدارس، مهدها و حتی در خانوادهها نباید نگاهی از نوع سرگرمی صرف و گذراندن وقت داشت. نقد این پدیده اجتماعی-فرهنگی دو سویه دارد، بهطوریکه میتوان گفت: یک سوی آن متوجه کنشگرانی است که اقدام به برگزاری جشنهای هالووین کرده و در شبکههای اجتماعی تصاویر و فیلمهای آن را وایرال میکنند. سوی دیگر نقدها متوجه حاکمیت و سیاستگذاران فرهنگی است چرا که باید اولا آسیبهای این پدیده را مورد توجه قرار دهند، ثانیا به ترویج سنتهای ملی و محلی اقدام کنند. مطمئنا نقد و روشنگری در این زمینه میتواند در افزایش آگاهی افراد از ابعاد پنهان این پدیده و کژکارکردهای آن و همچنین اصلاح سیاستگذاریهای فرهنگی تاثیرگذار باشد. یکی از عوامل مهم و تعیینکننده در جریان تحول سرگرمیهای فرهنگی و مناسبتی، فرسایش سرمایه فرهنگی در جامعه ایرانی (و بسیاری کشورهای دیگر) است؛ یعنی اگر نگاهی به برگزارکنندگان و علاقهمندان این گونه جشنها توجه کنیم، میبینیم که برخی از آنها سرمایه و نگاههای فرهنگی تنزلیافتهای دارند؛ کمتر مطالعه میکنند و حافظه تاریخی رشدنیافتهای دارند. آنها شخصیتهای ملی، وقایع و جریانهای تاریخی جامعه خود را نمیشناسند. جامعهای که حافظه تاریخی ضعیفی داشته باشد در نهایت، هویت خود را در فرهنگهای دیگر جستجو میکند و به از خودبیگانگی فرهنگی مبتلا میشود. در چند سال اخیر که پای گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی به زندگی مردم باز شده است، بخش زیادی از زمان مردم بهویژه جوانان مصروف وقتگذرانی در صفحههای مفید و نامفید مجازی میگذرد. در این فضا افراد جشن هالووین را فرصت مناسبی برای عرضه و نمایش خود میدانند؛ چراکه با آنچه آموختهاند، تنها میتوانند چنین رویدادهایی را درک و تامین کنند.
شب گران وحشت
طبق آنچه در فضای مجازی برای برگزاری این جشن تبلیغ میشود، هزینههای برگزاری آن در ایران و در شهر تهران عددی چشمگیر و اثباتی بر بزرگی بازار آن است.
هزینه اجاره و خریدن ماسک و لباسهای مخصوص: از چهار میلیون تومان
هزینه گریمهای مخصوص صورت و بدن: از سه میلیون تومان
هزینه لوازم تزیینی: از چهار میلیون تومان
فضای برگزاری و غذا و خوراکیهای مخصوص: در مجموع از حدود ۶۰میلیون برای یک مهمانی ۱۰نفره
نظر شما