آگاه: با نزدیک شدن به هفته پژوهش و روز پژوهش، سوال اصلی این است که چرا در کشور ما، بهویژه در بخش دولتی، آنگونه که شایسته است به پژوهش توجه نمیشود و چرا بودجههای پژوهشی معمولا در اولویتهای پایین قرار دارند؟
به نظر من، دلیل اصلی این است که ارزش واقعی پژوهش ازسوی برخی افراد بهدرستی درک نشده است؛ البته این به معنای توهین به همه نیست اما باید پذیرفت که توجه کافی به این موضوع وجود ندارد؛ برای مثال، شرکتهای دانشبنیان که امروز شاهد پیشرفتهای قابلتوجهی در آنها هستیم، کاملا مبتنی بر پژوهش به این سطح رسیدهاند. این شرکتها توانستهاند نقش موثری در تولید داخلی ایفا کنند؛ ازجمله ساخت بسیاری از قطعات پالایشگاهها که پیشتر وابسته به واردات بودند. توجه داشته باشید وقتی میگوییم دانشبنیان، یعنی روی مسائل جدید و علمی با استفاده از آخرین پیشرفتهای علمی مثل هوش مصنوعی در این مسائل استفاده میکنند و در نتیجه کیفیت تولیداتشان بهروز و بالاست و در دنیا مشتری دارد و میتوانند خیلی راحت هم صادر کنند؛ بنابراین، وقتی میگوییم دانشبنیان، یعنی وجهه علمی و محصولاتشان خیلی بالا و بهروز است و فروش و صادرات هم به افزایش نیاز به نیروی کار و اشتغال کمک مستقیم میکند. ما با این دانش نهتنها از خیلی از وابستگیها نجات پیدا میکنیم، بلکه میتوانیم خیلی چیزها را صادر کنیم. صنایع ما هم باید از آنها کمک بگیرند. صنایع لوازم خانگی ما مثل یخچال، ماشین لباسشویی و ظرفشویی از کشور کرهجنوبی میآمد. آنموقع یکسری از شرکتهای داخلی به این فکر افتادند که خودمان اینها را تولید کنیم. بعضی از قسمتهای اینها از نظر فناوری در سطح بالایی قرار داشت و صفحات مدارهای الکترونیکیشان همه وارداتی بود. الان شرکتهایی در داخل داریم که اینها را میسازند، بدون اینکه به واردات احتیاج داشته باشیم.
مهم اینجاست که فرآیند موفقیت این شرکتها با پژوهشهای اولیه آغاز شده است. ساخت دستگاههای پیچیده و تخصصی، نتیجه کار چند کارگر ساده نیست، بلکه از پژوهشهای کاربردی شروع شده و به تولید رسیده است. در این زمینه، باید از افرادی مثل آقای دکتر ستاری تقدیر کرد که در زمان مدیریت خود، نقش بزرگی در رشد و پیشرفت شرکتهای دانشبنیان ایفا کردند.
علاوه بر این، دانشگاهها بهویژه دانشگاههای بزرگ و مهم، باید به طور جدی تقویت شوند. حمایت فعلی از این دانشگاهها کافی نیست. اگر بخواهیم پژوهشهای بزرگ، موثر و کاربردی انجام دهیم، باید سرمایهگذاری بیشتری در این حوزه انجام دهیم. نیروی انسانی جوان و توانمند ما که در دانشگاهها تحصیل میکنند و فارغالتحصیل میشوند، نباید از دست بروند. متاسفانه شاهد مهاجرت این افراد به دلیل کمبود حمایتها هستیم.
این مهاجرتها تنها به کشورهای غربی محدود نمیشود؛ بسیاری از این افراد به کشورهای عربی مهاجرت کردهاند، جایی که حمایت و شرایط مناسبی برای آنها فراهم شده است. این یک خسارت بزرگ برای کشور است؛ بهعنوان نمونه، یک استاد دانشگاه که از بهترین دانشگاههای دنیا فارغالتحصیل شده و به یکی از دانشگاههای درجه یک کشور ما آمده است، حقوق ماهانهای معادل ۲۲میلیون تومان دریافت میکند. آیا این مبلغ برای زندگی در تهران کافی است؟ واضح است که چنین نیست. همین مسئلهها موجب مهاجرت اساتید و نیروهای نخبه ما شده است.
