آگاه: زمانی که ما از یک منظومه سخن میگوییم، تعریف ما از آن ناظر بر روابط علی -معلولی، متقابل و مستمری است که میان اجزا و ارکان آن وجود دارد. بدون شک اصلیترین دستاورد شهید سلیمانی، تبدیل «محور مقاومت» به «منظومه مقاومت» بوده است. زمانی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، شاهد شکلگیری محور مقاومت بودیم؛ محوری که دربرگیرنده ایران، حزبالله و حماس بود. پس از سال ۲۰۱۲ میلادی، ظهور تروریسم تکفیری وابسته به آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی (که داعش و جبهه النصره دو مصداق و نماد عینی آن بودند) منجر به حضور مسئولانه و قدرتمندانه اضلاع مقاومت در سوریه و عراق شد. در اینجا، شاهد بسط محور مقاومت و تبدیل آن به یک جبهه بودیم. تشکیل جبهه مقاومت، حدفاصل و نقطه میانی تبدیل «محور مقاومت» به «منظومه مقاومت» بود. در یک جبهه، اهداف مشترک عملیاتی بر دیگر مناسبات زیربنایی و روبنایی آن سایه میافکند. جبهه معمولا معطوف به میدان میشود. تشکیل حشدالشعبی عراق از یکسو و اتصال مقاومت یمن و گروههای مقاومت در دیگر نقاط منطقه، سبب شد تا مقاومت وارد فاز تازهای از حیات خود شود. در اینجا صرفا با یک رابطه خطی و محدود، آن هم به شکل یک محور میان ایران، حزبالله و حماس مواجه نبودیم و شکل هندسی و عمق استراتژیک مقاومت نسبتبه سالهای قبل از حضور در میدان مبارزه با تروریسم تکفیری-صهیونیستی تغییر یافت. در میدان جنگ (جبهه مقاومت)، سردار سلیمانی دارای درک راهبردی و تسلط تاکتیکی بر صحنه منازعه با دشمن بود و شاید این شاخصه اصلیترین ویژگی سردار سلیمانی در فرماندهی میدان محسوب میشد. سردار سلیمانی همواره بین استراتژیکها و تاکتیکها یک ارتباط هوشمندانه، منطقی و سریع برقرار میکرد و همین مسئله، منجر به کنشگریهای هدفمند و بههنگام در جبهه مقاومت و از سوی دیگر، واکنش قاطعانه آن در مواجهه با توطئههای میدانی دشمنان شد. اتصال اضلاع جبهه مقاومت به یکدیگر، در سایه همین نگاه عمیق و راهبردی صورت گرفت.
منظومه مقاومت
پس از پیروزی بزرگ جبهه مقاومت در مواجهه با تروریسم تکفیری داعش، مرحله تکامل جبهه مقاومت و تبدیل آن به منظومه مقاومت آغاز شد. میان همه متعلقات عملیاتی، گفتمانی و ماهوی منظومه مقاومت، ارتباطی عمیق وجود دارد. به عبارت بهتر، میان این اضلاع و مولفهها، نوعی ارتباط کاربردی و منطقی وجود دارد و همین مسئله قدرت مانور جبهه یا شبکه مقاومت را در برابر دشمنان افزایش داده است؛ بنابراین، تبلور منظومه مقاومت، معلول موفقیت جبهه مقاومت در مبارزه با تروریسم تکفیری و انهدام پازلهای راهبردی غرب و رژیم اشغالگر قدس در منطقه بود. مسجل است که مبارزه با تروریسم تکفیری نهتنها منتج به انهدام خلافت خودخوانده و نامشروع داعش در حوزه شامات (مناطقی از عراق و سوریه) شد، بلکه پیوستگی اجزای جبهه مقاومت با دال گفتمانی و مرکزی آن را تقویت کرد. در این منظومه، «مقاومت» حکم دال مرکزی چنین گفتمان و منظومهای را دارد. پس از شهادت مظلومانه سردار دلها، این منظومه نهتنها موقعیت منطقهای خود را تقویت کرد، بلکه پس از عملیات طوفانالاقصی بسیاری از انسانهای دیگر نقاط دنیا را مخاطب خود قرار داد. رهبر