آتش‌بس بین حزب‌الله لبنان و ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی، رأس ساعت۴ بامداد روز چهارشنبه به وقت محلی بیروت آغاز شد. با شروع آتش‌بس بین لبنان و اسرائیل، مردم جنوب لبنان، بازگشت به شهرها و روستاهایشان را شروع کردند و در خانه‌های خود مستقر شدند.

تکرار خاطرات جنگ ۳۳ روزه

آگاه: تصاویر بازگشت مردم جنوب لبنان به خانه‌هایشان و شادی و شعف آنها به‌واسطه بازگشت به خانه و بیرون راندن نظامیان اشغالگر صهیونیستی، در رسانه‌های منطقه‌ای به شکل گسترده‌ای منتشر شد؛ در یکی از تصاویر منتشره، مردی روی آوار خانه‌اش در منطقه نبطیه نشسته و در حال کشیدن قلیان، با دستش علامت پیروزی نشان می‌دهد؛ علامتی که بیانگر شکست مجدد صهیونیست‌ها در جنوب لبنان است. اما حصول آتش‌بس در جنوب لبنان، به نفع کدام جبهه است؛ آیا این آتش‌بس برای حزب‌الله لبنان به منزله شکست است یا بالعکس، این صهیونیست‌ها هستند که به‌واسطه این آتش‌بس متحمل شکست و هزیمت شدند؟
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر جنایتکار رژیم صهیونیستی در زمان اعلام آتش‌بس، بسیار دست و پا زد که این آتش‌بس را موجه و لازم جلوه دهد. او گفت اسرائیل برای تجدید قوا و تامین سلاح و تمرکز بر ایران به این آتش‌بس نیاز دارد. کمترین وعده این جنایتکار جنگی، تامین امنیت شهرک‌های اشغالی شمال فلسطین بود که با جنگ و تجاوز به خاک لبنان محقق نشد و در نتیجه نتانیاهو دست به دامن توافق و آتش‌بس شد.
نتانیاهو زمانی تن به آتش‌بس داد که نه‌تنها اشغالگران آواره ساکن شهرک‌های شمالی نتوانستند به خانه‌های خود بازگردند که حتی عمق اراضی اشغالی و شهرهایی نظیر «تل‌آویو» و «حیفا» نیز زیر ضرب موشک‌های مقاومت لبنان قرار گرفتند؛ حال آنکه نتانیاهو در زمان تجاوز به جنوب لبنان در حدود دو ماه پیش، وعده داده بود که توان رزمی و موشکی حزب‌الله لبنان را نابود می‌کند تا شهرک‌نشینان اشغالگر شمالی به خانه‌هایشان بازگردند اما نه توان رزمی و موشکی حزب‌الله از بین رفت و نه حتی یک وجب از خاک لبنان به دست اسرائیل اشغال شد؛ علاوه‌براینها، ارتش متجاوز صهیونیستی نیز در جنوب لبنان متحمل تلفات بی‌سابقه‌ای شد؛ همه این موارد در نتیجه قدرت و عقبه استراتژیک نظامی حزب‌الله لبنان حاصل شد. 

