آگاه: «کرانه باختری» منطقهای از سرزمین فلسطین است که تحت تسلط گروهی از سازشکاران فلسطینی به رهبری «محمود عباس» است و «تشکیلات خودگردان فلسطین» و «جنبش فتح» در آن منطقه مستقر هستند. ایده مرکزی حاکم بر رویه و رویکردِ «تشکیلات خودگردان» نزدیکی به آمریکا و سازش با رژیم اشغالگر صهیونیستی است. راهبرانِ «تشکیلات خودگردان» همواره بر حل مسئله فلسطین درنتیجه کنار آمدن با آمریکا و اسرائیل پای میفشارند و جنبشهای «حماس» و «جهاد اسلامی» مستقر در غزه را به سبب پیگیری راهبرد «مقاومت» شماتت میکنند؛ حالا در دولت جدید ترامپ، قرار است مزد سازشکاریهای رهبران «تشکیلات خودگردان» پرداخت شود و از ریشه و اساس، کرانه باختری به دست صهیونیستهای اشغالگر بیفتد و حتی نام آن نیز به «یهودیه و سامره» تغییر کند.
برنامههای اشغالگرانه برای کرانه باختری!
اما در سایه رویکارآمدن ترامپ در آمریکا و چک سفیدامضا دادن او به مقامات رژیم صهیونیستی برای ارتکاب هر جنایت و تجاوزی به سرزمین فلسطین، «بتسالل اسموتریچ»، وزیر دارایی اسرائیل که ماههاست بهدنبال اجرای سیاست اشغال کرانه باختری (که از آن با عنوان «الحاق» یاد میکند) است دستور داد اداره شهرکسازیها برنامههایی برای اجرای حاکمیت اسرائیل بر سرزمینهای کرانه باختری تهیه کند و تاکید کرد که سال ۲۰۲۵ «سال حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری» خواهد بود! اسموتریچ در ژوئن گذشته، در یک مکالمه ضبطشده، صراحتا اعلام کرده بود که قصد دارد کرانه باختری را به اسرائیل ضمیمه کند تا مانع از تشکیل کشور فلسطینی شود اما با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، اسموتریچ رسما این موضوع را اعلام کرد. بنیامین نتانیاهو نیز باتوجهبه بازگشت ترامپ، قصد دارد مجددا مسئله الحاق کرانه باختری را به دستورکار دولت خود اضافه کند.
سردمداران رژیم صهیونیستی معتقدند که بازگشت ترامپ به قدرت، به آنها اجازه میدهد تا بدون هیچ فشاری ازسوی جامعه بینالمللی، به همه اهداف خود دست یابند. بهویژه باتوجهبه حمایتهای ترامپ از اسرائیل در دوره ریاستجمهوری قبلی خود (۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱) مانند به رسمیت شناختن بلندیهای جولان اشغالی و انتقال سفارت اسرائیل به قدس اشغالی.
اشغال کرانه باختری در چارچوب معامله قرن!
براساس گزارشها، اسرائیل از سال۲۰۲۰، در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، برنامههایی برای الحاق کرانه باختری به اسرائیل، بهعنوان بخشی از آنچه «معامله قرن» نامیده شده، تهیه کرده است.
این برنامهها شامل نقشههای دقیق، دستورات توسعه شهرکها و پیشنویس مصوبه دولت برای اشغال کرانه باختری است. اما ریشه این تجاوزات و توسعهطلبیهای رژیم صهیونیستی نسبتبه کرانه باختری به پیمانهای ننگین «کمپ دیوید» و «اسلو» بازمیگردد؛ پیمانهایی که بر مبنای همان خط و رویکرد «سازش» منعقد شد و حالا مردم فلسطین در حال چشیدن طعم تلخ آن هستند و صهیونیستها با حمایت صریح آمریکا از تعلق «کرانه باختری» به اسرائیل سخن میگویند!
اذهان مسلمانان از یاد نبرده که حدود نیمقرن پیش، در کمپدیوید، با پیشکاری آمریکا، به اسم توافق، توطئهای عظیم علیه دنیای اسلام و فلسطین عزیز تدارک دیده شد. ننگنامه کمپ دیوید که صهیونیستها و آمریکاییها و سازشکاران عرب از آن با عنوان توافقنامه یاد کردند، توطئهای برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات رژیم صهیونیستی بود که نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینیها تغییر داد. کمپ دیوید که میان مصر و رژیم صهیونیستی منعقد شد خنجری بود که از پشت به فلسطینیها زده شد و پس از آن، تجاوزات و توسعهطلبیهای صهیونیستها در اراضی اشغالی فلسطین گسترش چشمگیری پیدا کرد. معاهده کمپدیوید، سرآغازی شد برای تابوشکنی سازش و نرمش در برابر اسرائیل جنایتکار و توسعهطلب.