در واقع شما حمایت جدی از پژوهش و دانشگاه را عامل اصلی رشد پژوهشهای کشور می دانید؟
بله؛ قطعا. دانشگاههای درجهیک ما که محل تربیت نخبگان و دانشمندان آینده هستند، باید به شکل جدیتر مورد حمایت قرار گیرند. در غیر این صورت، نیروی انسانی ارزشمند خود را از دست خواهیم داد. همچنین، شرکتهای دانشبنیان که در سالهای اخیر پیشرفتهای زیادی داشتهاند، باید بهویژه در زمینه صادرات محصولات درجهیک خود موردحمایت قرار گیرند. این شرکتها ظرفیت بالایی برای ایجاد درآمدهای قابلتوجه از طریق صادرات دارند و میتوانند در رشد اقتصادی کشور نقشی کلیدی ایفا کنند. علاوهبر حمایت، صنایع ما باید از آنها استفاده کنند. آنها میتوانند به کار صنایع رونق ببخشند و کیفیت کار را بالا ببرند. بعضی از محصولاتی که صنایع ما مجبورند از خارج وارد کنند، آنها میتوانند تولید کنند؛ مثلا، دستگاهی به نام ایی. سی. یو در اتومبیل هست که همه قسمتهای اتومبیل را کنترل میکند. قبلا از خارج وارد میشد ولی الان این دستگاه دارد در داخل تولید میشود.
متاسفانه، درحالحاضر برخی از شرکتهای دارویی کشورهای اتحادیه اروپا ما را تحریم کردهاند و این واقعا مسئلهای نگرانکننده است. درعینحال، ما محصولاتی داریم که حتی خود شرکتهای غربی تمایل دارند از ما خریداری کنند. اگر بتوانیم روابط خود را با این کشورها بهبود دهیم و موانع موجود را برطرف کنیم، صادرات ما دیگر محدود به آفریقا و آمریکای جنوبی نخواهد بود. ما در گذشته به کشورهای اروپایی نیز صادرات داشتهایم و همچنان میتوانیم این روابط را احیا کنیم.
فعالیتهای محققان ما که درنهایت در شرکتهای دانشبنیان به محصولات باکیفیت و قابل رقابت با محصولات خارجی تبدیل میشوند، بسیار ارزشمند است و به حمایت جدی نیاز دارند. شرکتهای دانشبنیان باید در اولویت قرار گیرند؛ البته این به معنای نادیده گرفتن سایر مسائل کشور نیست اما اولویت دادن به این حوزهها نباید فراموش شود. یکی از مسائل حیاتی که باید به آن توجه کرد، مهاجرت نخبگان است. ما باید تمام تلاش خود را برای حفظ این افراد انجام دهیم. نخبگان، سرمایههای ارزشمند کشور هستند و نباید بهسادگی از دست بروند. بااینحال، شرایط زندگی در کشور، بهویژه در شهرهایی مانند تهران، برای بسیاری از این افراد دشوار است.
برای مثال، یک جوان نابغه که میخواهد در دانشگاه یا حوزه تحقیقات علمی فعالیت کند، ممکن است نتواند در تهران زندگی کند. این در حالی است که کسانی که در شرکتهای دانشبنیان مشغول به کار میشوند، وضعیت بهتری دارند. اما این کافی نیست. ما باید به این مسئله بهعنوان یک موضوع حیاتی نگاه کنیم و محققان، شرکتهای دانشبنیان و دانشگاههای درجهیک را به هر شکل ممکن حمایت کنیم. این افراد و نهادها ذخایر کشور هستند و نقش کلیدی در پیشرفت کشور ایفا میکنند. آینده ما آنها هستند. بیخود نیست که حضرت آقا این موضوع را بهعنوان شعار مطرح کردند. نقششان خیلی حیاتی است. آنها در آینده نقش مهمی در آسانترشدن روابط بینالمللی ما دارند و این کار باعث کمترشدن تحریمها میشود. آنها میتوانند از منابع بسیار مهم صادرات ما بشوند. رمز موفقیت شرکتهای بزرگ کشورهای اروپای غربی در صادرات است. آنها میتوانند به تمام کشورها، حتی اروپا صادرات داشته باشند؛ بنابراین، آنها در آینده نقش مهمی در اقتصاد کشور خواهند داشت.
جشنوارههای پژوهشی که در دانشگاهها و مراکز علمی بزرگ برگزار میشوند چقدر میتواند مشوق رشد روحیه پژوهش باشد؟
درمورد جشنوارههای پژوهشی که در دانشگاهها و مراکز علمی بزرگ برگزار میشوند، باید گفت که این جشنوارهها میتوانند به رشد روحیه پژوهش و تحقیق کمک کنند. برخی از افراد از اینگونه رویدادها خوشحال میشوند و احساس میکنند که کارهایشان دیده شده است. همچنین، این نمایشگاهها فرصتی برای بازدید مردم از دستاوردهای علمی و محصولات شرکتهای دانشبنیان فراهم میکنند اما صرف برگزاری نمایشگاه و جشنواره کافی نیست. باید حمایت واقعی از پژوهشگران و محققان صورت گیرد. دولت باید توجه ویژهای به این موضوع داشته باشد و از نیروهای نخبه و درجهیک که این پژوهشها و محصولات درجهیک را تولید میکنند، بهطور جدی حمایت کند. این افراد و دستاوردهای آنها ارزشمند هستند و میتوانند آینده کشور را تضمین کنند.