زلزله سیاسی در اسرائیل
تن دادن نتانیاهو و رژیم جنایتکار متبوعش به آتش‌بس در جنوب لبنان معنایی جز شکست و خفت برای صهیونیست‌ها ندارد؛ این آتش‌بس و این شکست در جامعه سیاسی و نظامی اسرائیل، ولوله‌ای به راه انداخته است و مخالفان و حتی موافقان مشی و دولت نتانیاهو با حجم و هجمه بالایی به او تاخته‌اند؛ آنها معتقدند نتانیاهو بدون درنظرگرفتن عمق استراتژیک و قدرت نظامی و زرادخانه‌ای حزب‌الله و صرفا به پشتوانه حمله پیجری و زدن برخی از کادرهای رهبری و فرماندهی حزب‌الله، در توهم ضعف و فروپاشی این جنبش قدرتمند فرورفت و با لشکرکشی بدون دستاورد و پرهزینه به جنوب لبنان، در آخر مجبور به پذیرش آتش‌بس شد.       بنی‌گانتز، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی، در واکنش به پذیرش آتش‌بس از ناحیه نتانیاهو، به موضوع وعده او برای بازگرداندن شهرک‌نشینان اشغالگر شمال فلسطین به خانه‌هایشان در نتیجه حمله به جنوب لبنان و حذف حزب‌الله اشاره کرد و تصریح داشت که نه‌تنها حزب‌الله حذف و نابود نشد، بلکه شهرک‌نشینان نیز به خانه‌هایشان بازنگشتند و فقط طی دو ماه، انبوهی از نظامیان ارتش اسرائیل در جنوب لبنان به‌خاطر حماقت نتانیاهو تلف شدند. بنِت، نخست‌وزیر پیشین رژیم صهیونیستی نیز توافق آتش‌بس با حزب‌الله را ، شکست کامل دیپلماتیکی-امنیتی رژیم متبوعش دانست.

جنوب لبنان، خانه حزب‌الله است
اما در این میان، برخی مدعی‌اند که باتوجه‌به آنکه درنتیجه آتش‌بس منعقدشده، حزب‌الله از جنوب لبنان به شمال رودخانه «لیتانی» نقل مکان می‌کند و قدرت و استقرارش را در جنوب از دست می‌دهد، درنتیجه این آتش‌بس به ضرر حزب‌الله و به‌منزله شکست برای این جنبش مقاومتی مردم لبنان است! این ادعا آنجایی رنگ می‌بازد که به تاریخ مراجعه کنیم؛ ۱۴آگوست ۲۰۰۶ یعنی حدود ۱۸سال پیش، «جرج بوش‏» رییس‌جمهور وقت آمریکا در یک کنفرانس خبری به مناسبت پایان جنگ ۳۳روزه حزب‌الله و اسرائیل، مدعی شد به‌واسطه آتش‌بس رخ‌داده و صدور قطعنامه ۱۷۰۱، حزب‌الله شکست خورده، زیرا قبلا در جنوب لبنان در امنیت بود؛ اما حالا با ارتش لبنان و یک نیروی بین‌المللی جایگزین شده است! گذر زمان پوچ بودن ادعای رییس‌جمهور وقت آمریکا به‌عنوان حامی درجه‌یک رژیم اسرائیل را نشان داد. پس از جنگ ۳۳روزه نیز صهیونیست‌ها و حامیان آنها تصور می‌کردند که به‌واسطه آتش‌بس منعقد شده و صدور قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل، کار حزب‌الله را یکسره کرده‌اند و حزب‌الله دیگر نخواهد توانست در جنوب لبنان خیمه و خرگاه عَلم کند؛ اما گذر زمان و عمق اقتدار استراتژیک حزب‌الله نشان داد که آن ادعای ۱۸سال پیش چه میزان پوچ و باطل بوده است؛ حزب‌الله پس از جنگ ۳۳روزه از هر نظر، چه بُعد زرادخانه‌ای، چه از منظر جغرافیای تسلط در جنوب و چه از بُعد سازمان رزم، قوی‌تر و بالنده‌تر شد، تا آنجا که پس از نزدیک به دو دهه نیز مجددا دمار از روزگار صهیونیست‌های غاصب و متجاوز درآورد و آنها را مجبور به تن دادن به آتش‌بس کرد.
پس از جنگ ۳۳روزه در سال ۲۰۰۶ که به «نبرد تموز» معروف شد، قطعنامه‌ای ازسوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد؛ قطعنامه‌ای با شماره ۱۷۰۱ که طرفین درگیری را ملزم به رعایت نکات و ملاحظاتی می‌کرد؛ قطعنامه۱۷۰۱ اکنون نیز مدنظر تصمیم‌گیران برای ایجاد آتش‌بس قرار گرفته است. صهیونیست‌ها با توسل به بندهایی از این قطعنامه، به خود دلداری می‌دهند تا شکست سنگین متحمل شده از حزب‌الله را هضم کنند؛ یکی از بندهای قطعنامه۱۷۰۱ آن است که حزب‌الله باید جنوب لبنان را تخلیه کند و در این منطقه حضور نداشته باشد؛ بسیاری از تحلیلگران منطقه‌ای و جهانی معتقدند، این بند از قطعنامه که صهیونیست‌ها با آن، خود را دلداری می‌دهند، اساسا قابلیت اجرا ندارد، چراکه جنوب لبنان خانه حزب‌الله است و مقاومت لبنان در این منطقه ریشه دوانده است و اساسا مواضع استراتژیک حزب‌الله از جنوب لبنان نابودنشدنی است و حزب‌الله به زودی، فرمانروایی ضدصهیونیستی خود را در جنوب لبنان تجدید می‌کند.   
  