انقلاب اسلامی در همین راستا، از شکلگیری گفتمان مقاومت در سطح جهانی سخن میگویند. به عبارت بهتر، امروز گفتمان و منظومه مقاومت، محدود در منطقه غرب آسیا و جهان اسلام نبوده و در نقاط گوناگون دنیا مصادیق و طرفداران زیادی پیدا کرده است. گفتمان مقاوت به لحاظ ماهوی پویا و زایاست یعنی اینکه هم در مصادیق و هم در روشها زایش دارند. بهطورکلی اساسا گفتمان مقاومت بهگونهای است که خودش را با هر شرایطی تطبیق میدهد و این روند منجر به آن میشود که مقاومت برای هر توطئه و شرایط آمادگی داشته باشد. این پویایی و قدرت، در اعتقادات عمیق و تواناییهای اکتسابی سردار دلها مشخص بود. درک جهانی از ماهیت مقاومت به تبیین نظری گفتمان مقاومت کمک خواهد کرد. اینکه در جریان تجمعات و اعتراضاتی که در جهان علیه رژیم صهیونیستی یا حتی در آمریکا و در دانشگاههای این کشور صورت میگیرد و رهبر انقلاب اسلامی تاکید میکنند این دانشجویان هم جزئی از مقاومت جهانی هستند مصداق نگاه جهانی و فرامنطقهای به گفتمان مقاومت است و قابلیت بسط و تثبیت آن را در پنج قاره جهان نشان میدهد. بدون شک نقش پررنگ و محوری شهید سلیمانی در پیشبرد و تکامل این روند بر هیچکس پوشیده نیست. امروز دوستان و دشمنان مقاومت تاکید دارند که علیرغم شهادت سردار سلیمانی، منظومه مقاومت تحتتاثیر مناسبات زیربنایی، ساختاری و محکمی که به همت این شهید بزرگوار و همراهانش بنا نهاده شد، همچنان گستردهتر میشود.
خط قرمزی به نام انفعال
بدون شک در منظومه مقاومت، خط قرمز پررنگی به نام سازش با دشمن یا انفعال در برابر آن وجود دارد. شهید سلیمانی و دیگر فرماندهان مقاومت از گذشته تاکنون و آینده، این گزاره را مورد توجه و استناد قرار دادهاند و می دهند که گفتمان مقاومت تسلیمپذیر نیست و در بزنگاههایی مانند شهادت رهبرانش خودش را با ظرف مکانی، ظرف زمانی و حتی با شرایط بحرانی وفق میدهد و بحران را تبدیل به فرصت میکند. شهید سلیمانی را باید در بطن چنین گفتمان و نگاهی درک کرد. تفسیر حیات با برکت شهید سلیمانی در فرامتنی غیر از آنچه ذکر شد، منجر به شکلگیری شناخت کاملی از این شهید بزرگوار نمیشود. شهید سلیمانی به تمام معنا، به بسط جبهه مقاومت و شکلگیری مناسبات متقابل، همافزا و نظاممند در بطن آن معتقد بود و این نگاه راهبردی را به وارثان امانت بزرگی به نام منظومه مقاومت نیز منتقل ساخته بود. دو مولفه راهبردی -گفتمانی مهم در دیدگاه شهید سلیمانی (در قبال منظومه مقاومت) را میتوان به شرح زیر دانست:
نخست اینکه در تفسیر منظومه مقاومت، چه به لحاظ گفتمانی و نظری و چه به لحاظ مصداقی، باید قیود جغرافیایی را برداشت. بنابراین، تخصیص گفتمان و منظومه مقاومت به یک نقطه با منطقه خاص یا محدودسازی آن به لحاظ سرزمینی و جغرافیایی، با نگاه کلان رهبر حکیم انقلاب اسلامی و شاگرد مکتب ایشان (شهید سردار سلیمانی) همخوانی ندارد. نکته دیگر، معطوف به تکثر مصداقی اجزای این منظومه است. بر این اساس، گفتمان مقاومت محدود به یک محور یا جبهه نیست، بلکه به لحاظ تئوریک و استراتژیک این منظومه ذیل یک ساختار هدایت میشود؛ بنابراین، در اینجا هم باید قیود جغرافیایی و هم قیود عددی (کمی) را از بین برد.
