آگاه: تشخیص این نکته است که منجر میشود تلاشها برای رفع مشکلات، بیهوده نباشد. رفتارهای اصلاحی بدون حل مسائل، در نهایت همانند یک داروی مُسکن در کوتاهمدت عمل میکنند. البته گاه یک مُسکن قوی میتواند زمان و زمینه را برای فعالیت مؤثر و گریختن از دام بیماری مهیا کند.
دلایل متعددی منجر به نابسامانی امر سرمایهگذاری میشود. شاید نخستین چیزی که به اذهان بسیاری از مردم و نخبگان میرسد، عامل تحریم باشد. کشورهای درحال توسعه، کشورهایی با سابقه فقر و ثروت اندک هستند؛ در نتیجه برای رشد و توسعه به سرمایههای جهانی نیاز دارند. اما در مورد ایران اسلامی یک سابقه عجیب وجود دارد.
پس از انقلاباسلامی ایران و در ادامه پس از پایان جنگ تحمیلی، با همه مشکلات و موانع آنزمان، درعین همه دشمنیها، سرمایهگذاری بسیار خوبی در کشور رخ داد. شدت این فعالیت در دهه ۹۰ به صفر میل کرد و شاید زخم کمبود سرمایهگذاری سر بازکرد. چرا و چگونه در آن دوران سخت کارهای مهمی برای زیرساخت و توسعه اقتصادی محقق شد و الان باید منتظر سرمایهگذار خارجی بود تا همان کار را انجام داد؟ البته هیچ شخصی از ورود سرمایه به کشور ناراحت نمیشود؛ اما از توقف اندیشه و تدبیر باید ناراحت شد و برخود ترسید. بهنظر میرسد تحولات مبنایی و نهادی اشتباهی در کشور ما رخ داده است که اکنون به این نقطه رسیده است. در کشور ما که هنوز در مسیر توسعه قرار دارد و دقیقا هم نمیدانیم چه زمانی به این هدف میرسد، حرکت به سمت بازاریشدن اقتصاد آن هم با شتاب و بدون مبالات، نگاه به گذشته و سنجش و ارزیابی نتایج، بسیار اشتباه به نظر میرسد.
معلوم نیست با کدام دلخوشی مرتب و پشت سرهم به سمت خصوصیسازی، هدفمندی یارانهها، ایجاد بازار پولی، توسعه بازار مالی، آزادسازی قیمتها، از جمله قیمت ارز و کارهایی از این دست پیش میرویم؟
داستان این گونه اقدامات در کشور ما بسان بنایی است که میخواهد به جای خشتهایی که هنوز سقف را به خوبی نگاه داشتهاند، دانهدانه و با فشار، بلوکهای مدرن سیمانی را بکوبد. لرزههای شدید و عمیق این جابهجاییها را با دقت بررسی نمیکند و این لحاظ را ندارد که ممکن است این سقف فرو بریزد. گاه ناظر بیرونی شک میکند شاید این بنّای سیاستگذار از فروریختن این سقف چندان هم ناراحت نمیشود. چه بسا این توهم در ذهن وی حلول کرده است که باید این خانه را از پای بست ویران کرد و دوباره ساخت.
این تکانههای سنگین در اقتصاد ما صرفا به هزینههای جاریِ درمان خرابیها منجر شده است. هر روز با جاروب و خاکانداز باید خاکها را از این طرف و آن طرف جمع کنیم. به هرحال اگر یک سیاست تثبیت و پایدارسازی وضعیت موجود برقرار بود و به آرامی به سمت برخی تعدیلها حرکت میکردیم، وقتی با ضربههای برونزا مواجه میشدیم این گونه دستوپای خود را گم نمیکردیم.
اما الان و در وضعیت موجود چه کنیم؟ بهنظر میرسد باید به صورت جدی و بدون ترس از سرکوفت بانیان این تحولات ویرانگر، به بازبینی نظام پولی و ارزی، مقررات کار، شفافیت اطلاعات مالی و در نهایت پیشقدمشدن دولت برای سرمایهگذاری و سپس واگذاری معقول به مردم اقدام کنیم. تعارف را کنار بگذاریم و برخی خودیهای زیاده خواه را با عزم و جدیت تنبیه کنیم؛ خیلی لیبرال (واداده) نباشیم. سرمایههای موجود که با حداقل ظرفیت در حال تولید است را دریابیم و به سمت استفاده حداکثری حرکت دهیم. در نهایت نشان دهیم که ساختار اقتصاد سیاسی که در قانون اساسی آمده است و همه تمرکز آن بر تقویت ایران اسلامی و مردم آن و اقتصاد پاک و حلال است اگر به دقت و آرامش دنبال میشد، نتیجهای بسیار بهتر از نتیجه این وضعیت موجود میداد. دوری از تذبذب و معلومنبودن اندیشه راهبری در بُعد بینالملل نیز نمود بهتری دارد و درهای سرمایهگذاری جهانی را نیز میگشاید.
۲۱ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۴
کد خبر: ۱۲٬۰۲۱
سالهای متمادی است که مقام رهبری درمورد تقویت اقتصاد کشور و حل مسائل آن در حیطه معیشت، رشد و عدالت تأکید میکنند؛ ارائه شعار اقتصادی در ابتدای هرسال توسط ایشان، نشاندهنده اولویت مسئله اقتصاد برای کشور است. برای همه مردم، سیاستمداران، نخبگان و سیاستگذارن برخی از مشکلات کشور واضح و ملموس است؛ از جمله تورم، قاچاق و افزایش و نوسان قیمت ارزی. همچنین سهم اندک سرمایهگذاری از تولید ملی. اما در میان همه این مشکلات، ریشه اصلی و مسئله چیست؟
نظر شما