زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: دفاع مقدس بخش مهمی از ادبیات مستند و روایی ادب فارسی را تشکیل می‌دهد؛ ادبیاتی که در عین حساسیتی که پرداختن به آن دارد اما هرقدر برجسته شود و در تولید متون و آثار نمایشی مورد استفاده قرار گیرد همچنان ظرفیتی عظیم برای بهره‌گیری در خود دارد. درعین‌حال نقطه تاریکی در دل این موضوع وجود دارد که با تغییر نسل‌های بعد از جنگ تحمیلی و فاصله‌ای که خواه‌ناخواه ایجاد می‌شود، درک مخاطب از این موضوع تغییر می‌کند و از طرفی نویسندگان نیز ممکن است از نسل ایثارگران و رزمندگان دفاع مقدس نباشند، بنابراین اساس و هسته مرکزی ارائه وقایع و شخصیت‌های دفاع مقدس در قالب ادبیات، درگرو واقع‌نمایی بر اساس تحقیق و پژوهش عمیق درباره مقاومت و دفاع هشت‌ساله کشور ما در مقابل نیروهای مهاجم است.

پاشنه آشیل ادبیات دفاع مقدس

آگاه: نصرت‌الله محمودزاده، نویسنده نام‌آشنا و شناخته‌شده و درواقع پیشکسوت حوزه ادبیات پایداری و دفاع مقدس است که با حضور مستمر در مناطق عملیاتی و ثبت و ضبط وقایع دوران دفاع مقدس و نیز مصاحبه با رزمندگان و خانواده‌های آنان با نگاهی واقع‌بینانه و پژوهش‌محور، موفق شده است تا آثار درخشانی در این حوزه از خود به‌جای گذارد. او در همان روزهای ابتدای تهاجم عراق به ایران به‌صورت داوطلبانه به خوزستان رفته و در آزادی سوسنگرد حضور داشته است. همچنین با حضور در عملیات هویزه با وقایعی مواجه شده که بعدها موجب نگارش اولین کتاب او به نام «حماسه هویزه» شده است. از او تا امروز چندین اثر ازجمله «شب‌های قدر کربلای پنج»، «رقص مرگ»، «سنگرساز بی سنگر»، «مسیح کردستان»، «عقیق»، «سفر سرخ»، «بستر آرام هور»، «فریاد برآور شلمچه»، «پای گلدسته کوهستان»، «بعد از محمدالدوره» و «بام کردستان» و ... منتشر شده است که به علت اقبال مخاطب مرتباً به تجدید چاپ می‌رسند. ازاین‌رو با او گفت‌وگو کرده‌ایم تا از اهمیت تحقیق در ادبیات پایداری ایران و نقاط ضعف آن بیشتر بدانیم.

ادبیات دفاع مقدس را از دیدگاه‌های مختلف به انواع متفاوتی تقسیم می‌کنند، اگر بخواهیم بخشی مهم از این‌گونه ادبیات در زبان فارسی را ادبیات تحقیقی دفاع مقدس بدانیم، جایگاه این‌گونه ادبی در جهان ادبیات جنگ ایران بعد از گذشت چند دهه از دفاع مقدس کجاست؟
زیربنای هر ادبیاتی، از جمله ادبیات دفاع مقدس، باید به تحقیق و مستندات برگردد. این موضوع می‌تواند در فیلم، هنر، داستان، زندگی‌نامه، تاریخ شفاهی و بسیاری از حوزه‌های دیگر هم مطرح شود. وقتی ما درباره دفاع مقدس صحبت می‌کنیم، در واقع از حادثه‌ای صحبت می‌کنیم که اتفاق افتاده و محقق موظف است واقعیت آن را با مصاحبه و مشاهده استخراج کند. پس از جمع‌آوری اطلاعات، باید بررسی کند که چگونه می‌تواند این داده‌ها را به ادبیات تبدیل کند. حتی شعر هم می‌تواند از این تحقیقات ناشی شود. در اینجا بحث نظم و نثر نیز مطرح می‌شود. کسی که خاطره‌ای را بیان می‌کند باید تحقیق کند تا دیدگاه درستی نسبت به موضوع ارائه کند. متأسفانه بسیاری از نویسندگان تنها به چند مصاحبه اکتفا می‌کنند و عمق تحقیق را نادیده می‌گیرند. این باعث می‌شود اهمیت تحقیق در ادبیات دفاع مقدس کمتر مورد توجه قرار گیرد.
اگر بخواهیم درباره حال و هوای شخصیت‌هایی مانند شهید محمد بروجردی صحبت کنیم، باید به جزئیات و دیدگاه‌های مختلف توجه کنیم. اگر یک نفر بگوید آقای بروجردی در مقطعی تحت تأثیر یک موضوع خاص بوده اما از زمینه‌های دیگر بی‌خبر باشد، نمی‌تواند تصویر دقیقی ارائه دهد. بنابراین بحث تحقیق در ادبیات، یک بحث پایه‌ای است. اگر بخواهیم نقاط ضعف و پاشنه آشیل ادبیات دفاع مقدس را شناسایی کنیم، باید به همین موضوع توجه کنیم. امروزه در دنیای سینما و هنر ما هم ضعف تحقیق وجود دارد. بنابراین تحقیق باید به‌عنوان منبع و پایه خلق اثر در نظر گرفته شود. اگر اثر تحقیقی نباشد، خلق آن به سلیقه نویسنده محدود می‌شود و نمی‌توانیم به‌عنوان بخشی از تاریخ به آن استناد کنیم. درنتیجه، باید در تمام مباحث ادبیات دفاع مقدس پایه خود را بر تحقیق قرار دهیم. مانند پی یک ساختمان که بدون آن ساختمانی نمی‌توان ساخت، اگر عمق قضیه نادیده گرفته شود، ممکن است با یک زلزله کوچک آسیب ببینیم. جوانانی که بدون بنیه کافی وارد این مباحث می‌شوند، ممکن است تحت تأثیر تحلیل‌های سطحی جدید قرار گیرند.

