آگاه:
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَیٰ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ
سوره مائده، آیه ۸۲
یقینا سرسختترین مردم را در کینه و دشمنی نسبتبه مؤمنان، یهودیان و مشرکان خواهی یافت. و البته نزدیکترینشان را در دوستی با مومنان، کسانی مییابی که گفتند: ما نصرانی هستیم. این واقعیت برای آن است که گروهی از آنان کشیشان دانشمند و عابدان خداترساند و آنان [در پیروی از حق] تکبر نمیکنند.
پیامها
۱- دشمنی یهود با مسلمانان، تاریخی و ریشهدار است. لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً … الْیَهُودَ
۲- با دشمنان اسلام و غیرمسلمانان، باید با هر یک برخوردی مناسب با رفتار خودشان شود. أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً … أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً
۳- دوستان و دشمنان خود را همراه با تحلیل صحیح و عوامل روحی و اجتماعی آنان بشناسیم. أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً … أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً...
۴- زمینههای رشد در جامعه، سه چیز است: دانشمند بودن، خداترسی و نداشتن روحیّه استکباری. «قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ»
۵- عالمان دینی و عابدان خداترس در اصلاح عقاید و اخلاق جامعه، نقش موثر دارند. «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ»
۶- اگر علم و عبادت و اخلاق به هم پیوند خورد، انسان حقّگرا میشود و تعصب را کنار میگذارد. «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ»
۷- اسلام تعصّب نابجا ندارد و از علمای سایر ادیان که خدا ترس و با انصاف باشند، منصفانه تمجید میکند. «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ»
۸- تبلیغ اسلام در بین مسیحیان موثرتر است. «أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ»
(با آنکه مسیحیان، عقیده انحرافی «تثلیث» دارند ولی بهخاطر روحیه سالمتر، آمادگی بیشتری برای حقّپذیری دارند.)
روایت یک زندگی
هفت مدرک دانشگاهی و تسلط به ۶زبان زنده دنیا داشت. یک نابغه بود که در جوانی به یک استاد دانشگاه تمامعیار تبدیل شده بود.
پدرش از وزرای مظفرالدینشاه بود که بهخا طر نفوذ انگلیس به شهادت رسید. این شخص در نوجوانی و بعد از شهادت پدر، همراه مادر به مشهد مهاجرت کرد و از آنجا راهی روسیه شد و تحصیلاتش را ادامه داد. سپس به ایران بازگشت و فعالیت دانشگاهی خود را شروع کرد. در بیرجند دانشگاه را اداره میکرد. امیر اسدالله علم که سالها نخستوزیر پهلویها بود از شاگردانش بود. در دوران پهلوی به مخالفت با رضا و محمدرضا پرداخت و به همین خاطر به زاهدان تبعید شد. او در علوم مختلف تبحر داشت؛ از زمینشناسی و ریاضیات گرفته تا تفسیر قرآن و ادبیات. او یک دانشمند مومن بود که به مسائل دینی بسیار توجه داشت.
دانشگاه سوربن فرانسه این انسان بزرگ را شناخته و برای او کرسی استادی در رشته زمینشناسی در نظر گرفت. هر سال چند دانشجو برای ارائه پایاننامه به زاهدان میآمدند.
اسدالله علم تلاش داشت استاد را به پهلویها نزدیک کند، حتی پیشنهاد وزارت و... نتوانست او را فریب دهد.
با تمام این موارد، یکی از مهمترین ویژگیهای استاد مخالفت با یهودیان صهیونیست بود. درنتیجه مطالعات گسترده به این نتیجه رسیده بود و میگفت: دشمنترین دشمن مسلمانان، یهود صهیونیست است. او میگفت نهتنها مسلمانان که تمام مشکلات امروز جامعه بشری از روحیه برتریطلبی بنیاسراییل سرچشمه میگیرد. استاد هر جا سخنرانی میکرد مطالب درخصوص یهود و اسراییل داشت. این استاد به زبان عبری هم تسلط کامل داشت و کتابهای آنها را ترجمه میکرد.
امیرتوکل کامبوزیا، این دانشمند ناشناخته ایرانزمین تفکرات جالبی داشت و میگفت: شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر شعار یهود است. لذا خودش صاحب ۲۸ فرزند شد. ۱۴پسر و ۱۴دختر که تمامی آنها از افراد اهل علم و تاثیرگذار جامعه شدند.
دو پسر او بعدها به شهادت رسیدند و پنج نفر آزاده و جانباز هستند. پرفسور بالزان، یکی از مشهورترین دانشمندان فرانسه و رییس فرهنگستان نژادشناسی فرانسه از دوستان صمیمی او بود. او در کتاب خود مینویسد: افسوس تا چه حد اطلاعات و معلومات تاریخی ما کم است. اگر من پردهای از ابهامات را برمیدارم بر اثر موهبتی است که از ملاقات خودم با امیر کامبوزیا نصیب میبرم.
-حقشناسی و سپاسگزاری من نسبتبه علامه امیرتوکل کامبوزیا از این به بعد بزرگ خواهد بود.
پرفسور بالزان همچنین کتابی به نام «تپه اسرارآمیز» را در سال۱۹۵۳ مینویسد و در آنجا بارها از نظرات استاد کامبوزیا استفاده میکند. استاد کامبوزیا صدها کتاب خطی و هزاران کتاب مرجع در کتابخانهاش داشت و افراد بزرگی نظیر پرفسور هشترودی از نظرات او استفاده میکردند.استاد در سال۱۳۵۳ کتابی کامل درخصوص یهود در ۹۵۰صفحه نگارش کرد و نام آن را صهیونیست بینالملل گذاشت. قبل از چاپ کتاب، از طرف اداره فرهنگ زمان پهلوی به سراغش آمدند تا کتاب را ببینند؛ جلسه تا پاسی از شب ادامه داشت. با رفتن ماموران خانواده با پیکر بیجان استاد کامبوزیا مواجه شدند. او مسموم شده بود و به شهادت رسید و کتاب دستنویس استاد مفقود شد. پیکر او در کتابخانهاش در زاهدان به خاک سپرده شد.
بعد از انقلاب فرزندان استاد پیگیر کتاب پدر شدند. در اسناد ساواک ۳۰۰صفحه برای استاد پرونده بود آنجا نوشته بودند که کتاب استاد به اسراییل ارسال شد. یکی از شاگردان استاد کامبوزیا، مقام رهبری بود. ایشان بارها از مشهد به زاهدان میرفتند و از محضر استاد استفاده میکردند. استاد در دستنوشتههای خود مینویسد: دیری نخواهد گذشت که مردان مرد و زنان زن و باتقوا بهجای مردان بیهدف باز مسیر آدمیت را بر مسیر انسانیت برخواهند گرداند که آن هم در لوای اسلام خواهد بود و بس... . در جای دیگر مینویسد: «افراد حکومت اسلامی باید تمامی دانشمند باشند، بهخصوص در علوم قرآنی و سیاسی و تاریخی».
نظر شما