دکتر لاله افتخاری علاوه‌بر سه دوره حضور در مجلس شورای اسلامی (دوره‌های هفتم، هشتم و نهم) دارای پیشینه جدی در حوزه مطالعه و تحقیقات در موضوعات حقوق زنان، الگوی زن مسلمان و جایگاه زن در قرآن است و مواضعش در سمینارها و میزگردهای تلویزیونی از شبکه‌های داخلی و برون‌مرزی مطرح شده‌ است. وی درحال‌حاضر عضو هیات‌علمی و استادیار دانشگاه، داور مسابقات قرآنی و پژوهشی، عضو گروه مبلغان زباندان امور بین‌المللی سازمان حج و زیارت، عضو جمعیت زنان انقلاب اسلامی و عضو دائم مرکز دانش‌پژوهان شاهد است. او همچنین به‌عنوان زن نمونه ازسوی موسسه فرهنگی شجره طوبی لوح افتخار دریافت کرده ‌است.

زیبایی‌های مادر بودن را به رخ باید کشید

آگاه: رهبر انقلاب در دیدار با بانوان، با مقایسه نگاه غربی و اسلامی به مسئله زن، تاکید کردند که نگاه غرب به زن بر مبنای سودجویی و لذت‌طلبی شکل گرفته است. ایشان اشاره کردند که غربی‌ها حاضر نیستند درباره منطق این نگاه خود بحث و گفت‌وگو کنند. این نوع نگاه در نظام فرهنگی و سیاسی غربی، چه وضعیتی را برای زنان در جوامع غربی به وجود آورده است؟
رهبر انقلاب توضیح دادند که این وضعیت نتیجه طرح‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی است که غرب در طول صدسال اخیر ایجاد کرده است. ایشان تاکید کردند که چنین دیدگاهی پیش از این در غرب وجود نداشته و تحولی است که اخیرا شکل گرفته و خروجی آن به نفع زنان نبوده است. این نوع نگاه، درحقیقت یک نگاه ابزاری به زن است. اگرچه در برخی موارد، به ظاهر از زنان حمایت می‌شود و برای آنان سهمی در نظر می‌گیرند – مثلا اختصاص درصدی از کرسی‌های مجلس، مسئولیت‌ها و مشاغل مدیریتی به زنان – در نهایت هدف اصلی بهره‌کشی و استفاده ابزاری از زنان است.
رهبر انقلاب تاکید کردند که در این شرایط، بسیاری از حقوق اساسی زنان نادیده گرفته می‌شود و وضعیت آنان به مراتب متفاوت از حقوقی است که در جامعه اسلامی و کشور ما برای زنان در نظر گرفته شده است. الگوی سوم که امروز نیز موردتاکید قرار گرفت، حضرت زهرا(س) است که در قله و اوج این الگو قرار دارند. این الگو به زنان جایگاهی می‌بخشد که در کشور ما نیز دیده می‌شود، مانند مهریه، نفقه و بسیاری از حقوقی که به زنان داده می‌شود. این حقوق و کرامتی که برای زن در نظر گرفته شده، در جوامع غربی به زنان داده نمی‌شود.
در غرب، با وجود اینکه زنان باید هزینه‌های زندگی خود را شخصا تامین کنند، در پرداخت حقوق و دستمزد نیز تبعیض وجود دارد و به زنان کمتر از مردان دستمزد داده می‌شود. بااین‌حال، ظاهر ماجرا به گونه‌ای نشان داده می‌شود که گویی آنها مدافع حقوق زنان هستند. با تبلیغات و ظاهرسازی‌های فریبنده، تلاش می‌کنند خود را حامی زنان معرفی کنند، درحالی‌که واقعیت چنین نیست. نمونه‌های آشکار این تناقض را می‌توان در رفتارهای آنها مشاهده کرد؛ به‌عنوان‌مثال، زمانی که پلیس در آمریکا زانوی خود را بر گلوی یک زن مظلوم می‌گذارد، هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد و به کرامت انسانی توجهی نمی‌شود. در بسیاری از مسائل دیگر نیز شاهد این بی‌عدالتی هستیم.
