آگاه: مرز ایران برای مهاجران، بیپناهان و آوارگانی که به ناحق از کشورشان رانده شدهاند همیشه باز بوده و سعی شده به بهترین شکل از مهمانان ناخوانده پذیرایی شود اما اگر قرار باشد از این خصلت مهماننوازی ایرانیان برخی سوءاستفاده کنند اوضاع بههم میریزد و کشور متضرر میشود. بر همین اساس است که این روزها تلاش شده تا با مهمانهای ناخوانده افغانی که بهصورت غیرقانونی وارد خاک کشور شدند برخورد مناسب صورت گرفته و آنها به کشورشان بازگردند.
اخیرا حجت صدیقی، دادستان عمومی و انقلاب تایباد به رسانهها گفته که بیش از ۲۳هزار و ۱۵۶مهاجر افغان از ابتدای امسال تاکنون از طریق گذرگاه دوغارون به افغانستان اخراج شدند. پیشتر، حسین شرافتیراد، مدیرکل اتباع و مهاجران خراسان رضوی گفته بود که روزانه بیش از سههزار شهروند افغانستان از مرز دوغارون اخراج میشوند.
تاریخ ورود مهاجران به ایران
بیش از ۵۰سال از ورود نخستین دوره مهاجران افغانستانی به ایران میگذرد؛ آرش اصفهانی در کتاب «در خانه برادر» به بررسی سیر تاریخی حضور پناهندگان افغان در ایران پرداخته است. چندین سال قبل امیر عبدالرحمان تمرکز خود را روی ایجاد حکومت مرکزی با اولویت دادن به مرکز افغانستان که محل سنتی اقامت هزارههاست و شمال افغانستان که محل سنتی زندگی تاجیکهاست، گذاشت. این یک بدعت در سیاست قدرتهای پشتون در تاریخ افغانستان بود که تمرکز از روی مثلث قندهار، کابل و پیشاور برداشته شود و روی مرکز و شمال افغانستان قرار گیرد. امیرعبدالرحمان برای ایجاد حکومت مرکزی با محوریت پشتونها و مذهب تسنن بیش از همه شیعههای هزاره را تحت فشار میگذارد و دست به جنایات گستردهای علیه آنها میزند به شکلی که صحبت از قتلعام ۶۰درصد مردم هزاره میشود. علمای هزاره که رفتوآمد گستردهای به مشهد داشتند این شهر را بهعنوان پناهگاهی برای هزارهها معرفی میکنند و به این ترتیب، اولین موج جدی مهاجرت از افغانستان به ایران آغاز میشود. شرایط این سالها بهخوبی و بهطور زنده در کتاب «دختر وزیر» اثر لیلیاس همیلتون ترسیم شده است.
اما موج دوم مهاجرت افغانها به ایران در آغاز دهه۱۳۶۰ رقم میخورد و مردم ایران بهواسطه روحیه انقلابی و استکبارستیزی آن سالها به قدر بضاعت خود پذیرای افغانهای مهاجر میشوند. ترکیب جمعیتی این موج از افغان عمدتا گروههای سنتی و مذهبی هستند که نمیتوانند یک حکومت کمونیستی را تحمل کنند و آمدن به ایران یک فرصت زندگی برای آنهاست.
اما در سال۱۹۹۶ وقتی طالبان بر کابل مسلط شد دیگر حتی برای خود پشتونهای سنیمذهب هم زیستن با طالبانِ پشتونِ سنیمذهب بهشدت طاقتفرسا بود. با حمله آمریکا در سال۲۰۰۱ و به قدرت رسیدن حامد کرزای، امید به بازگشت میان مهاجران قوت گرفت و بازگشتهای گستردهای هم صورت گرفت. اما از سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ که طالبان احیا شد دوباره میل به مهاجرت از افغانستان شدت گرفت. در پیمان سال۲۰۲۰ دوحه هم که عملا آمریکا مجوز بازگشت طالبان به قدرت را صادر کرد این روند افزایش یافت. درحالحاضر جامعه افغان ساکن در ایران عمدتا به معنی مهاجران دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ است. موجی که از سال ۱۴۰۰ وارد کشور شدهاند سابقه مهاجرت یا همزیستی با ایرانیها را نداشتهاند و در داخل خود جامعه مهاجر قبلی افغان هم این نگرانی وجود دارد که ممکن است این موج جدید سابقه تعامل و همزیستی جامعه مهاجر قبلی با ایرانیها را به شکل منفی تحت تاثیر قرار دهد. بر همین اساس، حتی افغانهایی که بهصورت قانونی ساکن ایران شدهاند هم مخالف ورود اتباع غیرمجاز جدید هستند.
