۲۶ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۵
کد خبر: ۱۴٬۶۴۴

امروزه، میدان جنگ دیگر به خاکریز و سنگر محدود نیست؛ حالا نبرد اصلی در ذهن‌ها و قلب‌ها در جریان است. واژه‌ها و تصاویر دیگر فقط خبررسان نیستند، بلکه به «گلوله‌های نامرئی» تبدیل شده‌اند که مستقیما به افکار عمومی شلیک می‌شوند.

نبرد روایت‌ها؛ جنگ پنهان دشمن در ۱۲ روز

آگاه: جنگ ۱۲ روزه (۲۳ خرداد تا چهار تیر ۱۴۰۴)، نمونه‌ای آشکار از همین «جنگ خاموش» بود؛ میدانی که در آن دشمن با استراتژی‌های رسانه‌ای پیچیده و شیطانی، واقعیت را تحریف کرد و سعی داشت مدیریت افکار عمومی را در سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در دست بگیرد. این یادداشت پنج ترفند کلیدی دشمن را فاش کرده و راهکارهایی عملی برای مقابله با آنها ارائه می‌دهد:

نبرد روایت‌ها؛ جنگ پنهان دشمن در ۱۲ روز

۱- روایت‌های موازی: داستانی برای هر مخاطب
دشمن یک داستان واحد نداشت؛ آنها سیستمی چندلایه از روایت‌سازی را به کار گرفتند که برای هر گروه از مخاطبان، داستانی متفاوت تعریف می‌کردند: برای غربی‌ها: «دفاع مشروع اسرائیل در برابر تهدید هسته‌ای و تروریسم ایران». (مثلا: نیویورک تایمز در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ بر «حق دفاع اسرائیل» تاکید کرد.) برای جهان عرب: «مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران و حمایت از گروه‌های نیابتی». (العربیه در ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ از «تهدیدات ایران برای ثبات منطقه» نوشت.) برای ایرانی‌ها: «شکست محور مقاومت، ضعف دفاعی و نارضایتی عمومی». (ایران‌اینترنشنال در ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ تصویری از «فروپاشی قدرت ایران» ارائه داد.)
تاثیر: این چندصدایی مهندسی‌شده، ضمن ایجاد سردرگمی، توانایی ما را برای پاسخگویی متمرکز از بین برد و ما را در موضع دفاع قرار داد.

۲- پر کردن خلأ اطلاعاتی: اولین روایت، پیروز میدان
دشمن می‌دانست سرعت انتشار روایت حیاتی است. هر خلأ خبری حتی چند ساعته، بلافاصله با روایت‌های دروغین و هدفمند آنها پر می‌شد. این «پیش‌دستی روایتی»، ما را همیشه در موضع واکنش‌پذیری و تکذیب قرار می‌داد. مثال: صبح ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، پس از انفجاری نزدیک تهران و پیش از بیانیه رسمی ایران، رسانه‌های اسرائیلی و غربی (مانند جروزالم‌پست) ادعا کردند «ستاد پلیس امنیت عمومی فراجا» هدف قرار گرفته است. این روایت به سرعت پخش شد و ایران را مجبور به تکذیب دیرهنگام در ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ کرد.

۳- تعمیم استثنا: بزرگ‌نمایی اقلیت به اکثریت
یکی از ترفندهای زیرکانه، برجسته کردن موارد استثنایی و اقلیتی و سپس تعمیم آن به کل جامعه بود. هدفشان ایجاد نارضایتی کاذب و القای شکاف اجتماعی بود. مثال: در ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، ایران‌اینترنشنال با تمرکز روی چند پست محدود شبکه‌های اجتماعی با هشتگ «#اسرائیل_بزن»، دروغی بزرگ علم کرد: «بخش بزرگی از مردم ایران از حملات اسرائیل حمایت می‌کنند!» این ادعا نماینده یک اقلیت بسیار کوچک بود، اما به «نارضایتی گسترده» تعمیم داده شد.