پاشنه آشیل ادبیات دفاع مقدس

حالا با توجه به این توضیحات، فکر می‌کنید جایگاه ادبیات تحقیقی در دهه فعلی و آثاری که منتشر می‌شود کجاست؟ آیا به اندازه کافی به آن اهمیت داده می‌شود و به جایگاه خودش رسیده است؟
مرکز تحقیقات و اسناد دفاع مقدس یکی از نهادهایی است که مسئولیت تحقیق درزمینه‌های مختلف جنگ تحمیلی را بر عهده دارد و می‌تواند ماده اولیه و رکن اصلی وقایع دفاع مقدس را برای نویسندگان فراهم کند. از طرفی ممکن است من به‌عنوان یک محقق قوی باشم، اما نویسنده خوبی نباشم. واقعیت این است که برخی مراکز تحقیقاتی وجود دارند که در حال حاضر به تولید آثار مختلفی مانند دائره‌المعارف، تاریخ شفاهی و خاطرات می‌پردازند اما گاهی اوقات نمی‌توانند ناشر یا نویسنده خوبی برای این آثار باشند. از سوی دیگر، ممکن است یک نویسنده قوی وجود داشته باشد، اما تحقیق او ضعیف و بدون عمق باشد.
سرمایه‌گذاری در مرحله تحقیق باید چند برابر مرحله تدوین و چاپ باشد، اما متأسفانه این موضوع به‌گونه‌ای معکوس است. تمامی ارگان‌هایی که اکنون مدعی پژوهش در زمینه دفاع مقدس هستند، مانند پژوهشگاه دفاع مقدس و بنیادهای مربوطه، بخش‌هایی تحت عنوان پژوهش و تحقیق دارند اما بیایید ببینیم چند محقق با تحصیلات بالا و هم‌زمان با دانش علمی در زمینه دفاع مقدس فعالیت می‌کنند. علاوه بر این، اگر محققی اعتقادی به شخصیت‌هایی مانند حسن باقری نداشته باشد، تحقیق او بی‌روح و سطحی خواهد بود. به همین خاطر، سرمایه‌گذاری بر موضوع تحقیق و پژوهش در سینما نیز بسیار مهم است. فیلم‌های دفاع مقدسی که در جشنواره‌ها ارائه می‌شوند، معمولاً ازنظر زیرساختی دچار مشکلاتی هستند. علت این است که فیلم‌نامه‌نویسان معمولاً برای فهم شخصیت‌ها یا رویدادها تنها دو یا سه ماه زمان می‌گذارند. درحالی‌که برای کارگردان‌ها و هنرپیشگان سرمایه‌گذاری‌های کلانی انجام می‌شود. در سینماهای بزرگ دنیا، برای تولید یک اثر ممکن است سه سال تحقیق انجام شود و سپس تنها ۶ ماه به فیلم‌برداری اختصاص یابد. اما در ایران، فیلم‌های دفاع مقدسی که در جشنواره‌ها اکران می‌شوند، معمولاً به دلیل خلأ توجه کافی به تحقیق و مستندات، با مشکلاتی مواجه‌اند. به‌عنوان‌مثال، فیلم «پیشمرگ» نسبت به یک فیلم دیگر که به موضوعات غیرجنگی یا کمدی پرداخته، فروش بسیار کمتری داشته است. دلیل این امر ممکن است به ضعف تحقیق و نبود شناخت عمیق کارگردانان و تهیه‌کنندگان از موضوعات دفاع مقدس برگردد.
مخاطبان جوان نسل جدید ممکن است از تماشای فیلم‌های دفاع مقدسی خسته شوند، زیرا به‌سادگی پیش‌بینی می‌کنند که داستان به کجا خواهد رفت و شخصیت‌ها چه سرنوشتی خواهند داشت. در این شرایط، اگر تحقیق به عمق نرود و جزئیات برجسته‌ای از شخصیت‌ها استخراج نشود، مخاطب جذب نخواهد شد.
در نهایت، برای تولید آثار باکیفیت در زمینه دفاع مقدس، لازم است تا محققان و نویسندگان به عمق موضوعات بپردازند و ویژگی‌های منحصربه‌فرد شخصیت‌ها را شناسایی کنند. این کار نیازمند زمان و تلاش بسیار است و بدون آن نمی‌توان انتظار داشت که آثار تولیدشده جذاب و ماندگار باشند.

