آگاه:
همیشه پای پول در میان است
این روزها تبلیغات در همه زندگی ما نفوذ کرده و وقتی میگوییم «همه» یعنی تمام زندگی شخصی و عمومیمان. از ارسال پیامکهای تبلیغاتی در گوشیهای همراهمان تا تبلیغات ایمیلی و شکل سادهتر آن یعنی تبلیغ کاغذی و یکی از رایجترین انواع آن، تبلیغات شهری و بیلبوردها. با وجود این تنوعات، همه آنها یک کارکرد مشخص دارند، معرفی یک محصول و پیدا کردن مخاطب برای فروش آن.
براساس نظر بسیاری از نظریهپردازان ارتباطات، معمولا تبلیغات با پنج هدف صورت میگیرد: اطلاعرسانی، تاثیرگذاری، یادآوری و افزایش برجستگی و برتری، ارزشافزایی و کمک به سایر اقدامات بازاریابی شرکت. این روزها اما به نظر میرسد بسیاری از شرکتهای تبلیغاتی از این اهداف و کارکردهای خود دور شدند و دیگر چندان برایشان فرق ندارد که با چه هدفی دارند کار میکنند؛ به عبارت دیگر، در بازار امروز مهم است چه کسی پول بیشتری خرج میکند؟ آن وقت میتواند هرچیزی را تبلیغ کند، حتی خودش.
ممکن است در نگاه اول خندهدار به نظر برسد اما این روزها در شهر تهران بهعنوان پایتخت کشورمان، بیلبوردهایی در نقاط مختلف شهر دیده میشود که روی آن تصویر آقای جوانی که کتاب خودش را در دست گرفته و روی یک صندلی نشسته دیده میشود که شعار تبلیغاتیاش این است: «او فقط یک نویسنده نیست!»
هرطور به این بیلبورد نگاه کنی متوجه نمیشوی که دقیقا میخواهد چه بگوید و چه چیزی را تبلیغ کند اما دقیقتر که میشوی میبینی که او میخواهد کتابی را معرفی کند که ازقضا آن هم نوشته خودش است و سروته ماجرا یک چیز میشود و آن هم اینکه من قرار است خودم را تبلیغ کنم تا بیشتر دیده شوم و به شهرت برسم. اینکه عکس یک شخص بهعنوان تبلیغ یک محصول استفاده شود یکی از شیوههای رایج تبلیغات در سراسر دنیاست و این افراد بهعنوان سفیر یک برند معرفی میشوند اما اینکه عکس یک شخص برای معروف شدن خودش و کتابش در نقاط مختلفی از شهر دیده شود، در حوزه کار تبلیغات، حرفهای نیست.
پیش از این هم مشابه چنین بیلبوردهایی در شهر دیده میشد که به یکباره با نمایش عکس یک فرد در بیلبوردهای بزرگ، تلاش در معروف شدن آن صورت گرفته بود که اغلبشان هم خوانندههای تاریخ انقضاداری بودند که آمدند، خواندند، معروف شدند و بعد هم تاریخشان به پایان رسید و فراموش شدند.
خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی
حسن محمودی، نویسنده و روزنامهنگار درخصوص تبلیغ یک کتاب ازسوی نویسندهاش گفت: اینبار اما پای کتاب در میان است. به نظر من، بهعنوان یک روزنامهنگار و تحصیلکرده رشته علوم ارتباطات اگر روی بیلبوردهای اینچنین عظیم، فقط عکس کتاب این آقای نویسنده بود، باز خیلی بهتر بود تا اینکه آنقدر گلدرشت عکس و اسمش هم بیاید.
در ویدیویی هم که در صفحه شخصی خود منتشر کرده از آدمها خواسته بهجای مطالعه «هزار کتاب»، کتاب او را «هزار بار» بخوانند و این تبلیغ به خواندن کتابش درحالی صورت میگیرد که در سایت شخصیاش چندین غلط املایی فاحش دارد و حالا اینکه چرا یک نفر باید هزاربار کتاب او را بخواند، خدا داند.
وی گفت: وقتی از تبلیغات و تاثیر آن بر فروش کتاب میگوییم دو مسئله برای من پیش میآید؛ یکی اینکه آیا آثار مهم و ماندگاری که تا به امروز به دست ما رسیده، مولف برای آن تبلیغاتی داشته است؟ آیا ماندگاری و تاثیرگذاری آثار مهم ربطی به تبلیغ نویسندهاش داشته است؟ کدامیک از نویسندگان صاحب تفکر و سبک را سراغ دارید که تبلیغکننده کار خود بوده است؟ از همین اول تاکید کنم که مخالفم نقش نویسنده را در حد یک بازاریاب کتاب تقلیل دهیم و نسبت به این موضوع به خودم و همصنفیهایم هشدار میدهم. باید مراقب بود که در تلههای بنگاههای اقتصادی نیفتیم.