بدنه و ساختار علمی و دانشگاهی ما، نسبتبه تامین نیازهای جامعه خودش، چگونه عمل کرده است؟ آیا خروجی متناسبی با این نیازها داشته باشد؟
من خودم از گذشته در محیط دانشگاه بودهام و عمرم را در آموزشعالی کشور گذاشتهام. اصلا رشد علمی ما با قبل قابلمقایسه نیست. پیشرفتها اصلا قابلمقایسه نیست. من بعضی مواقع مثالهای پزشکی میزنم؛ در حوزه پزشکی، در ابتدای پیروزی انقلاب، امید به زندگی یا عمر متوسط جامعه در کشور ۵۲سال بود. الان حدود ۷۶سال است، یعنی اینقدر پیشرفت؛ این دلایلش معلوم است. سطح بهداشت بالا رفته و مرگومیر در بین نوزادان و در بین مادران حامله خیلی کم شده است. در هر روستایی الان یک مرکز بهداشت وجود دارد. در آن مرکز یک بهورز هست، آمار همه را دارد، سر موقع واکسن بچهها را میزند و رسیدگی لازم انجام میشود؛ این کارها باعث شده که الان اینقدر امید به زندگی زیاد شده است. ما هم پزشکان خیلی خوبی داریم. قبلا برای هر عمل جراحیای باید به خارج از کشور میرفتیم. الان یکی از جاذبههای ما برای خارجیها، این است که بیایند در ایران عملهای جراحیشان را انجام بدهند. اینها همه پیشرفت است. صنعتمان هم همینطور پیشرفت کرده است. من بهعنوان یک استاد قدیمی مهندسی مکانیک الان میبینم که بهعنوان مثال، شرکت مپنا، چقدر پیشرفت کرده است. مپنا یکی از چهار پنج سازنده اول توربین گاز در دنیاست. مثال دیگر پیشرفت همین شرکتهای دانشبنیان هستند که در سوالهای قبلی به آن اشاره کردم. اینها هم روزبهروز کارهای جدیدی را دارند انجام میدهند که اصلا در کشور نبوده است و احتیاجمان را به خارج کم میکنند. چیزهایی را که بهخاطر تحریم ممکن است به ما ندهند، خودمان تولید میکنیم. اینها همه پیشرفت است. واقعا اینها باعث افتخار است.
در کنار همه این موفقیتها، حتما ساختار دانشگاهی ما نقاط ضعفی هم دارد که باید در کنار نقاط قوت دیده شود. ارزیابی شما از این نقاط ضعف و قوت چیست؟
من بهعنوان یک دانشگاهی قدیمی عرض میکنم: در هر شهر کوچکی ما دانشگاه درست کردیم، آن هم دولتی. خب بودجههای دولتی را دولت میدهد و دانشجو هم خیالش راحت است که دیگر بودجه را میدهند. باید روی اینها نظارت باشد. کیفیت بالا باشد. صرف اینکه دانشگاهی، مدام مدرک بدهد، این، کار را تمام نمیکند. کیفیت باید بالا باشد.
از طرف دیگر، ما باید مردممان را از همان دبیرستان به کارآفرینی تشویق کنیم و اینها را با کارآفرینی آشنا بکنیم؛ برای اینکه همه خیال نکنند که مدرکی بگیرند، مثلا لیسانس بگیرند و بنشینند پشت میز. اینها باید حرفه یاد بگیرند، ما باید روی قسمت آموزش حرفهای، خیلی انرژی و زمان بگذاریم.
دانشگاههای اصلی و بزرگ کشور اولا باید در مرزهای دانش حرکت کنند؛ یعنی اینطور نباشد که دانشگاههای بزرگ فقط بروند در مسائل روز کشور کار کنند، آن بهجای خود؛ اما حتما باید در مرزهای دانش حرکت بکنند و با آخرین علوم روز دنیا آشنا بشوند. اگر این اتفاق نیفتد، بعد از ۱۰-۱۵سال، از علم دنیا عقب میافتند. دانشگاه درجهیک ایرانی، باید در مرزهای دانش حرکت کند و مرزهای دانش هم این است که نتیجه تحقیقات خودش را مثل همه دنیا، با چاپ مقالات به اطلاع همه دنیا برساند.
ثانیا دانشگاههای بزرگ باید علاوهبر حرکت در مرزهای دانش، مسائل کشور را حل کند. الان هم دانشگاههای بزرگ ما این کار را دارند میکنند و مقدار زیادی با صنایع مختلف، برای حل مسائل قرارداد دارند.
ثالثا دانشگاه باید نیروهای قوی تربیت کند که اینها بروند در قسمتهای مختلف کشور و مسئولیت به عهده بگیرند و مملکت را بچرخانند؛ بنابراین هر سه اینها مهم است. اگر دانشگاه فقط روی یکی از اینها تاکید کند، به نظر من اشتباه است.
نظر شما