به همین دلیل است که در آمریکا و کشورهای غربی، گرایش زنان به اسلام بسیار بیشتر از مردان است، زیرا زنان در اسلام کرامت و حقوقی را می‌یابند که در فرهنگ غربی به آنها داده نمی‌شود. این آمار نشان می‌دهد که گرایش زنان به اسلام بسیار بالاست، زیرا زمانی که با حقوق واقعی خود در اسلام و کرامتی که اسلام برای آنان قائل است آشنا می‌شوند، بیش از پیش به آن جذب می‌شوند. درحقیقت، آنچه را زنان در فرهنگ غربی گم کرده‌اند در اسلام پیدا می‌کنند. رهبر انقلاب نیز تاکید کردند که با وجود تبلیغات غرب، آنها حاضر نیستند اشتباهات خود را بپذیرند. غرب باید پاسخگوی رفتارهایی باشد که با کرامت زنان سازگار نبوده است.
ایشان پیشتر نیز اشاره کردند که در موضوع زنان و خانواده، ما از غرب طلبکاریم و غرب باید پاسخگوی عملکرد خود باشد، چراکه رفتارهایی داشته‌اند که همراه با کرامت نبوده است.

زیبایی‌های مادر بودن را به رخ باید کشید

در پوشش دفاع از حقوق زنان، ظلم‌ها و تجاوزات بسیاری به حقوق واقعی آنها صورت گرفته است. همین ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها علت رشد برخی گرایش‌های افراطی فمینیستی در غرب بوده است. باتوجه‌به این موضوع، آیا موارد شاخصی از این تعدی‌ها را در ذهن دارید؟
در آغاز نهضت‌های فمینیستی، زنان در غرب برای دریافت حقوق اولیه انسانی خود مبارزه می‌کردند؛ مانند حق دریافت دستمزد و حقوق کاری که انجام می‌دادند. آنها می‌گفتند که حقوق زنان باید به خودشان پرداخت شود، نه به شوهر یا پدرشان. این در حالی است که قرآن‌کریم ۱۴قرن پیش این حقوق را برای زنان به رسمیت شناخته بود؛ البته این تعالیم پیش از قرآن نیز به‌نوعی در آموزه‌های وحیانی وجود داشته است.
بااین‌حال، نهضت‌های فمینیستی به‌دلیل قرن‌ها فشار و نادیده گرفتن حقوق زنان، مانند فنری که ناگهان آزاد شود، بدون هدف مشخص و با سرعت زیادی گسترش یافتند. این حرکت به‌مرور زمان با افراط‌گرایی همراه شد و همین افراط باعث شد که زنان از هویت و ماهیت واقعی خود دور شوند. بسیاری از این اقدامات که به قصد جبران ظلم‌های گذشته صورت گرفت، به زیاده‌روی و تندروی کشیده شد.
در این وضعیت، مادری و همسری زیر سوال رفته است. هرچند که زنان در جوامع غربی تلاش کرده‌اند موجی ایجاد کنند، در عمل موفق نبوده‌اند. در این جوامع، نقشی که برای زن تعریف می‌شود، بیشتر به بازاریابی و تبلیغات مربوط می‌شود؛ زن باید بهتر بازاریابی کند و بیشتر دیده شود. درنهایت، به او می‌گویند برای نمونه بودن باید رفتاری کاملا مردانه داشته باشد. این رویکرد، به معنای نادیده گرفتن شخصیت، ظرفیت‌ها، کرامت و فطرت زن است.
آسیب‌های این دیدگاه در ازدواج‌ها و شکل‌گیری نهاد خانواده کاملا قابل مشاهده است. در جوامع غربی، خانواده به‌دلیل این تبلیغات و رویکردهای اجتماعی دچار بحران شده است. ترویج سبک‌های دیگری از ازدواج و روابط در فیلم‌ها و برنامه‌های اجتماعی، باعث ضربه زدن به نقش زن و جایگاه خانواده شده است. همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند، ما در مسئله زن و خانواده از غرب طلبکاریم، زیرا آنها باید پاسخگوی آسیب‌هایی باشند که به نهاد خانواده وارد کرده‌اند.