تاثیر مکتب سلیمانی در آینده منظومه مقاومت
امروز منظومه مقاومت و متعلقات آن، قدرتمندانه و عزتمندانه در برابر رژیم اشغالگر، آمریکا و مهرههای فرامنطقهای و منطقهای آن ایستادگی میکنند. بدون شک اصلیترین هدف مشترک واشنگتن و تلآویو، هدف قرار دادن دال مرکزی منظومه مقاومت (گفتمان مقاومت) و در مقابل، تقویت گفتمان سازش با دشمن صهیونیستی در منطقه است. بااینحال منظومه مقاومت بهمراتب نسبتبه آنچه دشمنان تصور میکنند، پیچیدهتر و استوارتر است. در چنین شرایطی بازخوانی نگاه متعالی و عملیاتی سردار دلها نسبتبه مقوله مقاومت و هندسه گفتمانی، متنی (میدانی) و فرامتنی آن فراتر از یک الزام محسوب میشود. در برههای که شاهد هجمه همهجانبه دشمنان علیه منظومه مقاومت هستیم، نگاه زیربنایی، آیندهپژوهانه و عملگرایانه درخصوص بقای موثر و تقویت آن در حوزه جهانی، موجب یاس و شکست آمریکا و رژیم اشغالگر قدس و طرفداران گفتمان سازش در منطقه خواهد شد. پررنگترین نماد و چراغ راه در این معادله، بازخوانی حیات طیبه شهدای مقاومت و در رأس آنها، شهید حاج قاسم سلیمانی است. منظومه مقاومت، امروز از مرحله «حیات منطقهای» عبور کرده و شاهد آغاز دوران «حیات جهانی» آن هستیم. برای نخستینبار، نسل جدید آمریکا و اروپا درصدد ترسیم نسبت حکمرانی نظام لیبرال ـ دموکراسی غربی با لابی صهیونیسم برآمده و درنهایت، بر اساس شواهد و مستندات قطعی با گزارهای نفرتانگیز تحت عنوان تسلط لابی صهیونیسم بر الگوی حکمرانی غرب مواجه هستند. همان حقیقتی که گروههای مقاومت بارها در طول دههها و سالهای گذشته و اخیر، روی آن تاکید میکردند.
منظومه مقاومت جهانی درحالی تبلور پیدا کرده که نسل جدید در آمریکا و اروپا نیز سلطه آزاردهنده لابی صهیونیسم بر ساختار حکمرانی غرب را درک کرده و حاضر به پذیرش آن نیست. گقتمان مقاومت در لایههای مختلف اجتماعی - شناختی جهان امروز نضج یافته و درحال خلق ساختاری جدید است. زمانی که شهروندان کشورهای مختلف دنیا، متن اقدامات و اندیشههای شهید سلیمانی را با تحولات امروز در منطقه غرب آسیا و نظام بینالملل تطبیق میدهند، نگاه عمیق و بصیرتافزای این شهید بزرگوار نسبت به تحولات سالهای گذشته را بهتر درک میکنند. بیاغراق نیست اگر بگوییم جهاد تبیین شهید سلیمانی علیه دشمنان انسانیت و امنیت (و در رأس آنها رژیم اشغالگر صهیونیستی و آمریکا) ، محدود به دوران حیات ایشان نبوده و پس از شهادت مظلومانه فرمانده دلها نیز ادامه دارد. بیدلیل نیست که دشمن پس از شهادت سردار سلیمانی نیز از شنیدن نام او هراسان میشود.
نظر شما