آگاه: کشتن و شهادت مظلومان یک اسطوره به تراژدی تبدیل میشود. این تراژدیها هستند که فرهنگسازی میکنند. اینجاست که حاج قاسم هویت ملی را بازتولید میکند. در قص امام حسین(ع) هویت شیعی تولید میشود و شهادت امام حسین(ع) تراژدی و شهادت مظلومانهای است که برای هویت دینی تراژدی تولید میکند. این موضوع در قص حاج قاسم هم جریان دارد. حاج قاسم آنچه در ایران تولید میکند، بازتولید هویت ملی میشود که مذهب هم جزو آن است؛ چون حاج قاسم هویت شیعی را در عراق و لبنان هم بازتولید میکند که لایهلایه است.
در واقع خود ملت آن تراژدی را مثل داستان امام حسین(ع) دنبال میکنند. تنها کاری که باید کرد، بیان داستانی مثل داستان کربلاست که تراژدی است. اگر ما از تراژدیها فیلم بسازیم کارمان جلو میافتد. کارهایی از قبیل داستانسازی، نوحهخوانی، موسیقی و... در تراژدی هست. درحالحاضر ما برای حاج قاسم هیچ کار درخور و قابلتوجهی نکردیم. باید کنسرت و سمفونیها ساخته میشد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. متاسفانه ما ضدفرهنگ هستیم؛ حتی دربار عاشورا هم ضد فرهنگی عمل کردیم. زمانی میخواستند موسیقی و داستان عاشورا را حذف کنند ولی نتوانستند. اولین موضوع در تراژدی موسیقی است که برخی آقایان با آن مشکل دارند. همین تعزیهخوانی تئاتر شیعی محسوب میشود. پس، تئاتر و موسیقی در بحث تراژدی بسیار اثر دارد. دربار حاج قاسم هم هیچ اتفاقی نیفتاده است و ما با استفاده نکردن از این سرمایه درحال نابودکردن خودمان هستیم. عدهای علاوهبر ضربهزدن به خودشان، آینده را هم دارند از دست میدهند. ما از نظر فرهنگی بسیار ضعیف عمل میکنیم. از حواشی و ابعاد اتفاق بزرگی مثل تشییع حاج قاسم محصولات و تولیدات عجیب فرهنگی میتوان رقم زد. اصلا کسانی که در عمرشان نه به راهپیمایی آمده و نه رأی داده بودند، به تشییع پیکر حاجقاسم آمدند. همه هم گریه میکردند. خدا پشت این خونها و چنین مظلومانی که اخلاص دارند، میایستد. خب، این ساختار بسیار عمیق برای حاجقاسم هم رخ داد. تراژدی برای مردم ایران خیلی جدی است. از تراژدی رستم و سهراب گرفته تا تراژدی واقعه عاشورا و بعد هم حاجقاسم که برای مردم بسیار مهم است. به نظر من، تراژدی همیشه در تاریخ خواهد ماند. از دست حکومت هم درمیرود و مردم خودشان دنبال خواهند کرد و خواهند دید بهخصوص با آثاری که بعدا ایجاد میشود. ما اگر علم تراژدی داشتیم، بعضی از مسائل را میفهمیدیم؛ یعنی اینکه ظالمی انسان بزرگ و با کرامت را مظلومانه و ناجوانمردانه میکشد. با اینکه آن جوان مردانه میجنگد اما دشمن با قدرت و با پستی تمام او را از بین میبرد. برای همین تراژدی شکل میگیرد. تراژدی فرهنگ مردم است. مردم برای بقای فرهنگ و هویت ملیشان مثل امام حسین(ع) را حفظ میکنند. این تراژدیها بهصورتهای متفاوت ادامه پیدا میکند، ولی چون عدهای در ایران ضد فرهنگاند، جلوی کار اسطورهسازی و فعالیتهای فرهنگی را میگیرند. اگر میخواهیم تبیین و تحلیل درست از شخصیت حاج قاسم ارائه دهیم چند نکته را باید مدنظر داشته باشیم:
اول اینکه در مورد تفکر حاج قاسم بحث کنیم. حاج قاسم چپ نبود، راست نبود. متحجر نبود، روشنفکر بود. متفکر و اهل مطالعه بود و دین آزاد را قبول داشت. ایشان گاهی با دختران و پسران عکس میگرفت؛ حتی با دختران بدحجاب هم عکس میگرفت. واقعاً همه سردار را دوست داشتند و او هم ملی شد.
دوم اینکه باید با این هنری که عدهای با آن مخالفاند، نام و سبک حاج قاسم را زنده کرد. باید هنر حاج قاسم را با هنر ایجاد کنیم.
سوم اینکه باید دربار حاج قاسم ادبیاتسازی کرد. باید ادبیات گستردهای که ریشه در جنگ دارد، منتشر شود. خود حاج قاسم هم به این موضوعات در سخنرانیهایش اشاره میکند که این سخنرانیها بسیار جامع است.
چهارم اینکه باید فلسفهپردازی کرد. این موارد اگر انجام میشد، تازه تبدیل به فرهنگ عامه میشود اما متاسفانه هیچکدام از این موارد اجرا نمیشود و مردم برای فهم بهتر اندیشههای حاج قاسم خودشان قدم خواهند گذاشت. حاجقاسم یک فرهنگ و متعلق به مردم است.
۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۸
کد خبر: ۹٬۷۹۲
دکتر ابراهیم فیاض-استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران: حاج قاسم سلیمانی طی سالها در دفاع از اسلام اسطوره شده بود.
نظر شما