آگاه: منابع امنیتی هندوستان مدعی شدهاند، حمله تروریستی چند روز قبل توسط گروهی تحت عنوان «جبهه مقاومت کشمیر» انجام شده است. گروه جبهه مقاومت کشمیر در سال ۲۰۱۹ تاسیس شده است، یعنی همان سالی که آخرین درگیری نظامی میان هند و پاکستان رقم خورد، جایی که جنگندههای میراژ ۲۰۰۰ نیروی هوایی هند اقدام به بمباران مناطقی در خاک پاکستان کردند که به ادعای آنها محل آموزش گروههای تروریستی تکفیری بود؛ در پاسخ به این اقدام جنگندههای نیروی هوایی پاکستان اقدام به رهگیری جنگندههای هندی کردند که در نبرد هوایی مذکور یک فروند جنگنده میگ ۲۱ هندی سرنگون شده و خلبان آن به اسارت ارتش پاکستان درآمد که طی رایزنیهای دوطرفه چند روز بعد آزاد شد.
گروه جبهه مقاومت کشمیر در سالهای گذشته چندین عملیات علیه روستاهای هندینشین منطقه مورد مناقشه کشمیر انجام داده که منجر به کشته و زخمیشدن دهها شهروند هندی شده است. آخرین حمله منجر به تلفات نیز روز سهشنبه انجام شد که ۲۶ نفر ازجمله دو گردشگر خارجی در این حمله کشته شدند.
بههرحال دو کشور نیروهای نظامی خود را در حالت آمادهباش قرار دادهاند و بنا بر اخباری که در رسانهها و خبرگزاریها منتشر شد، سیستمهای دفاع هوایی هند و پاکستان در سراسر مرزها به حالت آمادهباش درآمدهاند. این در حالی است که هند پس از حمله کشمیر، عملیات امنیتی گستردهای در منطقه آغاز کرده و گذرگاه مرزی اصلی واگه- عطاری را بست. پاکستان نیز مرزهای زمینی خود را بسته و حریم هواییاش را به روی هواپیماهای هندی مسدود کرد. این اقدامات نشاندهنده آمادگی دوطرف برای رویارویی نظامی است، اگرچه کارشناسان بر این باور هستند که احتمال جنگ بین دو کشور پایین است. بهخصوص که نخستوزیر پاکستان در موضعگیری جدیدش اعلام کرد: این کشور آماده است در هر تحقیقات شفافی در خصوص حمله اخیر به گردشگران در بخش هندی منطقه کشمیر مشارکت کند. او با بیان اینکه هدف ما تحقق صلح است اما این نباید یک ضعف تلقی شود، تاکید کرد: ما حق داریم با قدرت به هر گونه اقدامی در راستای نقض توافق تقسیم سهمیه آبی امضا شده میان هند و پاکستان واکنش نشان دهیم.
سازمان ملل متحد نیز از دو کشور خواست «نهایت خویشتنداری» را نشان دهند و از وخامت بیشتر اوضاع جلوگیری کنند، چرا که هرگونه اختلاف میان هند و پاکستان باید از طریق گفتوگو و تعامل معنادار و مسالمتآمیز حلوفصل شود.
هشدار پسر بینظیر
هرچند نخستوزیر پاکستان هم یکی به نعل و یکی به میخ زد، اما پسر بینظیر بوتو با صراحت در قبال چالش ایجاد شده میان پاکستان و هندوستان اظهارنظر کرد و با بیان اینکه «میخواهم به هند بگویم که سند متعلق به ماست و خواهد بود»، گفت: «بنابراین یا آب رودخانه ما در آن جریان پیدا خواهد یا خون آنها!». او درعینحال دولت هندوستان را به شکستن یکجانبه معاهده آبی متهم کرد و با رد اقدام این کشور، آن را غیرقانونی و غیرقابلپذیرش خواند و گفت: نمیتوانید معاهده آبی سند را با یک حرکت بشکنید. در این بین جمهوری اسلامی ایران، آمادگی خود را برای برقراری تفاهم میان دو کشور اعلام کرد. سیدعباس عراقچی که برای برگزاری سومین مذاکره غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان به سر میبرد، در صفحه شخصیاش در فضای مجازی با تاکید بر اینکه هند و پاکستان برادران و همسایگان ایران هستند و از روابطی برخوردارند که ریشه در پیوندهای فرهنگی و تمدنی چندصدساله دارد، اعلام کرد: ما آنها را مثل دیگر همسایگان، اولویت نخست خود میدانیم. تهران آماده است تا با استفاده از مساعی جمیله خود در اسلامآباد و دهلینو، در این زمان دشوار تفاهم بیشتری را بین طرفین ایجاد کند. ایران بر تفاهم میان دهلی نو و اسلامآباد تاکید کرد اما در جبهه دیگر انگلیس و آمریکا تمایل دارند، این تنشها ادامه یابد تا بتوانند در این فضا ماهی خود را صید کنند. چرا میگوییم لندن به دنبال درگیری و تنش است؟ برای پاسخ باید تصریح کرد که همواره میراث انگلیس هم برای هندوستان و هم برای پاکستان شوم بوده است. تاریخ را ورق بزنیم!
میراث شوم انگلیس برای هند و پاکستان
زمانی که انگلیس ۷۵ سال پیش، پس از مبارزات گسترده و خونین هندیها از هر مذهبی، به هند استقلال داد، سرزمینی که بر آن حکومت کرده بود، به هند و پاکستان (که پاکستان شرقی بعدا بنگلادش شد) تقسیم شد. این جدایی باعث افزایش خشونت و تفرقه میان هندوها و مسلمانانی شد که برای استقلال یک کشور واحد (هند) جنگیده بودند، در جریان این جدایی، نزدیک به ۱۵میلیون نفر آواره شدند و تخمین زده میشود که بیش از یک میلیون نفر جان خود را از دست دادند.