به نظر من، توصیف و نمایش پیچیدگی و واقعیت‌های شخصیت‌ها در ادبیات و سینمای دفاع مقدس یک مرز باریک دارد. از یک‌سو، باید از نگاه‌های متعصبانه دوری کنیم، از سوی دیگر، همه‌چیز را به‌صورت سیاه‌وسفید نشان ندهیم؛ شما این موضوع را چطور می‌بینید؟
در ادبیات دفاع مقدس، شخصیت‌ها باید به‌گونه‌ای نمایش داده شوند که تحول و تغییر در رفتارشان به‌وضوح دیده شود. این افراد معصوم نبودند که از گناه بری باشند؛ تعدای از آنها اعتقادی به برخی اعمال مذهبی نداشتند. در اردوگاه‌های اسرا که من در آنجا کار کردم، از هر هزار نفر، بخشی نماز نمی‌خواندند و گاهی هیچ اعتقادی به موضوعات اساسی نداشتند. مهم این است که اگر کسی در کنار افرادی است که به‌عنوان‌مثال نماز نمی‌خوانند در نهایت کاری می‌کند که دیگران به او باور داشته باشند، این واقعیت را باید نشان داد. من به‌عنوان محقق، باید دنبال واقعیت‌ها بروم. مثلاً یک شهید هیچ‌گاه نمی‌خواهد مادرش را با سختی‌هایی که تحمل می‌کند، آزار دهد. او نمی‌خواهد مادرش بفهمد که فرزندش سه روز در چاله خوابیده تا بتواند دیگران را نجات دهد. یک نکته همین است که نباید حرف‌های مادر شهید محور اصلی زاویه نگاه به داستان باشد؛ بخشی از واقعیت این است اما تمامش نیست. یا برعکس، رفتارهای خانوادگی یک رزمنده باید با دقت بررسی شود. اگر در خانه‌اش رفتار بدی داشته باشد، الزاماً بیانگر شخصیت او در جبهه نیست. شاید دلایل اجتماعی دیگری وجود داشته باشد. این سانسور کردن واقعیت است و باعث شده که کتاب‌ها و فیلم‌های دفاع مقدسی ما به این روزگار بیفتند. برخی فیلم‌ها فقط مردم را می‌خندانند و هیچ موضوع جدی ندارند، اما فروش میلیاردی دارند. من حق را به مردم می‌دهم که از این وضعیت خسته شوند.
این هم بخشی از واقعیت است؛ ما گاهی سانسور می‌کنیم تا خدشه‌ای به شخصیت شهدا وارد نشود. برخی از بازنمایی‌های اغراق‌آمیز از مواجهه خانواده شهدا با این موضوع به‌کلی مهر و محبت و وابستگی‌های خانوادگی را زیر سؤال می‌برد. همسر شهید باکری در جایی می‌گوید، این‌قدر ما عاشق هم بودیم که نمی‌دانم چه شد که او توانست من را تنها بگذارد و برود. باید به این سؤال در یک اثر ادبی یا سینمایی پاسخ داده شود که چه چیزی این تفاوت و معنا را ایجاد کرده است؟ در یک کتابی که نمی‌خواهم نامش را بیاورم نقل شده بود که شهید هر بار که به خانه می‌آمد، می‌گفت: «نه، نه، بی‌خود آمدم، باید برگردم.» درحالی‌که رهبری آن کتاب را خواندند و این انتقاد را هم نقل کردند که انگار شهید هیچ علاقه‌ای به خانواده ندارد و هیچ چیزی از محبت به خانواده در کتاب بیان نمی‌شود. این موضوع سربریدن یک رکن اساسی برای یک رکن و اصل دیگر است. در کنار حفظ ارزش‌های دفاع مقدس باید به زندگی و عشق بازگردیم. معلوم است که یک زن یا مادر دوست ندارد همسر یا فرزندش را بفرستد و به‌سادگی بگوید برو، برو. همه اینها فقط حرف‌هایی بی‌محتوا و باورناپذیر است.

