آگاه: امروز زادروز یکی از بزرگترین نویسندگان و صاحبنظران ادبیات و هنر معاصر یعنی «سید جلالالدین سادات آلاحمد» معروف به «جلال آلاحمد» است. توجه او به مردم، گاه در داستانها و گاه در سفرنامههای او بروز مییابد و این توجه به مردم بسیار مهم و ارزشمند است. هرچند مردمنگاریهایی با اصول دانشگاهی مردمشناسی در نوشتههای ایرانی کم است اما در دوران جلال این شیوه توجه به مردم و محیطهای روستایی، به خلق آثاری غیرآکادمیک اما یگانه از زندگی ایرانیان منجر شد. «تاتنشینان بلوک زهرا» (۱۳۳۷) از مهمترین تکنگاریها و گزارشهای مردمنگاری آلاحمد است. اولین اثر مردمنگارانه او «اورازان» (۱۳۳۳) نیز به فرهنگ و زبان تاتها پرداخته و سفرنامه «جزیره خارک در یتیم خلیج فارس» نیز از همین جنس مشاهدات است. در «نفرین زمین» (۱۳۳۴) که یکی از مهمترین رمانهای دهه۳۰ است باز هم فضای داستان، روستا و فرهنگ روستایی است که اینبار دستخوش تغییراتی از مرکز شده است. درواقع جلال آلاحمد بدون ارجاع به روش مردمشناسانه خاصی و بدون ادعایی در این وادی، به نقل گزارش دقیق و ظریف از آداب و رسوم و تکاپوی مردم روستا در زندگی روزمره پرداخته و متونی قابلتامل در این حوزه برجای نهاده است؛ از همین رو بیراه نیست اگر بگوییم مجموعه آثار مردمنگارانه جلال آلاحمد ازلحاظ روششناسی در دسته تکنگاری یا بهاصطلاح مونوگرافی طبقهبندی میشوند.
اولین مجموعه داستان کوتاه جلال آلاحمد مجموعه «دید و بازدید» (۱۳۲۴) است و پس از آن چند مجموعه داستان کوتاه و چند داستان بلند ازجمله «مدیر مدرسه» (۱۳۳۷) و «سرگذشت کندوها» (۱۳۳۷) را چاپ کرده است. شاید قدرتمندترین مجموعه داستان او و از بهترینهای داستانهای کوتاه آن روزگار را باید کتاب پنج داستان بدانیم که سال۱۳۵۰ و پس از مرگ نویسنده منتشر شد.
از جلال آلاحمد چند سفرنامه خارج از ایران نیز چاپ شده که هر کدام به نوعی خواندنی هستند. یکی از مهمترین ویژگیهای آثار جلال آلاحمد اول شخص بودن راوی است. «من» آلاحمد، گاهی غریبهای تازه از راه رسیده و گاه آشنایی است که چشمی تیزبین و نکتهیاب دارد، سعی میکند همه چیز را بهدقت تماشا کند، بفهمد، آنچه را نمیداند بپرسد و بنویسد و «تو» اجتماع اطراف اوست، دیگریای که نویسنده میخواهد او را بشناسد و به دیگران نیز بشناساند و از خلال این معرفی، حرفهای خودش و دیدگاهش را نیز منتقل کند. توصیفات جلال آل احمد، کلمات، اصطلاحات و تعابیرش بهخصوص در داستانها چنان روان و تنیده با مشاهدات و داستانش است که بهراستی برای خواندن هر داستان او باید زمانی مخصوص کنار گذاشت و آهسته و با تامل خواند تا لذت کافی برد. شاید بتوان گفت آنچه جلال آلاحمد را از دیگر نویسندگان همدورهاش متفاوت کرده، نه تنها قلم قدرتمند او، بلکه مجموعه مقالاتی است که بهصراحت در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی ایران نوشته و در نتیجه او را از یک نویسنده که برای بیان دیدگاهش تنها داستان را برگزیده، جدا میکند.
پرحاشیهترین نوشتههای جلال آلاحمد «غربزدگی» (۱۳۴۱) و «در خدمت و خیانت روشنفکران» (۱۳۵۶) است که پس از مرگ او چاپ شدند. شاید بتوان بهجرات گفت بخشی از آن انتقادی که آلاحمد به فرنگرفتهها و به قول خودش، غربزدهها وارد میداند و آنچه از جریان روشنفکری او را میآزارد، هنوز به قوت خود باقی است. باید توجه داشت نگاه نقادانه آلاحمد به اجتماع و اتفاقات سیاسی و اجتماعی است و اینکه او شجاعت و اعتماد به نفس سخن گفتن و مکتوب کردن نظراتش را دارد به این معنی نیست که همه نقدهای او در زمینه سیاسی و اجتماعی بیاشکال است یا باید باشد، طبیعتا با مشاهده اشکالاتی در نقدهای او نمیتوانیم اهمیت تاریخی این نقدها و ارزش ادبی دیگر آثارش را بیاعتبار قلمداد کنیم. جلال آلاحمد زبان گویایی است که از اعلام نظراتش پروایی ندارد و از قضاوت شدن نیز.
جلال آلاحمد مجموعه قابلتوجهی آثار ترجمهشده نیز دارد؛ او از آثار ژان پل سارتر و آلبر کامو گرفته تا آندره ژید و اوژن یونسکو را از فرانسه به فارسی برگردانده است. همچنین آثاری از روسی و عربی ترجمه کرده که به نظر میرسد بیشتر آزمودن توان خود در این زبانها باشد. با نگاهی به مجموعه آثاری که او ترجمه کرده میتوان به علاقهمندیها و روحیه انقلابی، نقاد و دقیق او پی برد.
از زندگی شخصی آلاحمد مطالب بسیاری نقل میشود؛ از شیوه سخن گفتن او گرفته تا ارتباطش با سیمین دانشور. اما از میان اینهمه، شاید جالبترین موضوع، علاقه او به فرزندی است که ندارد و این نهتنها در روایت کسانی که او را در اسالم ملاقات و نقل کردهاند که بیشتر از آن، در کتاب «سنگی بر گوری» نمایان است. انگار با ماجرای فرزند داشتن یا بهتر است بگوییم فرزند نداشتنی که در این کتاب به تلخی نوشته، میخواهد انتقام نبودن آن فرزند را با تندی و راندنش از خود بگیرد.
۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۶
کد خبر: ۸٬۹۲۱
جلال آلاحمد اگر حالا زنده بود، ۱۰۱ساله میشد؛ او متولد ۱۱آذر ۱۳۰۲ در تهران است. اصالت او به اورازان بازمیگردد که دین خود را به آن در کتابی به همین نام ادا کرده است.
نظر شما