زمانی که انگلیس دیگر قادر به اداره هند نبود، میخواست هر چه سریعتر این کشور را ترک کند. آخرین نایبالسلطنه، لرد مونت باتن نام داشت، او تاریخ ۱۵ اوت ۱۹۴۷ را برای خروج نیروهای انگلیس از هند تعیین کرد و به همین دلیل این روز بهعنوان روز استقلال هند و پاکستان، در دو کشور گرامی داشته میشود.
«مونت باتن» رهبران جنبش استقلال را متقاعد کرد که با ایجاد دو کشور جدید، هند با اکثریت هندو و پاکستان با اکثریت مسلمان موافقت کنند، باوجوداینکه به او یک سال فرصت داده شد تا نقشه جدید هند را ترسیم کند، اما او عجله کرد و به «سیریل رادکلیف» وکیل انگلیسی که هرگز پا به هند نگذاشته بود، فقط پنج هفته فرصت داد تا کشور را به دو قسمت تقسیم و مرزهای کشورهای جدید را مشخص کند.
ایالتهای شاهزادهنشین، میتوانستند تصمیم بگیرند که به کدام ملت بپیوندند، در غیر این صورت به رادکلیف و تیمش گفته شد که مرزهایی را ترسیم کنند که به اکثریتهای مذهبی احترام میگذارد و مرزهای پیوسته را در اولویت قرار میدهد. ترسیم «خط رادکلیف» در مناطقی با اکثریت مشخص آسان بود، اما رادکلیف متوجه شد که گروههای مذهبی در سراسر هند پراکنده شدهاند. در مناطقی مانند بنگال و پنجاب که جمعیت هندو و مسلمان تقریبا برابری داشتند، خطکشی بهویژه دشوار بود.
در پایان، رادکلیف و تیم او که هیچکدام از آنها در نقشهسازی یا سیاست و فرهنگ هند تخصص نداشتند، هر دو استان را به دو بخش تقسیم و تقریبا نصف آن را به هر کشور جدید اهدا کردند. کشور جدید پاکستان یک کشور بههمپیوسته نبود، بیشتر سرزمین آن در گوشه شمال غربی هند قرار داشت و قسمتی به نام پاکستان شرقی که در بنگال در شرق هند قرار گرفته بود.
جمعیت هند در آن زمان حدود ۲۵ درصد مسلمان و بقیه هندو، سیک، بودایی و سایر ادیان بودند. جواهر لعل نهرو و گاندی که رهبران استقلال بهشمار میآمدند، خواهان هندی بودند که همه مذاهب را بپذیرد؛ اما انگلیسیها از دین، بهعنوان راهی برای تقسیم مردم در هند به دستههای رودرروی یکدیگر استفاده کردند. انگلیسیها برای دمیدن در آتش اختلاف، به شکل برنامهریزی شدهای، فهرستهای جداگانه از نمایندگان مسلمانان و هندو را برای انتخابات محلی، درست کردند و کرسیهای متفاوتی برای سیاستمداران مسلمان و هندو در نظر گرفته شده بود. با نگاه قیم مابانهای که انگلستان به هند و پاکستان داشت، میتوان اذعان کرد که در حال حاضر هم نسبت به تنشهای موجود واکنش منفی نشان نمیدهد و به دنبال آن است تا میراث شومشان که همان ایجاد درگیری در دو کشور مذکور (هند و پاکستان) است را دوباره پیاده و اجرایی کنند.
گاف ترامپ و نسخهپیچی برای هند و پاکستان
در این مسیر، انگلیس یک شریک و متحد دارد و آن «دونالد ترامپ» است. او در پاسخ به پرسشی درباره تنشهای روبهافزایش میان هند و پاکستان گفت: این دو کشور جنوب آسیا همواره روابطی پرتنش داشتهاند. آنها بهنوعی مسئله را حل خواهند کرد. تنش زیادی میان پاکستان و هند وجود دارد، اما همیشه چنین بوده است. مواضع جدید رییسجمهور حاشیه هم به همراه داشت؛ او در اظهاراتی عجیب، تاریخ مناقشه کشمیر میان هند و پاکستان را «هزار تا هزار و پانصد سال» عنوان کرد و گفت: «هند بسیار به پاکستان نزدیک است. آنها هزار سال است درگیرند. در مرزشان ۱۵۰۰ سال تنش بوده.» اما یک نگاه ساده به تاریخ کافی است تا اشتباه بودن این ادعا روشن شود. هند و پاکستان تنها از سال ۱۹۴۷ (۷۸ سال پیش) و پس از تجزیه هند توسط بریتانیا، بهعنوان دو کشور مستقل شکل گرفتند. پیش از آن، منطقه کشمیر بخشی از قلمروهای مختلف در شبهقاره هند بود و مرزهای فعلی وجود نداشت. درست است، ترامپ گاف داد اما آنچه مشخص است اینکه او نیز همانند انگلیس تنش موجود را به نفع اجرای برنامههایش میداند. بنابراین به جای آنکه پیشقدم شود، بر طبل اختلاف میکوبد و آن را طبیعی میپندارد. حل مناقشه دهلی نو و اسلامآباد به مدیریت طرفین بستگی دارد، اما باید بدانند اگر بر طبل درگیری، تنش و اختلاف بکوبند، شبهقاره با بحران مواجه میشود و این اصلا به صلاح نیست.
نظر شما