دکتر علی ودایع: سقوط رژیم بعث سوریه سرخط رسانه‌های جهان را تصاحب کرده است؛ اتفاقی که احتمالا دمشق را به کانون جدید بی‌ثباتی خاورمیانه تبدیل خواهد کرد. فعلا تصاویر شادی و هلهله خیابان‌های شام مخابره می‌شود اما رگه‌های ترس و نگرانی درباره آینده شام را به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد.

کلاف سردرگم شام

آگاه: سناریوهای متنوعی درباره سرنوشت سوریه پسااسد مطرح می‌شود. فعلا واکنش‌ها و تحلیل‌ها هیجانی است اما برای تدوین یک چارچوب استراتژیک در رابطه با آینده سوریه باید به عوامل دخیل در سقوط دمشق و بازیگران شام به‌عنوان متغیرهای تاثیرگذار توجه کرد.
سوریه اغلب به‌دلیل تنش‌های سیاسی داخلی و حملات رژیم صهیونیستی مورد توجه قرار گرفته است. برای درک بهتر وضعیت سوریه لازم است همه عوامل دخیل در وضعیت فعلی این کشور را کاملا تفکیک شده مورد توجه قرار دهیم. گروهی معتقدند که برای بررسی پرونده سقوط اسد باید مقیاس زمانی از بهار عربی سال۲۰۱۱  را مورد بحث و بررسی قرار دهیم و گروهی دیگر کودتای ۱۹۶۳ «حافظ اسد» را مورد توجه قرار می‌دهند اما فارغ از این مبحث، سقوط «بشار اسد» نتیجه ترکیبی از عوامل پیچیده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خارجی است. در ادامه به بررسی این عوامل می‌پردازیم:

زخم عمیق شکاف سیاسی 
دولت سوریه حداقل ۱۰سال زمان داشت که به توصیه‌های تهران درباره انجام اصلاحات سیاسی توجه کند اما رژیم بشار اسد با سرکوب مخالفان، آزادی‌های مدنی را محدود کرده و به انتقادات پاسخ‌های خشن می‌داد. حکومت بشار اسد از ابتدای به قدرت رسیدن در سال۲۰۰۰ به‌شدت با هرگونه مخالفت و انتقاد برخورد کرد. این سرکوبگری شامل دستگیری‌های خودسرانه، شکنجه مخالفان و محدود کردن آزادی‌های مدنی بود. این رویکرد باعث شد که نارضایتی‌های عمومی افزایش یابد و راه برای اعتراضات سال۲۰۱۱ هموار شود.
فساد گسترده در تمامی سطوح حکومت، موجب عدم اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و خدمات عمومی شد. بسیاری از شهروندان احساس می‌کردند که دولت به نیازهای آنان رسیدگی نمی‌کند و ثروت کشور تنها در دست عده خاصی متمرکز شده است. یکی از دیپلمات‌های ایرانی در میانه‌های سال۲۰۱۲ به رییس‌جمهوری سوریه پیشنهاد ایجاد ساختار سیاسی و انعطاف را مطرح کرده بود که مورد مخالفت دمشق قرار گرفت. 
فقدان نهادهای سیاسی و قانونی مستقل، مردم را از مشارکت در فرآیندهای سیاسی بازداشت؛ در نتیجه، جامعه نمی‌تواند از طریق روش‌های سیاسی قانونی به تغییر و اصلاحات بپردازد. این فقدان دموکراسی، به نارضایتی‌ها دامن زد و به نظر می‌رسید تنها راه برای مردم، خروج به خیابان‌ها و برگزاری اعتراضات است.

ناتوانی در بازسازی اقتصادی
سیاست بسته اقتصادی حزب بعث وضعیت سختی را برای این کشور در طول چند دهه رقم زده بود. اقتصاد سوریه در جریان جنگ داخلی رسما نابود شد. تحریم‌های اعمال‌شده ازسوی جامعه بین‌المللی به‌ویژه پس از آغاز جنگ داخلی، بر فشارهای اقتصادی افزودند و شرایط زندگی را برای مردم سوریه دشوارتر کردند.
عوامل اقتصادی ازجمله بیکاری، فقر، سوءمدیریت و تحریم‌ها، همگی به نارضایتی اجتماعی دامن زدند و بستر را برای تشدید بحران داخلی فراهم کردند. دولت سوریه علی‌رغم تلاش‌های ایران برای حضور اقتصادی ایران درجهت بازسازی این کشور چندان همراهی نکرد.
 نکته جالب‌توجه اینجاست که ترکیه توانست بازار کالاهای مصرفی این کشور را تصاحب کند. یکی از مولفه‌های نفوذ تحریرالشام ارائه کمک‌های معیشتی و حقوق‌های متناسب در مناطق تحت تسلط بوده است. 
سوریه در سال‌های پیش از جنگ با خشکسالی شدیدی مواجه بود که به نابودی بخش‌های زیادی از کشاورزی و در نتیجه مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها انجامید. این مهاجرت‌ها فشار زیادی بر زیرساخت‌های شهری وارد کرد و موجب افزایش بیکاری در مناطق شهری شد. نباید فراموش کنیم که نقطه آغاز جنگ سوریه درگیری درباره آب بین کشاورزان و ارتش سوریه بود. 