افغانها و دولتها
اما در این بین، هر دولت در جمهوری اسلامی رویکردی را نسبت به ورود اتباع افغان داشته که تقریبا متفاوت با دولتهای قبل و بعد از خود بوده است. اما رویه دولتها در پذیرش مهاجران افغان در کشور و عدم ایجاد امکانی برای ارتقای جایگاه اجتماعی به سبب الزام به انجام مشاغل پاییندست و ممنوعیت تحصیلی باعث شده امروز فاصله فرهنگی و تحصیلی میان بخش عمدهای از مردم افغانستان ساکن ایران و هموطنان ایرانی زیاد شود ولی با همه این شرایط، مهاجرانی که تا قبل از دهه۸۰ وارد کشور شدند توانستند مسیر خود را انتخاب کرده و همزیستی مسالمتآمیزی را با ایرانیها آغاز کنند.
اما اخیرا این تعامل ملتها با شیطنتهای رسانههای معاند و روحیات متفاوت اتباع جدید مورد تهدید قرار گرفته است. در این میان، طی ماههای اخیر، برخی رسانههای غیررسمی نیز با انتشار دادههای نادرست از عواقب حضور مهاجران در ایران به حس نگرانی مردم دامن زدهاند؛ بهنحویکه در شرایط کنونی، شاهد افزایش افتراق میان مردم ایران و افغانستانیهای مهاجر ساکن در کشور هستیم.
افغانها؛ فرصت یا تهدید؟
البته در تمامی دنیا، دولتها بر فرآیند ورود مهاجران نظارت دارند و افزایش تعداد مهاجران میتواند پیامدهای غیرمطلوبی را برای شهروندان یک کشور به همراه داشته باشد؛ اما در سایر نقاط دنیا فرآیندی برای تبدیل «مهاجر» به «شهروند» وجود دارد. در واقع زمانی میتوان از معایب حضور «مهاجران غیرقانونی» در کشور سخن گفت که شکلی قانونی برای اعطای «مهاجرت» نیز وجود داشته باشد و انتهای مسیر «مهاجرت قانونی» به اعطای «حق شهروندی» ختم شود. این در حالی است که ایران در زمره معدود کشورهای دنیا تلقی میشود که جز در موارد معدود (ازدواج زن غیرایرانی با مرد ایرانی و فرزندان حاصل از این ازدواج) راهکاری برای اعطای حق شهروندی ندارد. در این شرایط، زمانی وضعیت بغرنجتر میشود که حتی فرزندان زنان ایرانی با مردان غیرایرانی نیز در زمره اتباع غیرایرانی طبقهبندی شده و با اطلاق کلمه بیگانه، آنها از بسیاری از حقوق اولیه نظیر حق تحصیل، حق خرید ملک و خانه، دریافت خدمت درمانی و... محروم میشوند.
اگرچه ایران در این زمان با آغوشی گشوده از حضور مردم افغانستان در کشور استقبال میکند، سیاستی برای ادغام اجتماعی ندارد و به این ترتیب، مهاجران با وجود سالیان متمادی حضور در کشور همچنان مهاجر باقی میمانند. همین واژه اتباع بیگانه میتواند خود باعث بروز تهدید حضور مهاجران باشد. هرچند موافق اعطای شهروندی بیقید و شرط و به خطر انداختن آینده کشور نیستیم اما لازم است با حضور کارشناسان مربوطه سازوکاری مناسب برای حضور مهاجران و اعطای شهروندی به آنها وجود داشته باشد.
اوضاع کنونی
هماکنون بخش عمدهای از مردم ایران مخالف ایجاد رویهای قانونی برای پذیرش مهاجران قانونی به کشور و اجرای طرحهای ادغام اجتماعی و اعطای حقوق شهروندی هستند؛ بااینحال طی سالهای اخیر بهشکل تصاعدی بر تعداد ایرانیهایی که به سایر نقاط دنیا مهاجرت میکنند، افزوده شده است. لازم است این را بگوییم که در شرایطی، برخی حضور مهاجران افغانستانی در کشور را تهدیدی برای ازمیانرفتن فرهنگ غنی ایرانی تلقی میکنند که بهطور قطع در تمام دنیا، مردم افغانستان بیشترین شباهت را ازلحاظ فرهنگی و زبانی با مردم ایران دارند.
