۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴
کد خبر: ۸٬۸۵۳

 حامد عسکری، شاعر و نویسنده ایرانی پس از سفر حج تمتع خود، خاطراتش را در قالب سفرنامه به رشته تحریر درآورده که به‌تازگی چاپ شانزدهم آن ازسوی انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.

«خال سیاه عربی» به چاپ شانزدهم رسید

آگاه: عسکری با خاطرات دوران کودکی‌اش و تصوراتش از خدا شروع می‌کند. او در حادثه زلزله بم بسیاری از نزدیکان خود را از دست داده و پس از آن برای ادامه تحصیل به تهران رفت. شاید به همین دلیل باشد که خانواده و به‌ویژه مادر در داستانش نقش پررنگی دارند. می‌توان نشانه‌های زیادی را در این کتاب پیدا کرد که حاکی از تعلق خاطر نویسنده به شهر مادری‌اش یعنی بم است.
بنا بر اظهارات نویسنده «خال سیاه عربی» او سعی داشته که تنها تجربیات شخصی خود را از یک اتفاق بزرگ بنویسد و مطالب دگر از پیش داوری یا تعصب باشد.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «خدا... این کلمه، این مفهوم، بزرگ‌ترین سوال کودکی من بود و از ۳۷سال پیش تا همین لحظه اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سوال صفحه‌کلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته. این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چه‌کار کند و قرار است برایش چه‌کار کنم؟ خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا عینک مختلف دیدم. عینک اول عینک معلم‌های دینی‌مان بود.
خدای معلم‌های دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سخت‌تر از مقررات مدرسه و هرکس دست از پا خطا می‌کرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بی‌اعصاب که انگار همیشه از دندان‌درد رنج می‌برد و همین روی رفتارهایش تاثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی می‌ترسیدم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.