گسل‌های اجتماعی - فرهنگی
عوامل اجتماعی هم نقش مهمی در شکل‌گیری و تشدید بحران و جنگ داخلی در سوریه داشته‌اند. سوریه کشوری با تنوع قومی و مذهبی قابل‌توجه است. این کشور شامل گروه‌های قومی مختلف مانند عرب‌ها، کردها، و علوی‌ها و نیز گروه‌های مذهبی متنوعی مانند مسلمانان سنی، شیعه، علوی، مسیحی و ... است. این تنوع به‌خودی‌خود مشکلی نیست اما این وضعیت مستعد ایجاد گسل‌های اجتماعی و تنش‌های داخلی در این کشور بوده است. وضعیت مرزبندی‌های امروز سوریه و سناریوی پلنینگ تجزیه سوریه در غالب «نیو سایکس‌پیکو» ذیل آن قابل بحث و بررسی است. 
نقش شبکه‌های اجتماعی و فاصله زیاد سیستم حاکمیتی سوریه با تحولات عمیق جامعه این کشور هم مولفه‌ای است که نباید از کنار آن بی‌تفاوت عبور کرد. رژیم بعث در حوزه تعاملی با مردم شام و سیستم آموزشی سوریه به‌شدت سخت رفتار می کرد؛ فضایی که از مکانیسم سخت سیاسی دمشق تبعیت می‌کرد. 
از طرف دیگر، چندپارگی جامعه سوریه با آوارگانی که در سوریه ساکن شده بودند منجر به تجربه متفاوتی از گسست و پیوند اجتماعی در این کشور شد. جمعیت مقیم خارج از سوریه به‌شدت تحت‌تاثیر کشورهای میزبان بودند که این وضعیت به عمق جامعه این کشور هم سرایت می‌کرد. 