شرایط خاص نبرد اخیر
البته در اینجا نباید از نظر دور داشت که شکستی که حزب‌الله در نبرد اخیر به صهیونیست‌ها تحمیل کرد و آنان را وادار به آتش‌بس کرد؛ در شرایط خاصی به دست آمد؛ نباید فراموش کرد که حمله پیجری غافلگیرکننده رژیم تروریستی اسرائیل به لبنان و ضربه به نیروهای رزمی حزب‌الله به‌ویژه نیروهای یگان رضوان، به میزان قابل‌توجهی، از قدرت روزافزون سازمان رزم مقاومت لبنان کاست؛ درنتیجه این حمله تروریستی رژیم صهیونی و حملات و ترورهای قبل و بعد از آن، بالغ بر چهارهزار نیروی زبده عملیاتی حزب‌الله، متحمل آسیب‌هایی شدند؛ مهم‌تر از آن، کادر رهبری حزب‌الله و عمود خیمه این جنبش سرافراز یعنی «سیدحسن نصرالله» نیز درنتیجه اقدام تروریستی رژیم صهیونی، به فیض شهادت نائل شدند؛ تنها یکی از این موارد کافی بود که نه یک جنبش مقاومتی که حتی یک کشور را زمینگیر کند اما حزب‌الله قهرمان نه‌تنها زمین‌گیر نشد، بلکه به‌واسطه ریشه‌دار بودن و مردمی بودن و سایر مؤلفه‌های قدرتی که از آنان برخوردار است، به‌سرعت خود را احیا کرد و سازمان رزمش را تجدید کرد؛ به‌گونه‌ای که هم مانع از اشغال حتی یک وجب از جنوب لبنان ازسوی ارتش متجاوز صهیونیستی شد و هم تا ساعاتی قبل از آتش‌بس، عمق اراضی اشغالی را با موشک‌های برد متوسط و استراتژیک خود هدف قرار داد.  
‏به‌هرترتیب، اکنون آتش‌بس در جنوب لبنان برقرار است و غالب ناظران منطقه‌ای و جهانی و حتی بسیاری از کنشگران سیاسی و نظامی در داخل اراضی اشغالی، تحقق این آتش‌بس را به‌منزله پیروزی حزب‌الله و شکست و هزیمت رژیم صهیونیستی قلمداد می‌کنند؛ رژیمی که با منابع مالی و تسلیحاتی نامحدود و با پشتیبانی تمام‌قد غرب و به‌ویژه آمریکا و سکوت خفت‌بار اکثر سردمداران عرب، با آن همه ادعا و قول نابودی گروه‌های مقاومت سر دادن، در آخر، تن به آتش‌بس داد و از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرد.  اما در این میان نقش ایران نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ مقامات کشورمان پس از طرح زمزمه‌های آتش‌بس در جنوب لبنان با قاطعیت اعلام داشتند که ضمن حمایت تمام و کمال از مقاومت لبنان، از هر تصمیمی که دولتمردان لبنانی با لحاظ منافع ملی لبنان درخصوص آتش‌بس اتخاذ کنند، پشتیبانی می‌کنند؛ در همین رابطه، واشنگتن‌پست به نقل از یک مقام دولت آمریکا، نوشت: توافق آتش‌بس در لبنان ممکن نبود اگر ایران با آن مخالف بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.