حسن کامشاد، مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی چند روز پیش در آستانه صد سالگی دارفانی را وداع گفت؛ کامشاد با اینکه تالیفات متعددی دارد که مهم‌ترینشان «حدیث نفس» است، بیشتر به واسطه ترجمه‌هایش شناخته شده است و دلیل این زبانزدبودن هم ترجمه روان و نثر خواندنی اوست به‌طوری که گاهی فراموش می‌کنی در حال خواندن متن ترجمه هستی؛ حسی که با خواندن بسیاری از ترجمه‌های فعلی تجربه نمی‌شود.

جای خالی ترجمه‌های ماندگار

آگاه: حسن کامشاد، متولد چهارم تیرماه سال ۱۳۰۴ بود و سال‌ها در غربت زیست و ترجمه‌های مختلفی از او روانه بازار شد. وی در دانشگاه کمبریج زبان فارسی تدریس می‌کرد. او از مدیران شرکت ملی نفت ایران بود که در انگلستان اقامت داشت و پس از انقلاب از او برای مدیریت در این شرکت دعوت به عمل آمد. از او ترجمه‌های بسیاری در بازار کتاب موجود است. «درک یک پایان»، «تاریخ بی‌خردی»، «تاریخ چیست»، «در خدمت تخت‌طاووس»، «قبله عالم» و... تنها چند عنوان از بسیار آثاری است که کامشاد به فارسی ترجمه کرده است. یکی از معروف‌ترین تالیفات کامشاد کتاب «حدیث نفس» اوست که نوعی شرح‌حال شخصی از این نویسنده و مترجم است. کامشاد، رفیق بسیار صمیمی و نزدیک شاهرخ مسکوب بود و به همین دلیل در بسیاری از خاطراتش با نام این شاهنامه‌پژوه بزرگ کشورمان روبه‌رو می‌شویم.

استقبال ۳۰ کیلومتری از آیت‌الله خمینی
در ادامه به چند خاطره خواندنی از این کتاب اشاره می‌شود:  «آیت‌الله خمینی پس از ۱۵ سال دوری از وطن روز ۱۲ بهمن در میان استقبال پرشور مردم به ایران بازگشت. درازای جمعیت استقبال‌کننده بیش از ۳۰ کیلومتر بود. مخالفان حکومت شاه هر روز دلگرمی بیشتر پیدا می‌کردند و بر جسارتشان افزوده می‌شد. دیری نگذشته به تاسیسات دولتی و سازمان‌های تسلیحاتی ارتش حمله بردند و شماری از مخازن اسلحه به دست مردم افتاد. در بحبوحه این اوضاع شورای عالی نیروی‌ها مسلح مرکب از ۲۷ فرمانده ارتش در بیانیه‌ای «بی‌طرفی» خود را در مناقشات سیاسی اعلام کرد. یگان‌های نظامی به پادگان‌ها برگشتند. [امام] خمینی سه روز پس از ورود به وطن دولت تعیین کرد و مهندس بازرگان را در راس دولت گماشت... نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی برافتاد و جمهوری اسلامی قد برافراشت.»

بازگشت بزرگ علوی به ایران
[پس از انقلاب] بزرگ علوی پس از سال‌ها تبعید به وطن بازگشته بود. این دومین دیدار او بود. در غیبت طولانی‌اش از کشور، ناشران مختلف آثار او را بی‌اجازه بارها چاپ کرده بودند. آقا بزرگ دعوت حزب توده را برای همکاری نپذیرفته بود و حالا به کمک علیرضا حیدری، مدیرعامل انتشارات خوارزمی، در تقلا بود حق تالیف‌های غصب شده‌اش را از ناشران تجاوزکار بگیرد.

حمایت دو قدرت بزرگ جهان از حمله به ایران
ارتش صدام حسین در حمله‌ای غافلگیرکننده از زمین و هوا به خاک ایران هجوم آورد. جنگ تحمیلی عراق با ایران یکی از طولانی‌ترین و ویرانگرترین جنگ‌های قرن بیستم بود. دو قدرت بزرگِ آن زمان جهان و اغلب کشورهای عربی به عراق کمک می‌رساندند. با این همه در سال دوم جنگ، ایران ابتکار عملیات را به دست گرفت، نیروهای متجاوز را از خاک خود بیرون راند و دامنه پیکار را به درون خاک عراق کشاند. صدام از فرط استیصال به استعمال سلاح‌های شیمیایی و گازهای سمی، بمباران تاسیسات نفتی و پرتاب موشک به شهرهای بزرگ متوسل شد، ولی کاری از پیش نبرد. این جنگ نافرجام هر دو کشور را ویران کرد. ۱۰ سال پس از آتش‌بس هنوز شماری از اسیران جنگی آزاد نشده بودند. همانطور که در ابتدای مطلب اشاره شد، کامشاد بیشتر به واسطه ترجمه‌هایش شناخته شده است. ترجمه آثاری چون دنیای سوفی (نوشته یوستین گردر)، تام پین (نوشته هاوارد فاست) و اتفاق می‌افتد (نوشته دیوید هئر) ازجمله مهمترین ترجمه‌های زنده‌یاد کامشاد است.