مداخله‌گران منفعت‌طلب
بازیگران خارجی به‌عنوان مداخله‌گرهای مخرب به‌دنبال منفعت در سوریه بودند. التهاب داخلی سوریه باتوجه‌به امکان گسترش مداخلات خارجی را فراهم کرده است؛ وضعیتی که سوریه را ظرف چند دهه محل جنگ‌های نیابتی قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای کرد. فراتر از همه مسائل داخلی، موقعیت ژئوپولیتیک سوریه حساس‌ترین نقطه خاورمیانه و مرز مشترک با سرزمین اشغالی هم مولفه‌ای تاثیرگذار محسوب می‌شود.
ایران و روسیه به‌عنوان متحدین راهبردی و سنتی سوریه همواره سعی کردند در سوریه آرامش، امنیت و ثبات برقرار باشد اما قدرت‌های دیگر رفتارهای پارادوکسیکالی در مقابل اسد و سوریه در پیش گرفتند. کشورهای حامی معارضان سوری اگرچه در مقابله با اسد دارای اتحاد بودند اما در قلب اردوگاه آنها اختلافات و شکاف‌های عمیقی وجود دارد که در آینده شام پسااسد تاثیرگذار خواهند بود. 
تروریسم تکفیری دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و جبهه‌النصره در فضای بهارعربی فضای تنفس و تصاحب سرزمینی پیدا کردند. داعش به‌دلیل ارتکاب جنایت‌های سیستماتیک موردتوجه جامعه جهانی قرار گرفتند. قدرت‌های غربی که در غالب مکانیسم «تروریسم خوب» در ابتدا با داعش برخورد می‌کردند، پس از حملات تروریستی در اروپا اقدام به ایجاد ائتلاف ضد تروریسم کرده و ذیل فرماندهی سنتکام در سوریه دست به اقدام زدند. 
آمریکایی‌ها به‌موازات ایجاد پایگاه‌های نظامی از نیروهای دموکراتیک کرد YPG یا همان نیروهای قسد حمایت کردند. همین رویکرد اولین تعارض منافع بازیگران خارجی در سوریه محسوب می‌شود. ترکیه معتقد است که نیروهای کرد سوری متحدین حزب کارگران کردستان PKK هستند. خط و نشان‌ها و حتی حملات ترکیه علیه شبه‌نظامیان کرد پیش از سقوط اسد یک اتفاق عادی بود. حالا با افزایش قدرت نیروهای موردحمایت ترکیه، امکان شکل‌گیری حملات سخت علیه نیروهای قسد دور از ذهن نیست. این وضعیت امکان تنش آمریکا و ترکیه در سوریه را فراهم کند. «ریچ اوتزن» مشاور ژئوپلیتیک و عضو ارشد در برنامه شورای آتلانتیک ترکیه معتقد است که موازنه قدرت خاورمیانه به‌سرعت تغییر کرده است و به همین‌دلیل ایالات‌متحده باید به یک استراتژی جدید برای منطقه فکر کند. داستان زمانی جالب‌تر می‌شود که اسرائیلی‌ها هم از شبه‌نظامیان کرد حمایت می‌کنند.
سنگر اصلی معارضان سوری به‌ویژه نیروهای موردحمایت ترکیه، شمال‌غربی سوریه بوده است. تحریرالشام نقش اساسی در کنترل مناطقی ازجمله ادلب ایفا کرده است. شهر ادلب به‌عنوان آخرین پایگاه اصلی مخالفان دولت سوریه، از اهمیت استراتژیک بسیاری برخوردار است و هیئت تحریرالشام توانسته است با تقویت مواضع خود در این منطقه، به یکی از بازیگران مهم و تاثیرگذار جنگ داخلی سوریه تبدیل شود.
بین کشورهای عربی حامی معارضان سوری یک خط‌کشی سخت به نام «اخوان» وجود دارد. بگومگوهای آشکار و پنهانی که به موازات تحولات مصر در جریان سقوط «حسنی مبارک»، روی‌کارآمدن «محمد مرسی» و درنهایت کودتای ارتش مصر رخ داد نشان‌دهنده اختلافات عمیق در مسئله «اخوان المسلمین» است. قطری‌ها پابه‌پای ترکیه از تحریرالشام حمایت می‌کنند اما عربستان، اردن، امارات و مصر نگران پس‌لرزه‌های وضعیت سوریه هستند. اردن و مصر می‌توانند مقصد بعدی تحریرالشام و جریان اخوانی مورد حمایت ترکیه باشد. الگوی رفتاری که در لیبی پس از سقوط «عمرالبشیر» در لیبی ایجاد شد، در سوریه شکل و فرم رادیکال‌تری به خود خواهد گرفت. 
اسرائیلی‌ها در کلاف سردرگم شام به‌دنبال ایجاد منطقه حائل و زمین‌سوخته در شام هستند. تصور تل‌آویو این است که ظرف ۱۵ماه جنگ غزه با نسل‌کشی در غزه، پاکسازی کرانه باختری، ترور رهبران مقاومت لبنان (دبیرکل حزب‌الله لبنان و فرماندهان ارشد رضوان) توانسته‌اند پیروزی‌های تاکتیکی کسب کنند اما رژیم اشغالگرقدس نیازمند یک پیروزی استراتژیک است. رفتار میدانی اسرائیلی‌ها نشان می‌دهد که آنها در مرز غزه مشغول ایجاد منطقه حائل هستند. اسرائیل در فرآیند آتش‌بس با لبنان هم تلاش کرده که نیروهای یونیفل و ارتش لبنان بین خط آتش حزب‌الله و سرزمین اشغالی قرار بگیرند. ایجاد منطقه حائل و مرزی را به شکلی عمیق‌تر در سوریه هم در دستورکار اسرائیلی‌ها قرار دارد؛ البته سیاست زمین‌سوخته و انهدام همه زیرساخت‌های اقتصادی و نظامی درحال اجراست. تل‌آویو به وضعیت دمشق به‌عنوان فرصت طلایی و تهدید کشنده نگاه می‌کند.