نهاد خانواده در غرب تحت چه شرایطی است و آینده آن را چگونه ترسیم می‌کنید؟
در غرب، نهاد خانواده به‌شدت زیر سوال رفته است. در برخی موارد، این وضعیت به‌حدی رسیده که حتی گروه‌هایی علیه این روند حرکت کرده‌ و اقدام به نوشتن کتاب‌ها و راه‌اندازی کمپین‌ها کرده‌اند. اگر این الگو ا دامه پیدا کند، نهاد خانواده – چه در غرب و چه در کشورهایی که این مدل غربی را پیاده می‌کنند – دچار فروپاشی خواهد شد. نتیجه این وضعیت، حرکت جوامع به‌سمت پیری و سردی روابط میان زن و مرد خواهد بود.
تنها درصورتی‌که جوامع به الگوهای ارزشمند و دیرینه خود بازگردند – مانند ارزش‌گذاری به مادر، پدر و پیوندهای خانوادگی – می‌توان نهاد خانواده را حفظ کرد. در غیر این صورت، این الگوهای غربی نه‌تنها جامعه را خوشبخت نخواهد کرد، بلکه به زن و کودک نیز آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد خواهد شد. امروز در جوامع غربی، به‌ویژه در آمریکا، شاهد اتفاقات نگران‌کننده‌ای هستیم؛ به‌عنوان‌مثال، نوجوان ۱۵ساله‌ای در مدرسه دست به قتل‌عام می‌زند. این در حالی است که یک کودک یا نوجوان باید دارای روحیه لطیف، نشاط و سلامت باشد. اما شرایط به جایی رسیده که چنین اقداماتی به فاصله زمانی کوتاهی تکرار می‌شود. این وضعیت نشان‌دهنده اختلال در کارکرد خانواده است؛ خانواده‌ای که نتوانسته نقش خود را به‌درستی ایفا کند و درنتیجه کارکرد خود را از دست داده است.
مشکلات در بسیاری از موارد به این دلیل است که پدر در خانواده حضور ندارد و کودک هیچ‌گاه پدر خود را نمی‌بیند. این کودکان غالبا با مادران جوان و بدون آینده‌ای مشخص زندگی می‌کنند. این مسائل آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیری به جامعه وارد می‌کند و بیشترین آسیب متوجه کودکان و زنان است؛ البته به‌دنبال آن، مردان و کل جامعه نیز تحت‌تاثیر این آسیب‌ها قرار می‌گیرند.

 در مقابل این رویکرد غربی، نگاه اسلامی به زن و خانواده وجود دارد. این نگاه اسلامی چگونه جایگاه و ارزش زن را حفظ می‌کند؟
در آموزه‌های اسلامی، زن و مرد مکمل یکدیگر هستند و ارزش و جایگاه هر کدام در جامعه مشخص و محفوظ است. رهبر انقلاب در پیام خود به کنگره هفت‌هزار زن شهید، سه الگو برای زن ترسیم کردند: ۱. الگوی اول: زنی که نقش‌آفرینی در خانه دارد. این زن به فرموده شهید مطهری، گران‌قیمت است و ارزش بالایی دارد اما در جامعه حضوری ندارد. ۲. الگوی دوم: زنی که در جامعه فعالیت می‌کند اما هویت و ماهیت زنانه خود را از دست داده است. این اتفاق در غرب و در جوامعی که تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار دارند رخ می‌دهد. در این شرایط، شخصیت، هویت و حتی خواسته‌های فکری زن زیر سوال می‌رود. ۳. الگوی سوم: حضرت زهرا(س) که در قله این الگو قرار دارند. زنانی همچون حضرت خدیجه(س) و دیگر زنان مسلمان واقعی نیز در این الگو قرار می‌گیرند. این زنان معلمانی ثانی هستند که به ارزش‌های خود پی برده‌اند و جایگاه حقیقی زن را در جامعه به تصویر می‌کشند. 