پس از ننگنامه کمپدیوید، بهتدریج دیگر کشورهای عربی نیز به فکر سازش با اسرائیل افتادند. اولین کشوری که بعد از مصر اقدام به امضای معاهده صلح با صهیونیستها کرد، اردن به پادشاهی ملک حسین بود.
پادشاه اردن هم تقریبا به سیاق کمپ دیوید توافقنامه صلحی با رژیم صهیونیستی به نام «وادیعربه» امضا کرد. این ضربه دوم به آرمان آزادی فلسطین و قدس شریف بود؛ درواقع کشورهای عرب و اسلامی بهجای مبارزه با اسرائیل برای پایان اشغالگری فلسطین، به انعقاد موافقتنامه با این غده سرطانی روی آوردند تا تجاوزگریها و اشغالگریهای صهیونیستها را مشروعیت بخشند. پس از مصر و اردن، بعضی از کشورهای حوزه جنوب خلیجفارس و برخی از کشورهای شمال آفریقا همچون مغرب بهمرور زمان مراودات پشتپرده، گفتوگوها، دیدارهای غیررسمی و نیمه پنهانی و آشکار و مبادلات تجاری و بازرگانی خود را با رژیم صهیونیستی آغاز کردند؛ برای مثال، دفتر بازرگانی رژیم صهیونیستی در بعضی از کشورهای حوزه جنوب خلیجفارس تشکیل شد؛ البته روابط این دولتهای عربی با رژیم غاصب صهیونیستی، از ترس ملتهایشان، روابط رسمی و دیپلماتیک اعلام نشد.
پیمان ننگین اسلو
۳۰سال پیش نیز در محوطه کاخ سفید پیمانی کاملا یکطرفه به سود اشغالگران صهیونیست به امضای «یاسر عرفات» رییس تشکیلات خودگردان فلسطین و «اسحاق رابین» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی رسید و نام آن «پیمان اسلو» گذاشته شد. در این پیمان نیز طرفین تعهداتی دادند؛ نتیجه آن شد که صهیونیستها به تمام تعهداتشان در این توافقنامه پشت پا زدند و فلسطینیها را فریب دادند. مذاکراتی که منجر به امضای پیمان فوقالذکر شد بهطور مخفیانه در اسلو، پایتخت نروژ انجام شده و در ۲۰اوت ۱۹۹۳ به پایان رسید و این پیمان بهطور رسمی در ۱۳سپتامبر ۱۹۹۳ (مصادف با ۲۲شهریور ۱۳۷۲) در واشنگتن با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون، رییسجمهوری آمریکا به امضا رسید. این پیمان تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را بهعنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد.
در توافقنامه اسلو با شعار «صلح در برابر زمین» بر ضرورت مذاکره درمورد راهحل نهایی بین فلسطینیها و اشغالگران صهیونیست در مدت پنج سال تاکید شد، اما گذر زمان نشان داد که رژیم اشغالگر، حقوق فلسطینیان را در تمام موارد ازجمله شهرکسازی، کنترل قدس، مسجدالاقصی، امنیت ساکنان، تعیین مرزها، سرنوشت پناهندگان و آوارگان، تقسیم آب و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، کاملا نادیده گرفت.
در واقع، رژیم اشغالگر صهیونیستی، درست برعکس مفاد پیمان اسلو عمل کرد و از این توافق تنها برای مصادره اراضی بیشتر فلسطینیها و توسعه شهرکها سوءاستفاده کرد. حکومت موقت تشکیل شده با عنوان «حکومت خودگردان فلسطین» قرار بود طی یک دوره حداکثر پنجساله جای خود را به «دولت مستقل فلسطین» بدهد اما به جای تاسیس چنین دولتی، «دولت شهرکنشینان» محقق شد!
اکنون نیز پس از گذشت سه دهه بهدلیل ادامه سیاستهای شهرکسازی و تسلط و یورشهای اشغالگران صهیونیستی، فلسطین نتوانسته مناطق تحت کنترل خود را در کرانه باختری طبق توافقات اسلو اداره کند.
در نتیجه، اسرائیل به تدریج سرزمینهای بیشتری را تصاحب کرده و تعداد شهرکهای خود را در کرانه باختری افزایش داده است. طبق گزارشها، تعداد شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری حدود ۱۴۴شهرک تخمین زده میشود که تمامی آنها به شیوه اشغالگرانه و حتی برخلاف مفاد پیمان اسلو ساخته شدهاند.
اتفاقات اخیر و خیز جدید صهیونیستها برای تصاحب و اشغال کامل «کرانه باختری» بار دیگر به همگان ثابت کرد که پیگیری خط و رویکرد «سازش» در قبال صهیونیستهای اشغالگر چه عواقب شومی دارد.
نظر شما