روتوش گروه مخوف
در رسانه‌ها مدام از تحریرالشام صحبت می‌شود. تروریست‌های منصوب القاعده که سابقا جبهه‌النصره نامیده می‌شدند؛ تلاش وسواس‌گونه‌ای دارند که از زیر چتر القاعده خارج شوند. آنها که روزگاری با داعش هم سرجنگ داشتند، هنوز اشتراکات فکری با جریانات تکفیری دارند. «محمد الجولانی» تاکید دارد که «انسان تغییر می‌کند و من هم تغییر کرده‌ام.»
هیئت تحریرالشام ساختاری پیچیده و چندگانه دارد. این گروه ازسوی یک شورای مرکزی اداره می‌شود که در زمینه تصمیم‌گیری‌های کلیدی ایفای نقش می‌کند. علاوه‌بر شورای مرکزی مذکور، تحریرالشام دارای بخش‌های مختلفی ازجمله نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و رسانه‌ای است. شاخه نظامی این گروه به انجام مسئولیت عملیات‌های مسلحانه علیه نیروهای دولتی و سایر گروه‌های مخالف موظف است. شاخه اطلاعاتی این گروه به جمع‌آوری اطلاعات و اجرای عملیات‌های امنیتی موظف است. در سال‌های اخیر، هیئت تحریرالشام تلاش کرده است تا از طریق نهادهای خدماتی و اداری در مناطق تحت کنترل خود، نوعی حکومت محلی را ایجاد کند.
گروه تحریرالشام که حاصل ائتلاف چندین گروه مسلح تکفیری بود در در ژانویه ۲۰۱۷ تشکیل شد. این گروه‌ها عبارت بودند از از جبهه‌النصره، جنبش نورالدین زنکی، لواء الحق، جبهه انصارالدین و جیش السنه. جبهه النصره، به‌عنوان گروه اصلی هیئت تحریرالشام، در سال۲۰۱۲ به‌عنوان شاخه‌ای از القاعده در سوریه شکل گرفت. این گروه در ابتدا با هدف مبارزه با دولت بشار اسد و تشکیل یک حکومت اسلامی در سوریه فعالیت می‌کرد. در سال۲۰۱۶، جبهه‌النصره برای کاهش فشارهای بین‌المللی و نشان‌دادن استقلال خود از القاعده، نام خود را به «جبهه فتح الشام» تغییر داد. باوجوداین اقدام حتی باز هم جایگاه این گروه را در فهرست سازمان‌های تروریستی تغییر نداد. درنهایت، تشکیل هیئت تحریرالشام قدمی دیگر در مسیر فاصله‌گیری از القاعده و کوشش برای ارائه چهره‌ای متعادل‌تر از این گروه بود.

چشم‌انداز مبهم سوریه
احتمالا تعیین وضعیت کلاف سردرگم شام ماه‌ها طول خواهد کشید. دموکراسی اتفاقی دفعی نیست که در یک فرآیند کوتاه در کشوری حاکم شود. شکاف‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی سوریه می‌تواند زمینه‌ساز جنگ‌های داخلی در شام باشد. فعلا تصاویر شادی و پایکوبی سوری‌ها در رسانه‌های جهان منعکس می‌شود اما آنچه امروز در شام می‌بینیم در لیبی و الجزایر و مصر هم مشاهده شد. در رسانه‌ها مدام از تحریرالشام صحبت می‌شود اما سرنوشت این گروه تا حد زیادی به تحولات سیاسی و نظامی سوریه بستگی دارد. این گروه ممکن است تلاش کند با تعدیل بیشتر مواضع خود و ارائه چهره‌ای معتدل‌تر، به یک بازیگر سیاسی مشروع تبدیل شود. جولانی اگرچه مهره ترکیه است اما ممکن است ظرف ماه‌های آینده تغییر رفتار و رویه دهد. 
خطای محاسباتی اینجاست که معارضین سوری تنها تحریرالشام نبودند. نیروهای ارتش آزاد ، شبه‌نظامیان کرد و ده‌ها گروه دیگر هم در جدال با رژیم بعث سوریه ایفای نقش کردند. مداخله‌گران خارجی و تعارض منافع آنها در وضعیت مبهم سوریه به‌شدت تاثیرگذار هستند. رفتارهای هیجانی در فضای غبارآلود شام منجر به تامین منافع دشمنان و رقبای تهران خواهد شد اما این وضعیت هم به‌منزله کناره‌گیری از تعیین سرنوشت سوریه نباید شود. مکانیسم آستانه با حضور ایران، روسیه و ترکیه این امکان را می‌دهد که در کنار فضای میدانی تهران در راستای منافع کشورمان موثر باشد. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.