یادمان باشد نویسنده رسالتی مهمتر از این دارد که بخواهد در نمایشگاه تعداد فروش اثرش را بهصورت روزانه حساب کند و این برایش بشود معیار که در یک جشن رونمایی چند جلد کتاب فروخته است. حافظهام تا جایی که قد میدهد، به من میگوید که مولفان اغلب کارهای ماندگار و شاخص، هیچکدام برای کارهای خودشان تبلیغ نکردهاند. اگر هم تبلیغی داشتهاند به این صورت بوده که اثر خود را با توضیح متن مهم قبل از خودشان یا روزگارشان توضیح دادهاند و این البته بهمنزله تبلیغات برای کتاب خودشان نبوده است، بلکه خواستهاند تا نگاه جدید خود را تبیین کنند.
راضیه تجار که بهتازگی مراسم تجلیل از او بهعنوان «مادر ادبیات داستانی انقلاب» انجام شد با اعتقاد به اینکه تبلیغ نویسنده برای خودش اشتباه و زشت است، میگوید: اگر نویسندهای پربار باشد، اصلا برای دیده شدن نگران نیست و کار خودش را میکند. برخی افراد دوست دارند دیده شوند ولی اگر نویسندهای پربار باشد، اصلا نگران این موضوع نیست. اینکه کسی اثرش را میخواند یا نمیخواند برایش مسئله نیست. او کار خودش را میکند، راه خودش را میرود و چون در زمینه کاریاش پیشرو است یقینا عدهای پشت سر او خواهند آمد و دستاوردش را به تماشا خواهند نشست.
او با اشاره به اینکه برخی از اهل قلم برای جلب نظر عموم جامعه دست به برخی فعالیتها میزنند، بیان کرد: این اشتباه محض است. کسی که پیشروست نباید عقبگرد کند. به نظر میرسد آدمهایی که کوچکترند و دلشان به شهرت خوش است و دنبال دیده و تاییدشدن هستند گاهی دست به هر کاری میزنند. من نویسندهای را میشناسم که بعد از انتشار کتاب دومش، کانال اختصاصی برای خودش زده است و مدام از مصاحبهها و فعالیتهایش میگوید. این زشت است و از ارزش فرد میکاهد. اگر قرار است کسی از نویسنده تعریف کند قشنگتر آن است که دیگری این کار را انجام بدهد. نویسنده تنها باید بنویسد و کار بعدی را آغاز کند. اگر کاری خوب باشد، نورافکنها روی آن انداخته شده و بهخوبی دیده میشود. اینکه فرد شأن خودش را پایین بیاورد تا به هر راهی که شده دیده شود، اصلا قشنگ نیست. شأن هنرمند واقعی بالاتر از این حرفهاست. تبلیغ خوب است اما افراد دیگری باید این کار را انجام دهند. اینکه خود فرد کتابش را زیر بغل بزند و به انواع مختلف سعی در تبلیغ داشته باشد از کار اصلیاش که نوشتن است، میماند.
نقش تبلیغات محیطی در فرهنگسازی
موضوعی که به آن در این گزارش پرداختیم از جنبههای مختلفی قابل بررسی است؛ جنبههایی چون سازوکار نظارتی بر تبلیغات محیطی و باید و نبایدهای تبلیغات شهری، بررسی نقش شورای فرهنگ عمومی درمورد تبلیغات اینچنینی و تاثیر تبلیغات در فرهنگ. درست است که در اغلب مواقع بُعد اقتصادی و بازرگانی تبلیغات پررنگتر است اما تجربه نشان داده که تبلیغات محیطی میتوانند در آگاهی اجتماعی مثل محیط زیست، سلامت، حقوق بشر و... تاثیر بسزایی داشته باشند. اگر کمی دقت کنید میبینید که کمپینهای تبلیغاتی مختلفی در زمینههای پیشگیری و توجه به بیماریهای خاص یا لزوم اضافه شدن ورزش به روتین زندگی و... تاثیر زیادی بر آگاهی اجتماعی عام مردم گذاشتهاند. از طرفی، تبلیغات محیطی میتوانند تاثیر زیادی در شکلدهی به هنجارهای فرهنگی و نهادینه شدن یک فرهنگ داشته باشند؛ نمونهاش استفاده از تبلیغات محیطی برای جا انداختن فرهنگ درست رانندگی در مقابل رانندگی پرسرعت و خلاف قوانین راهنمایی و رانندگی.تبلیغات محیطی در همهجای دنیا، الگوهای ارزشی و فرهنگی جوامع را مورد توجه قرار میدهد اما در ایران و بهویژه در تهران، متاسفانه این موضوع چندان مورد توجه نیست و به نظر میرسد با افزایش فشار و مشکلات اقتصادی، برخی شرکتهای تبلیغاتی تصمیم گرفتهاند برای بقا، تن به هر تبلیغی دهند؛ این در حالی است که یک شرکت تبلیغاتی بابت تبلیغی که ارائه میدهد بهنوعی مسئول در برابر مخاطب است اما ظاهرا وقتی پای پول وسط میآید مسئولیتطلبی و سایر مفاهیم ارزشمند انسانی کمرنگ میشود.
نظر شما