۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۱
کد خبر: ۱۷٬۰۶۲

جهان امروز با سرعتی بی‌سابقه در حال تحول است، اما در دل این آشوب اطلاعاتی، ملتی می‌تواند هویت خود را حفظ کند که از درون تمدن خود، به آینده بنگرد. ایران نه صرفا کشوری با تاریخ کهن، بلکه حامل یک میراث تمدنی زنده است؛ میراثی که بر پایه‌ عقلانیت، زیبایی، عدالت و معنویت شکل گرفته است.

این زبان تازه همان رسانه است

آگاه: در مواجهه با رسانه‌های اجتماعی و فضای دیجیتال، ما به تفکر تمدنی نیاز داریم، نگاهی که بداند رسانه فقط ابزار نیست، بلکه میدان جدیدی برای استمرار یا انقطاع فرهنگ است. این بخش می‌کوشد نشان دهد که چگونه می‌توان با تکیه بر ظرفیت‌های تمدنی ایران، تحولات شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام را از تهدید به افق فرهنگی نو تبدیل کرد. تمدن، در تعریف دقیق خود، مجموعه‌ای از نهادها و مصنوعات نیست؛ بلکه نظامی از معنا و ارزش‌هاست که در زمان‌های گوناگون به زبان‌های مختلف بازتولید می‌شود.
در عصر دیجیتال، این زبان تازه همان رسانه است. اگر در گذشته خوشنویسی، معماری و شعر، زبان تمدن ایرانی بودند، امروز تصویر، داده و روایت دیجیتال، حامل همان معنا هستند. این یعنی تداوم تمدن ایرانی در گرو ترجمه روح آن به زبان رسانه‌های نو.
بنابراین، مسئله صرفا حضور در رسانه نیست، بلکه حضور با معنا، با هویت و با حکمت است؛ حضوری که بتواند ارزش‌های تمدنی را در قالبی نو زنده کند. یکی از عمیق‌ترین ظرفیت‌های تمدنی ایران، نگاه حکمی به عالم است. نگاهی که جهان را نه صرفا ترکیب ماده و داده، بلکه جلوه‌ای از معنا و روح می‌داند. در عصر رسانه‌های اجتماعی که ارتباط فراوان ولی معنا اندک است، این حکمت می‌تواند چراغ راه آینده باشد.
ما می‌توانیم از دل فلسفه ایرانی ـ اسلامی مفهومی تازه از رسانه بسازیم: رسانه به‌مثابه واسطه معنا، نه ابزار هیجان. بر اساس این دیدگاه، ارتباط نه صرفا برای سرگرمی یا کسب منفعت، بلکه برای رشد انسان است. اگر این مبنا به فرهنگ دیجیتال ما تزریق شود، ایران می‌تواند یکی از معدود کشورهایی باشد که در میانه بحران جهانی معنا، روایتی اخلاقی و انسان‌محور از رسانه عرضه می‌کند. در جهانی که سلطه زبان انگلیسی بر فضای مجازی بلامنازع است، زبان فارسی می‌تواند نقطه مقاومت و هویت‌بخشی فرهنگی باشد. زبان فقط وسیله گفت‌وگو نیست، بلکه جهان‌نگری است و زبان فارسی با میراثی از شعر، حکمت و استعاره، ظرفیتی بی‌نظیر برای ترجمه تجربه‌های انسانی به زبان زیبایی و احساس دارد.
اگر نهادهای فرهنگی از تولیدکنندگان محتوا، نویسندگان و خالقان دیجیتال فارسی‌زبان حمایت کنند، ایران می‌تواند در آینده رسانه‌ای جهان، به مرکز روایت فرهنگی شرق بدل شود. از این‌رو، هر صفحه فارسی در اینستاگرام، توییتر یا پلتفرم‌های بومی، اگر با خرد و ذوق ساخته شود، بخشی از پیکره تمدن زنده ایران است. تمدن ایرانی همیشه زبان تصویر را شناخته است از کاشی‌های فیروزه‌ای و مینیاتورهای لطیف تا ترکیب شعر و خط در تذهیب. در عصر رسانه‌های اجتماعی که تصویر واحد اصلی ارتباط است، این سنت می‌تواند مزیت تمدنی ایران باشد. ما نیازمند تربیت نسل جدیدی از هنرمندان رسانه‌ای هستیم که نه صرفا تکنسین، بلکه خالق معنا در قالب تصویر باشند. کسی که بتواند از رنگ، حرکت و صدا برای بیان روح ایرانی بهره بگیرد، در واقع ادامه‌دهنده راه نگارگران و شاعران کهن است با این تفاوت که بوم او اکنون صفحه دیجیتال است. در جهانی که تصویر سطحی‌ترین و در عین حال فراگیرترین ابزار انتقال معناست، زیبایی‌شناسی ایرانی می‌تواند عمق را به تصویر بازگرداند. اگر رسانه‌گر ایرانی بیاموزد که انتشار یک تصویر یا جمله، عملی اخلاقی است، یعنی هر پست، تصمیمی است درباره اثرگذاری بر روح انسان‌ها، آنگاه اخلاق رسانه‌ای به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل می‌شود. این ظرفیت در ذات فرهنگ ما وجود دارد؛ کافی است به آن آگاهی بخشیده شود.
روحانیت، متفکران دینی و فعالان فرهنگی باید رسانه را نه تهدید، بلکه مسجد نوین گفت‌وگو بدانند مکانی که انسان معاصر با پرسش‌هایش حضور دارد و انتظار پاسخ دارد. در این میدان، ایمان باید از نصیحت‌گری به گفت‌وگوگری تغییر کند؛ یعنی به‌جای صدور حکم، روایت امید، معنا و اخلاق را در زندگی روزمره بازگو کند.
اگر دین بتواند در این زبان تازه با مردم سخن بگوید، نه‌تنها حضورش در رسانه مشروع می‌ماند، بلکه به منبعی برای آرامش در میان اضطراب اطلاعاتی تبدیل می‌شود. در غیر این صورت، خلأ معنایی فضای مجازی را اندیشه‌های سطحی و تبلیغات پر خواهد کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.