حامد هاشمی:جهان امروز را عصر رسانه‌ها یا انفجار اطلاعات می‌نامند؛ واقعیت نیز چنین است. به مدد حضور رسانه‌ها، نه تنها معلومات و آگاهی جوامع افزایش یافته است، بلکه فاصله‌های زمانی و جغرافیایی نیز کاسته شده و زمینه دستیابی به بسیاری از فرصت‌ها و زمینه‌ها به‌خصوص در گستره اطلاعات همگانی سهل‌الوصول شده است.

رسانه کارآمد و مقابله با حقایق وارونه

آگاه: شاید تعبیر جهان به «دهکده» از این واقعیت سرچشمه گرفته باشد. به همین تناسب، نقش رسانه‌ها در ترقی و توسعه جوامع غیرقابل انکار و بیش‌ازحد مهم شمرده می‌شود. رسانه‌ها علاوه‌بر کارکردهایی که درعرصه بین‌المللی داشته و دارند، در گستره حیات ملی کشورها نیز نقش قابل‌ملاحظه و اثرگذاری برجای می‌گذارند؛ همانند ارتقای علمی و آگاهی جامعه؛ اطلاع‌رسانی از واقعیت‌های روزمره جامعه؛ اثرگذاری در آگاهی سیاسی جامعه و تقویت روند دموکراتیک در جامعه؛ فراهم ساختن زمینه کسب و آموزش بسیاری از مهارت‌ها و قابلیت‌ها و... .
از میان مجموعه کارکردهای متعدد رسانه‌ها می‌توان به کارکرد عمده و اساسی آن یعنی «فرهنگ‌سازی» بیشتر توجه کرد،  زیرا در تاریخ رسانه‌ها این کارکرد از جایگاه و نقش عمده‌ای برخوردار است و فرآیند آن نیز مستدام است. هر جامعه‌ای برای ترقی و پیشرفت، دستیابی به نظام ارزشی و سیاسی مطلوب علاوه‌بر ضرورت یک بستر مناسب در جامعه، باید بستر فرهنگی مناسب برگرفته از قابلیت‌ها و استعدادهای خود را یافته باشد. به فعلیت رسیدن این استعداد فقط با رشد فرهنگی جامعه امکان‌پذیر است. رسانه‌ها به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم و اساسی در تقویت فرهنگ و درنهایت به فعلیت رساندن این استعداد می‌توانند موثر واقع شوند. رسانه‌ها با بیدار ساختن وجدان اجتماعی و تاریخی ملت‌ها، فراهم کردن زمینه آموزش و کسب مهارت‌های مختلف که زندگی جمعی بدان نیازمند است، مساعد ساختن زمینه شناخت و ایجاد ارتباط میان مردمان و... به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم تمام زوایای زندگی جمعی را تحت پوشش قرار داده و هدایت کنند. جامعه ایران نیز از تاثیرات مختلف رسانه‌ها بی‌نصیب نبوده و مشاهده می‌کنیم که با گسترش فضاهای مجازی تا چه حد عرصه‌های مختلف زندگی ایرانیان تحت‌تاثیر قرار گرفته است. 
حالا و باتوجه‌به تاثیرات فوق‌العاده رسانه‌ها و فضای مجازی در زندگی مردم کشورمان، یکی از مقولات مهمی که در این فضای رسانه‌ای می‌توان به آن توجه ویژه داشت مسئله روایت‌سازی‌های نادرست و تهدیداتی است که در راستای نهادینه کردن حقایق وارونه در جامعه رواج دارد. متاسفانه در این وارونه نشان دادن حقایق و ارائه تحلیل‌های اشتباه نیز افرادی که به نوعی در جایگاه نخبگان جامعه قرار می‌گیرند دست به بیان مطالبی می‌زنند که منشأ ایجاد تردیدها و به‌هم‌خوردن انسجام داخلی و ملی است. به‌طورکلی هم وقتی نگاهی گذرا به تاریخ ملل و کشورهای مختلف دنیا می‌افکنیم، یکی از نقاط مهمی که توجه ما را به خود جلب می‌کند، نفوذ افراد فرصت‌طلب و چندچهره در جریان‌های اجتماعی، انقلاب‌ها و نهضت‌هاست که بعد از مدتی موفق شده‌اند. تا آن روند و جریان را به نقطه‌ای غیر از نقطه هدف و مطلوبش سوق دهند. این مسئله اینگونه می‌طلبد که بعد از پیروزی یا به ثمر رسیدن یک نهضت یا انقلاب و همچنین به ثمر رسیدن یک جریان فکری، افراد تاثیرگذار، تئوری‌پردازان و اندیشمندان آن جریان، نهضت و انقلاب خاص به فکر آینده و خطرات احتمالی باشند. استاد شهید مرتضی مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در کتاب گرانبها و وزین پیرامون انقلاب اسلامی این موضوع را به‌خوبی مورداشاره قرار می‌دهد.