وقتی به زندگی برخی همسران و مادران شهدا نگاه می‌کنیم، نمونه‌هایی شگفت‌انگیز از شخصیت‌سازی و نقش‌آفرینی زنان را می‌بینیم؛ برای مثال، در داستان دختر شینا، دختر ۱۵ساله‌ای که ازدواج می‌کند، مادر چند فرزند می‌شود و در کنار همسر رزمنده‌اش، در همان سنین جوانی و نوجوانی چنان شخصیت بزرگی پیدا می‌کند که تاثیرگذار، نقش‌آفرین و حتی تاریخ‌ساز می‌شود. همین‌طور مادران و زنان دیگری که با وجود سختی‌ها و مشکلات فراوان، شخصیت خود را حفظ کرده‌ و حتی در جایگاه‌های مهمی قرار گرفته‌اند. برخی از این زنان که تحت حمایت کمیته امداد حضرت امام(ره) هستند، با وجود کمترین امکانات و آموزش‌ها، توانسته‌اند دین خود را حفظ کنند و همزمان به مرجعی برای زنان دیگر تبدیل شوند؛ زنانی که شاید سرپناهی ندارند یا سرپرست خانواده هستند.
این زنان درحالی‌که می‌توانستند در شرایطی بسیار سخت و آسیب‌پذیر قرار بگیرند، با حمایت اندک و ایجاد خودباوری، با تکیه بر فرهنگ اسلامی و توکل به خداوند، چنان شخصیت و توانایی‌هایی از خود نشان داده‌اند که انسان را به حیرت وامی‌دارد. این زنان توانسته‌اند با کشف و بروز استعدادهای خود، به آنچه یک زن می‌تواند در مسیر زندگی به آن دست یابد، برسند و به الگویی برای دیگران تبدیل شوند.

رهبر انقلاب تاکید دارند که حضور زنان در مشاغل و مدیریت‌ها هیچ محدودیتی ندارد و ملاک اصلی در این زمینه شایسته‌سالاری است. در این رابطه سوالی مطرح می‌شود که بسترهای فعلی برای حضور زنان در این عرصه چگونه است و آیا در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد؟
به نظر من، هیچ خلأ قانونی در این زمینه وجود ندارد. مسئله اصلی این است که نگاه به زنان تغییر کند. سال‌ها زنان به‌دلیل نگاه ابزاری که در دوران طاغوت وجود داشت، از بسیاری از فرصت‌ها محروم بودند. در آن دوران، در بسیاری از شهرها به زنان اجازه داده نمی‌شد که تحصیلات عالیه داشته باشند یا در موقعیت‌های مدیریتی قرار بگیرند. تغییر این نگاه زمان‌بر بود اما به‌تدریج این مسیر طی شده است.
امروز باید بیش از هر چیز به باور توانایی زنان توجه شود. الحمدلله این باور تا حد زیادی ایجاد شده و در بسیاری از جاها نیز مدیریت‌هایی به زنان واگذار شده است. البته، قرار دادن سهمیه مدیریتی برای زنان نوعی اهانت به آنان است. ملاک باید تنها شایسته‌سالاری باشد. اگر مدیریتی به فردی واگذار شود که شایستگی لازم را ندارد، این کار هم به خود فرد، هم به سازمان و هم به همکاران او آسیب می‌زند.
در عین حال، اگر زنی توانایی و شایستگی لازم برای مدیریت را داشته باشد و این مسئولیت به او داده نشود، این هم نوعی ظلم به او، به کار و به جامعه است؛ بنابراین، شایسته‌سالاری باید تنها معیار واگذاری مسئولیت‌ها باشد، بدون درنظرگرفتن سهمیه یا نگاه تبعیض‌آمیز. به نظر بنده، قانون در این زمینه نقش چندانی ندارد و مسئله اصلی، نگاه عادلانه مجریان است. مسئولان باید در موقعیت‌های مختلف به صلاحیت‌ها و توانمندی‌های زنان توجه کنند و بر اساس آن، برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام دهند.