بخش قابلتوجهی از مردمان افغانستان به زبان فارسی صحبت میکنند و این دو کشور به سبب سابقه و پیشینه مشترک، دارای مفاخر ادبی مشترکی نظیر مولانا جلالالدین بلخی(مولوی) هستند. مولانا، حکیم و ادیب ایرانی-افغانستانی زاده بلخ (مزارشریف امروز) است. اما همه اینها منافاتی با لزوم نظارت بر فرآیند ورود مهاجران ندارد و حتما باید سازوکاری برای ورود قانونی فراهم شده و با آنهایی که غیرقانونی ساکن شدند و میتوانند خطرناک شوند، برخورد مناسب صورت گیرد.
بهجز برخی صحبتهای نژادپرستانه عده قلیلی از مردم برای برگرداندن مهاجران افغان اما مداخله و دستکاری رسانهای از طرف بعضی جریانهای معاند و معارض جامعه ایرانی هم باعث شده تا افکار عمومی خواهان برخورد بدون تفکیک با همه افغانها باشد که این برخورد یا به قولی خشک و تر را با هم سوزاندن، موردتایید نهاد یا قواعد حقوقی کشور نخواهد بود.
اما همین رسانههای معاند برای افغانها هم برنامه دارند و به جامعه افغان چه مهاجر و چه افغانی که در خود افغانستان ساکن است میگویند ایرانیها از شما بهرهکشی میکنند، شما را تحقیر کرده و آدم حساب نمیکنند و با تاکید بر جملات منفی مانند «شما نوکری آنها را میکنید و چیزی گیرتان نمیآید و همیشه زندگیتان مشکل دارد» مدام در این شکاف میدمند، پس رسانههای معاند تلاش دارند تا برای هر دو قشر با برنامهریزی، شکافی عمیق و گسستی خطرناک ایجاد کنند که در صورت عدم هوشیاری طرفین، فاجعهای عظیم را رقم خواهد زد. بر همین اساس لازم است ضمن بررسی ورود قانونی اتباع تلاش شود که بهانهای دست معاندان برای کوبیدن بر طبل دشمنی داده نشود.
حضور مهاجران قانونی برای همه کشورها فرصت محسوب میشود اما اگر این مسئله مدیریت نشود و بدون قانون باشد (اتفاقی که تقریبا در حال رخ دادن است)، آسیبها و ضررهای عجیبی برایمان به ارمغان خواهد آورد. بر همین اساس، ضروری است که ضمن بازنگری در نحوه اعطای مجوز ورود به مهاجران افغان و تلاش برای حضور قانونی آنها در کشور و ایجاد سازوکار منظم برای کنترل امنیتی حضور این عزیزان با افغانستانیهایی که سالهاست کنارمان زندگی کردند و بهنوعی کنارمان در اتفاقهای مهم مانند دفاع از حرم ایستادند، نگاه متفاوت و خیرخواهانه و برادرانه داشته و به رفاه آنها کمک کنیم.
۹۷ درصد مهاجران حاضر در ایران افغانستانی هستند
براساس آخرین آمار، بیش از ۹۷درصد مهاجران حاضر در ایران، افغان هستند. این بدین معنی است که تنها سه درصد از کل مهاجران رسمی کشور دارای تابعیتهای غیرافغان بودهاند. باتوجهبه افزایش تعداد مهاجران غیرقانونی و فقدان آمار دقیق از تعداد کل آنها، مشکلات بسیاری برای کشور ایجاد شده است. از جمله این مشکلات میتوان به افزایش فشار بر منابع اقتصادی و اجتماعی، مشکلات حقوقی، امنیتی و همچنین کاهش فرصتهای شغلی برای نیروی انسانی داخلی اشاره کرد.
احمد وحیدی، وزیر کشور پیشین جمهوری اسلامی ایران، در حاشیه جلسه هیات دولت در ۵مهر ۱۴۰۲، تعداد اتباع خارجی افغان در ایران را پنجمیلیون نفر اعلام کرد. اما باید به این موضوع هم اشاره کرد که نمیتوان آمار دقیقی از تعداد کل مهاجران افغان در کشور ارائه داد، چراکه روزانه خیل عظیمی از مهاجران افغان بهصورت غیرقانونی از مرزهای ایران وارد کشور میشوند و نظارتی بر ورود آنها وجود ندارد. همچنین طبق آمار رسمی، تعداد مهاجران افغان که بهصورت رسمی در ایران اقامت دارند، دومیلیون و ۷۰۰هزار نفر عنوان شده است.
نظر شما