۴- همگرایی رسانه‌های ظاهرا متعارض: دست‌های پشت پرده یکی بود
شگفت‌انگیزترین پدیده، همسویی و هماهنگی بی‌سابقه رسانه‌هایی بود که ظاهرا با هم تضاد دارند (عبری، عربی، غربی، فارسی‌زبان خارج‌نشین) در پیشبرد یک خط روایتی واحد. این «اتحاد راهبردی پنهان»، نشان از وجود یک «اتاق فکر مرکزی» داشت. مثال: در ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، جروزالم‌پست ادعا کرد «حملات اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران موفق بوده». العربیه با گزارش «ضعف محور مقاومت» آن را تقویت کرد. همزمان ایران‌اینترنشنال در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ روی «ناکارآمدی سامانه‌های دفاع هوایی ایران» تمرکز کرد. این نشان‌دهنده هماهنگی بود.
۵- برش‌های گزینشی از واقعیت: حقیقت ناقص، دروغ کامل
دشمن با مهارت بالا، فقط «تکه‌های خاصی از واقعیت» را انتخاب می‌کرد و آن را به جای تمام حقیقت نشان می‌داد. این تکنیک «جزءنمایی»، برای مخاطب عادی و حتی نخبگان، به دلیل ظاهر واقعی‌اش قابل تشخیص نبود. مثال: در ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، رسانه‌های اسرائیلی و غربی گزارش دادند «حملات اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای فردو و نطنز، برنامه هسته‌ای ایران را سال‌ها عقب انداخته است». این در حالی بود که رییس سازمان انرژی اتمی ایران در ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ اعلام کرد «تاسیسات آسیب جدی ندیده‌اند و برنامه فعال است». دشمن با انتخاب گزینشی، تصویری ناقص ارائه می‌داد.

راه‌حل چیست؟ از تشخیص تا عمل: استراتژی جامع مقابله
برای پیروزی در این کارزار ادراکی، به یک رویکرد جامع، انقلابی و فعال نیاز داریم که بر تولید، انتشار و مدیریت استراتژیک روایت‌های خودمان تمرکز کند.

ایجاد «سیستم هشدار سریع روایتی»
چه کار کنیم؟ یک واحد تخصصی و بین‌رشته‌ای در سطح ملی راه‌اندازی کنیم که مجهز به ابزارهای هوش مصنوعی و تحلیل کلان‌داده برای رصد ۲۴ ساعته و پیش‌بینی موج‌های خبری دشمن باشد. مثلا: استفاده از فناوری‌های مانیتورینگ رسانه‌ای هوشمند برای تشخیص «هشتگ‌های ترند و الگوهای مشکوک» دشمن.

 تاسیس «سامانه پاسخ سریع و هوشمند»
چه کار کنیم؟ یک «ستاد فرماندهی عملیات روانی» ایجاد کنیم که بتواند به سرعت محتوای چندلایه، چندزبانه و متناسب با پلتفرم‌های مختلف تولید کند. مثلا: ساخت «ویدیوهای تکذیبیه کوتاه و مستند به زبان‌های مختلف» برای خنثی‌سازی فوری ادعاهای دروغین و انتشار آنها در پلتفرم‌های جهانی.
پرورش «نیروی انسانی متخصص و چندوجهی»
چه کار کنیم؟ روی آموزش و تربیت نسل جدیدی از متخصصان امنیت شناختی و روزنامه‌نگاران بین‌المللی با دانش عمیق از ترفندهای دشمن، سرمایه‌گذاری کنیم. مثلا: راه‌اندازی «دوره‌های تخصصی امنیت شناختی» و آموزش خبرنگاران برای تولید محتواهای تحلیلی مستند در رسانه‌های بین‌المللی.

طراحی «نقشه رسانه‌ای پیش‌دستانه و تهاجمی»
چه کار کنیم؟ از «اقدامات منفعلانه» دست برداریم و به سمت «طراحی و اجرای سناریوهای رسانه‌ای تهاجمی و پیش‌دستانه» برای مدیریت افکار عمومی حرکت کنیم. مثلا: پیش از اعلام آتش‌بس، با انتشار گزارش‌های مستند از موفقیت‌های موشکی خود (مثل اصابت خیبرشکن به پالایشگاه حیفا)، روایت «قدرت بازدارندگی ایران» را تثبیت کنیم.

تدوین «اطلس روایت‌های استاندارد و قابل انعطاف»
چه کار کنیم؟ یک «بانک اطلاعاتی جامع و به‌روز از روایت‌های استاندارد و از پیش آماده‌شده» در مورد موضوعات استراتژیک (توان دفاعی، پیشرفت‌های علمی و...) ایجاد کنیم. مثلا: ایجاد «فایل‌های آماده و چندزبانه» شامل آمار دقیق و توضیحات فنی درباره «دقت موشک‌های بالستیک» برای انتشار سریع در زمان بحران.

حرف آخر: پیروزی در نبرد ادراک، آینده ماست
جنگ ۱۲ روزه، فراتر از یک درگیری نظامی، یک آزمون بزرگ در میدان نبرد روایت‌ها بود. پیروزی در این جنگ خاموش، نیازمند درکی عمیق از رسانه به عنوان میدان اصلی درگیری و اتخاذ یک «ذهنیت استراتژیک و فعال» است. باید از انفعال خارج شویم و با سرمایه‌گذاری بر دانش و خلاقیت، روایت خودمان را از آینده‌ای قدرتمند و مستقل نه تنها به داخل، بلکه به جهانیان مخابره کنیم. این تنها راه برای غلبه بر گلوله‌های روایتی دشمن و تضمین امنیت شناختی کشور است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.