 یک نگاه تقدس‌گرایانه و معناگرایانه به دفاع مقدس وجود دارد که در بسیاری موارد به جنگ تعمیم داده می‌شود؛ گویی که جنگ در ذات خوب است و به‌نوعی این‌طور بازنمایی می‌شود که ما دوست داشتیم جنگ اتفاق بیفتد، نظر شما چیست؟
یکی از شاخص‌های مهمی که می‌توانیم برای فهمیدن آن از ایده‌ها و عقاید رزمندگان بهره بگیریم این است که آیا آنها از جنگ متنفر بودند یا نه. جنگ یک پدیده شوم است و اگر کسی بگوید من جنگ را دوست دارم، باید بدانید که این فرد درک درستی از واقعیت ندارد. جنگ آخرین حربه دفاع از زندگی است. کسی که از سر دل‌خوشی به جنگ نمی‌رود اما وقتی دشمن به خانه‌اش نزدیک می‌شود، مقاومت می‌کند. ما به جنگ نمی‌رویم تا آدمکش شویم، بلکه برای دفاع از کشور و خانواده‌مان می‌جنگیم.
به یاد دارم در یک جلسه با مقام رهبری، بحثی درباره شهادت مطرح شد. ایشان این‌طور بیان کردند که برخی فکر می‌کنند که باید به دنبال شهادت باشیم، درحالی‌که هدف اصلی ما دفاع از وطن است. تلفات و شهدای کربلا نشان می‌دهد که شهیدان ما با هدف دفاع رفتند و نه برای خودنمایی. این سوءتفاهم‌ها درباره جنگ و رزمندگان باید برطرف شود.
در عملیات مختلف، مانند عملیات هویزه در سال ۵۹، شاهد بودیم که گروهی کوچک از رزمندگان باوجود محاصره شدید، مقاومت کردند و تنها چند نفر سالم ماندند. همه ما به دنبال مقاومت و دفاع بودیم و هیچ‌کس نمی‌خواست به خاطر ترس از تیر خوردن عقب‌نشینی کند. این نوع تفکر درباره جنگ و رزمندگان باید تغییر کند. متأسفانه در نسل‌های جدید برخی افراد بدون آگاهی کافی از دین و ارزش‌های اجتماعی آن، به بحث‌های حساس می‌پردازند و به‌جای تحقیق و بررسی عمیق، فقط شعار می‌دهند. این در حالی است که رزمندگان، قبل از انقلاب با مطالعه کتاب‌های مذهبی و اعتقادی، روحیه مقاومت بیشتری داشتند. باید توجه داشته باشیم که ریشه مشکلات امروزی ناشی از خلأ تحقیق و شناخت عمیق نسبت به مسائل دینی و اجتماعی است. اگر بخواهیم به درک صحیحی از جنگ و شهادت برسیم، باید به این مباحث عمیق‌تر بپردازیم و از تجربیات گذشته بهره بگیریم. یک محقق برای تولید ادبیات در این زمینه نباید درگیر شعارها و مصداق‌های سطحی شود، مخاطب زمانی که متن را می‌خواند، می‌فهمد که این تنها بخشی از واقعیت است و به این می‌گوییم بد دفاع کردن.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.