آگاه: در واقع، اینستاگرام فقط یک اپلیکیشن نیست؛ یک «زیستجهان» است که هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید. از سویی، بستری است برای دیدهشدن استعدادها، شکلگیری کسبوکارهای خانگی و ارتباط میان نسلها و شهروندان. هزاران جوان ایرانی، با خلاقیت و پشتکار، توانستهاند از دل این فضا امید و اشتغال بسازند؛ از تولید محتواهای آموزشی تا ترویج سبک زندگی سالم و معنوی. از سوی دیگر اما، همین فضا مرز میان واقعیت و نمایش را مخدوش کرده است. بسیاری از جوانان ما نه زندگی واقعی، بلکه «تصویرِ زندگی» را تجربه میکنند؛ تصویری آراسته اما ساختگی، که اغلب بر اساس مقایسه، حسرت و میل بیپایان به دیدهشدن شکل میگیرد.
این همان مسئله مهمی است که رهبر انقلاب در دیداری با جوانان به آن اشاره فرمودند که دشمن به دنبال آن است که ذهن جوان ایرانی را از درون تهی کند، بیهدف و سرگردان بسازد. اینستاگرام در این معنا میتواند ابزار همان جنگ نرم باشد؛ جایی که سبک مصرف، نوع پوشش، روابط اجتماعی و حتی احساس رضایت از خود، تابع الگوریتمهایی میشود که در جایی بیرون از مرزهای ایران طراحی شدهاند. اینجا، «هویت» دیگر محصول خانواده و فرهنگ بومی نیست؛ بلکه نتیجه تعامل با موجی از تصاویر و ارزشهای وارداتی است.
اما آیا باید این فضا را ترک کرد؟ در وضعیت فعلی که به نظر میرسد حذف آن ممکن نیست. الان مسئله اصلی «حکمت حضور» است. باید آموخت چگونه در این میدان زیست، بیآنکه مغلوب شویم. اگر خانواده، مدرسه و رسانه ملی نتوانند سواد رسانهای را در نسل جوان تقویت کنند، شکاف میان زیست مجازی و زیست واقعی هر روز عمیقتر میشود. نوجوانی که در دنیای فیلترها و فالوورها رشد میکند، باید یاد بگیرد میان «تصویر» و «حقیقت» تمایز بگذارد.
از سوی دیگر، آینده شبکههای اجتماعی در ایران را نمیتوان صرفا تهدیدآمیز دید. باید توجه داشت که جهان رسانه در حال گذار است. شاید در دهه آینده، «پلتفرمهای بومی» با سرمایه اجتماعی و فرهنگی ایرانی، نقشآفرینتر شوند. اما این تحول تنها در صورتی رخ میدهد که نخبگان فرهنگی و سیاستگذاران، نگاه خود را از مسئلهسازی و مسئلهبازی با فیلترینگ به «فهم عمیق» تغییر دهند. باید به جای آنکه فقط به دنبال بستن یا گشودن درها باشیم، درون این فضا تمدن خود را بسازیم؛ تمدنی که بر صداقت، معنا و کرامت انسان استوار است.
قرآن میفرماید: «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ» (اسراء: ۳۶)؛ یعنی چیزی را دنبال نکن که به آن علم نداری. این آیه امروز بیش از همیشه مصداق دارد و هم به کار مردم میآید و هم مسئولان. هر بار که انگشتمان را روی صفحه میلغزانیم، در حقیقت در جهانی از گزارهها، ارزشها و معناها حرکت میکنیم. هر قانونی که وضع یا ملغی میکنیم موجی از اثرات و مسائل ریز و درشت به دنبال دارد. پس دانایی، در این عصر دیجیتال، همان ایمانِ جدید است.
لذا مسئله این نیست که ما با اینستاگرام چه میکنیم، بلکه این است که اینستاگرام با ما چه میکند. اگر ما ندانیم چگونه «در» رسانه زندگی کنیم، رسانه «بر» ما زندگی خواهد کرد. آینده سبک زندگی ایرانی، به میزان بلوغ فرهنگی ما در مواجهه با این ابزارها بستگی دارد. باید زیستن در فضای مجازی را به یک «مهارت تمدنی» تبدیل کنیم؛ مهارتی برای دیدن، فهمیدن و خلق معنا. تنها در این صورت است که میتوانیم با عبور از اینستاگرام، بهجای انعکاس زرقوبرق ظاهری غربی، پلی بسازیم بهسوی شکوفایی فرهنگی ایرانی.
۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۷
کد خبر: ۱۷٬۰۶۱
در روزگاری نهچندان دور، خانههای ایرانی مانند بسیاری از ملتهای دیگر با صدای گفتوگو، بوی غذا و حضور آدمها معنا پیدا میکرد. امروزه اما، در بسیاری از خانهها نوری آبی از صفحه تلفنها جای همان گرما را گرفته است. ما هنوز در خانهایم، اما بخشی از «زندگی»مان در جایی بیرون از دیوارهای خانه میگذرد؛ در جهان بیمرز و پرجلوهای به نام اینستاگرام. این شبکه، بهتدریج از یک ابزار سرگرمی به بخشی از «سبک زندگی ایرانی» تبدیل شده است؛ جایی که سلیقهها، باورها، روابط و حتی هویت فردی و جمعی ما بازتعریف میشود.
نظر شما