ایشان در کتاب مذکور اینچنین می‌گوید: «بررسی تاریخ اسلام نشان می‌دهد که بعد از وفات پیغمبر(ص) مسیر انقلاب اسلامی که آن حضرت ایجاد کرده بود، عوض شد. در اثر رخنه افراد فرصت‌طلب و رخنه دشمنانی که تا دیروز با اسلام می‌جنگیدند اما بعدها با تغییر شکل و قیافه خود را در صفوف مسلمانان داخل کرده‌بودند، مسیر این انقلاب و شکل و محتوای آن تا حدود زیادی عوض گردید، بدین ترتیب که از اواخر قرن اول هجری، تلاش‌هایی آغاز شد تا از این انقلاب ماهیتا اسلامی، یک انقلاب ماهیتا قومی و عربی تعبیر شود. وارثان میراث پیامبر به عوض این که اعتقاد داشته باشند دین اسلام و ارزش‌های اسلامی بود که پیروز گردید و به‌عوض آنکه به حفظ و تداوم دستاوردهای انقلاب اسلامی با همان معیارها و با همان اصول اعتقاد پیدا کردند به این که انقلاب ماهیتی قومی و عربی داشته و این ملت‌ عرب بوده‌است که با ملل غیرعرب جنگیده و آنان را شکست داده است. بدیهی است که همین امر برای ایجاد شکاف در درون جامعه اسلامی کافی بود. امروز نیز ما درست در وضعی قرار داریم نظیر اوضاع ایام آخر عمر پیامبر، یعنی وقتی که آیه «الیوم یئس الذین ...» نازل شد. پیام قرآن به ما نیز این است که حالا بر دشمن بیرونی پیروز شده‌اید و نیروهای او را متلاشی کرده‌اید، دیگر از او ترسی نداشته باشید، بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید. اگر ما با واقع‌بینی و دقت کامل با مسائل فعلی انقلاب مواجه نشویم  و در آن تعصبات و خودخواهی‌ها را دخالت دهیم، شکست انقلابمان بر اساس قاعده «واخشون» و بر اساس قاعده «ان الله لایتغیر...» حتمی‌الوقوع خواهد بود، درست به همان‌گونه که نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس با شکست روبه‌رو شد. اصلی که در بسیاری از موارد صدق می‌کند این است که نگه‌داشتن موهبت از به دست آوردنش اگر نگوییم مشکل‌تر، مطمئنا آسان‌تر نیست. قد ما می‌گفتند جهان‌گیری از جهان‌داری آسان‌تر است. در همین انقلاب خودمان به وضوح می‌بینیم که از وقتی به‌اصطلاح شرایط سازندگی پیش آمده آن نشاط و قوت و قدرتی را که انقلاب درحال کوبیدن دشمن بیرون داشت، تا حدود زیادی از دست داده و یک‌نوع تشتت و تفرقه در آن پیدا شده است...»
به نظر می‌رسد آن تاکید بر توجه به هجمه‌های نرم دشمن در موضوعات مختلف ازجمله مقوله مقاومت فلسطین در شرایط فعلی بیش از هر زمان دیگری اهمیتش مدنظر باید باشد تا روایت پیروزی و ظفر در داخل کشور به گفتمان شکست و ناکارآمدی مصادره نشود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.