 سوال آخر درباره این است که «مادری» به‌عنوان مهم‌ترین نقش یک زن، چگونه می‌تواند در کنار فعالیت‌های شغلی و اجتماعی زنان قرار گیرد و چه اقدامات حمایتی باید از سوی مسئولان در نظر گرفته شود؟
در این زمینه، قوانین حمایتی وجود دارد؛ قوانینی که از گذشته تاکنون وضع شده‌اند؛ به‌عنوان مثال، قانون حقوق و مسئولیت‌های زنان با نگاه اسلامی که در مجلس هفتم تصویب شد و همچنین قانون جمعیت که حمایت‌های لازم را پیش‌بینی کرده است. بااین‌حال، بخش قابل‌توجهی از این مسئله به فرهنگ‌سازی نیاز دارد. به این معنا که در وهله اول، ازدواجی ساده، آگاهانه و پایدار ترویج شود. جوانان باید به ازدواج تشویق شوند و امکان ادامه تحصیل برای آنها فراهم باشد. خوشبختانه این موضوع در قوانین نیز دیده شده است. علاوه‌براین، باید برای نقش مادری نیز اقدامات حمایتی در نظر گرفته شود؛ مانند ایجاد مهدکودک‌ها، توسعه دورکاری و فراهم کردن مشاغلی که با شرایط زنان سازگار باشد. این بسترها باید به‌شکل مناسب و هدفمند فراهم شود و در کنار آن، فرهنگ‌سازی نیز صورت بگیرد تا این حمایت‌ها در عمل به‌درستی اجرا شود.
در برخی کشورها، که به‌اصطلاح آنها را پیشرفته‌تر از سایر کشورها می‌دانند، مشاهده کرده‌ام که از تمام ظرفیت‌ها برای نشان دادن زیبایی مادری استفاده می‌کنند. این کار محدود به یک روز یا یک هفته خاص نیست، بلکه در همه موقعیت‌ها جریان دارد؛ برای مثال، مادری که هفت تا هشت فرزند دارد، نشانی خاص بر لباسش دارد. این نشان در هر مکانی که مادر حضور پیدا کند، به‌راحتی شناخته می‌شود و همین موضوع باعث افتخار و احترام است. علاوه‌بر احترام اجتماعی، امتیازاتی نیز برای او در نظر گرفته می‌شود، زیرا مسئولان به این نقش ارزش داده‌اند و همین احترام باعث می‌شود که جامعه نیز به مادران احترام بگذارد. اگر این ابعاد احترام در نظر گرفته شود، می‌تواند تاثیر مثبتی در جامعه داشته باشد.
خداوند انسان را آفریده و زن و مرد را به‌عنوان مکمل یکدیگر خلق کرده است. اجتماعی بودن انسان نیز از سوی خداوند در فطرت او قرار داده شده است. انسان ذاتا تمایل دارد که اجتماعی باشد و در کنار دیگران زندگی کند. به همین دلیل، خداوند به اجتماع و همبستگی اهمیت داده است؛ نمونه‌های آن را می‌توان در عباداتی مانند نماز جمعه و نماز جماعت مشاهده کرد که نشان‌دهنده اهمیت اجتماع مومنان و مسلمانان است.
وقتی خداوند که آفریننده انسان است، قانونی وضع می‌کند، قطعا بهتر از هر کسی می‌داند که چه چیزی به نفع عدالت و سعادت همه انسان‌هاست، نه فقط نفع یک طرف. اگر انسان‌ها به‌دنبال خوشبختی هستند، باید از قانون الهی تبعیت کنند. در این زمینه، تجربه نشان می‌دهد که زمانی که قانون حقوق زنان با نگاه اسلامی، که مصوبه مجلس بود، در کشورهای مختلف – حتی کشورهای مسیحی، بت‌پرست و غیراسلامی – ترجمه و ارائه شد، با استقبال گسترده‌ای مواجه شد، زیرا این قوانین، گمشده آنها بود و به بسیاری از سوالاتشان پاسخ می‌داد.
بنابراین ما دو وظیفه مهم داریم:
اول اینکه این قوانین را به‌درستی و دقیق در کشور خودمان اجرا کنیم و با افتخار و سربلندی آنها را معرفی کنیم. باید با صدای بلند بگوییم که قوانین اسلامی در رابطه با انسان، به‌ویژه زن و خانواده چه ارزش‌هایی دارد. دوم اینکه این قوانین را برای دنیا تبیین کنیم. حق دنیا این است که از این قوانین و دیدگاه‌ها آگاه شوند و خودشان بتوانند آگاهانه انتخاب کنند. در نهایت، این آگاهی فرصت می‌دهد که هر کس با اختیار خود تصمیم بگیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.