یک نثر پاکیزه، پویا و گویا
مهم‌ترین ویژگی ترجمه‌های کامشاد نثر خواندنی و به قول احسان رضایی، نویسنده و پژوهشگر یک نثر سالم و پویاست؛ چیزی که در ترجمه‌های فعلی بازار کمتر به چشم می‌خورد. پس از درگذشت کامشاد در مطلب کوتاهی که در کانال شخصی خود به اشتراک گذاشت به این موضوع اشاره کرد که چقدر خواندن ترجمه‌های کامشاد، لذت‌بخش و روان است.
رضایی، در این یادداشت کوتاه نوشت: از قدیم شاعری هنر ملی ما بود و برای انسان ایرانی شعر مهم‌ترین ابزار بیان احساسات و افکار به حساب می‌آمد. حتی نثر خوب آن نوع نگارشی بود که به شعر نزدیک شود، بهترین نمونه‌اش قائم‌مقام فراهانی و منشئات او. از زمان ناصرالدین‌شاه و با موج ترجمه رمان اروپایی بود که توجه به نثر موضوعیت پیدا کرد و رفته‌رفته از یادداشت روزانه به قالب‌های پیچیده‌تری چون مقاله و داستان و رمان و روایت و جستار رسیدیم. در این مسیر، افراد شاخصی بودند که تلاش کردند قابلیت‌های فارسی در این قالب غیر شعر را نشان دهند. حسن کامشاد از همین گروه است.
 بجز یک شرح‌حال شخصی (کتاب حدیث نفس) باقی آثار کامشاد ترجمه است و آن هم در موضوعات متفاوت: از فلسفه و مذهب تا داستان و تاریخ و تحقیق و مصاحبه. او هر نوشته‌ای را چنان وفادارانه و هنرمندانه به فارسی برگردانده که انگار نویسنده خودش به فارسی نوشته است. نثر کامشاد، نثری سالم و پاکیزه و پویا و تواناست که از پس هر نوع نوشته و لحنی برمی‌آید. اگر تاکنون چیزی از او نخوانده‌اید با ترجمه داستان‌هایش شروع کنید که قند مکرر است: نمایش توانایی فارسی در کنار لذت داستان.

یک کتاب، صد تا ترجمه
بازار ترجمه کتاب‌های موجود در بازار، بازار آشفته و بی نظمی است و کمتر ترجمه‌ای دیده می‌شود که وفادارانه و در عین حال خواندنی صورت گرفته باشد. اگر ترجمه به زبان واسطه صورت گرفته باشد که خیلی از متن اصلی فاصله می‌گیرد. اگر هم مستقیم انجام شود، باز مشکلاتی چون هول‌هولی ترجمه‌کردن و بازاری ترجمه‌کردن، دامان ترجمه را می‌گیرد.
 متاسفانه امروزه بسیاری از آثاری که ترجمه می‌شوند، به واسطه ترندشدن و معروف‌شدن‌های اینستاگرامی ترجمه می‌شوند و برخی ناشران وقتی می‌بینند فلان کتاب ترجمه‌ای خوب به فروش می‌رسد، برای کسب سود و درآمد، سراغ ترجمه آن می‌روند و نتیجه اینکه در این میان چیزی که مورد غفلت واقع می‌شود، کیفیت ترجمه است. به بیان دیگر در چنین شرایطی، کیفیت ترجمه فدای بازار و سود می‌شود. خروجی این اتفاق وجود چندین ترجمه از یک کتاب توسط ناشران متعدد است.

وقتی کیفیت فدای سوددهی می‌شود
علی‌اصغر حداد، مترجم پرکار و باسابقه کشورمان، درباره این پدیده می‌گوید: گاهی در بازار ادبیات متوجه می‌شویم که ترجمه‌های مختلف از یک اثر واحد منتشر شده است. نفس این عمل نازیبا به نظر می‌رسد، مگر اینکه مترجم دوم ترجمه‌ای باکیفیت‌تر و جذاب‌تر ارائه کند. امروز متاسفانه شاهدیم بیشتر ترجمه‌های مکرر، رونوشت ترجمه اول هستند و کیفیت بهتری ندارند که این امر آفتی در حوزه نشر کتاب شده است.
وی با بیان اینکه هر مترجم حتما باید از زبان‌اصلی ترجمه کند، توضیح داد: متن اصلی همیشه یک پیام و مفهوم خاص دارد که در واقع همان چیزی است که در ذهن نویسنده بوده است. وقتی متنی یک بار ترجمه می‌شود، ناخواسته تغییراتی در مفهوم واقعی آنچه در ذهن نویسنده است، ایجاد می‌شود؛ حال وقتی مترجمی از زبان واسطه استفاده می‌کند، مثلا یک اثر اسپانیایی را که به انگلیسی ترجمه شده از زبان واسطه به فارسی برمی‌گرداند، به‌ویژه وقتی که متن یک اثر ادبی است، این احتمال قوی وجود دارد که از ذهن نویسنده اصلی بسیار دور بیفتد.
مترجم کتاب «بودنبروک‌ها: زوال یک خاندان» درباره معیارهایش برای انتخاب اثری برای ترجمه، ازجمله دلیل انتخاب رمان «لوته در وایمار» گفت: هیچگاه سفارشی ترجمه نکرده‌ام و معیار من در انتخاب اثر برای ترجمه همیشه جذابیت خود متن بوده است. به‌عنوان نمونه پس از خواندن داستان «لوته در وایمار» به دلیل گیرایی لحن ادبی اثر و چیره‌دستی و مهارت خاص توماس مان در روایت داستانی، علاقه‌مند شدم آن را ترجمه کنم. خواننده از طریق مطالعه این اثر با لایه‌های پنهان شخصیت گوته آشنا می‌شود.
نکته پایانی اینکه، این روزها باتوجه‌به کهولت سن بسیاری از مترجمان حرفه‌ای کشورمان مثل عبدالله کوثری، عزت‌الله فولادوند یا درگذشت افرادی مثل حسن کامشاد و نجف دریابندری، عرصه ترجمه هر روز از حضور مترجمان قدیمی و کاردرست خالی‌تر می‌شود و شاید در گذشت افرادی مثل کامشاد زنگ خطری باشد برای اینکه به فکر تربیت مترجمان حرفه‌ای باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.