آگاه: محمد غفاری مشهور به کمالالملک متولد سال ۱۲۲۴ در کاشان و فوت شده در تاریخ ۲۷ مرداد در نیشابور است. او هنر را بزرگترین سیاست با سرچشمهای الهی میدانست. بنابراین در فراز و نشیب تشویقها و مشکلاتی که برایش بهوجود آمد، هرگز هنر را فراموش نکرد و چیزی را که برای شاگردان خود بهعنوان ودیعه به یادگار گذاشت، این بود که در کمال خضوع و اخلاقمداری زندگی کنند، به افراد جامعه احترام بگذارند و هنر را همراه با اخلاق اسلامی به شاگردان خود آموزش دهند و هنر و اخلاق را با هم بهکار گیرند. مرحوم فرشچیان که پیکر او دیروز تشییع شد هم همین ویژگیها را داشت و با اینکه از نظر سبک کاری کاملا با آثار کمالالملک متفاوت است، اما هردو به یک اندازه در تاریخ هنر ایران به خصوص عرصه نقاشی تاثیرگذار بودند. از یک منظر حتی میتوان فرشچیان را ادامهدهنده راه کمالالملک دانست، ضمن اینکه مرحوم فرشچیان هم در هنرستانی در اصفهان تحصیل کرد که توسط یکی از شاگردان کمالالملک اداره میشد.
مورد دیگری که هم در مورد کمالالملک و هم در مورد فرشچیان صدق میکند، این است که آنها فقط هنرمند نیستند؛ بلکه نماد فرهنگ، هنر و هویت ایرانی هستند. اینکه امروزه بسیاری از آثار مشهور کمالالملک و همچنین مرحوم فرشچیان در دنیا به عنوان یک اثر ایرانی شناخته میشود، موضوعی فراتر از هنر است. در چنین وضعیتی بیشتر از هنر، هویت انسانِ ایرانی است که به نمایش گذاشته میشود.
مروری بر زندگی شخصی کمالالملک
محمد غفاری در نوجوانی از کاشان به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون، مدتی را زیر نظر علی اکبرخان مزینالدوله آموزش دید. ناصرالدینشاه، هنگام بازدید از این مدرسه کار او را پسندید و وی را به دربار فراخواند. زمان زیادی نگذشت که شاه به او لقب «نقاشباشی و پیشخدمت حضور همایونی» داد. فعالیت مستمر او در مقام نقاش دربار و معلم شاه بسیار موردقبول شاه قرار گرفت و سرانجام با نقاشی «تالار آینه» لقب «کمالالملک» را از دربار گرفت.
این نقاشی که یکی از پرکارترین آثار کمالالملک در ایـن زمان اسـت، یکی از نقاشیهای سفارشی دربار بود. خود هنرمند درباره ایـن نقاشـی میگوید: پرده تالار آینه خیلی خوب شده، اما بالاخره تحمیل است و از ذوق فطری مـن ناشـی نبوده است.
پس از کشتهشدن ناصرالدینشاه، کمالالملک برای مطالعه به اروپا رفت. مدتی بیش از سـه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذراند و در موزهها به رونگاری از آثار استادانی چون رمبرانت و تیسین پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. او سپس به دستور مظفرالدینشاه به ایران بازگشت؛ کار در دربار را ادامه داد، ولی عملا نتوانست با خواستهای شـاه جدید کنار بیاید. به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانـد. در سالهای بعد، مدرسه صنایع مستظرفه را بنا کرد و ریاست اداره کل صنایع مستظرفه را برعهده گرفت. این مدرسه در عمارت حوضخانه واقع در باغ نگارستان برای تدریس و توسعه نقاشی تاسیس شد و در آن علاوه بر نقاشی، هنرهای دستی همچون منبتکاری، موزائیکسازی و قالیبافی هم تدریس میشد. چند سال بعد، ابوالحسن صدیقی زیر نظر کمالالملک بخش مجسمهسازی را نیز دایر کرد. اما اختلافات کمالالملک با وزیران معارف وقت بر سر استقلال مدرسه، باعث شد او از کار تدریس و شغل دولتی دست بکشد و به ملک شخصی خود در حسینآباد نیشابور کوچ کند. پس از مرگ کمالالملک، مدرسه صنایع مستظرفه به دو مدرسه دیگر یعنی هنرستان کمالالملک و هنرستان هنرهای سنتی تقسیم شد.
پیش از آنکه مدرسه صنایع مستظرفه به کار خویش پایان دهد، قرار شد تا در مجلـس شـورای ملی پس از جمعآوری آثار، موزهای به نام کمالالملک تاسیس شـود و بدین ترتیب به سراغ کمالالملک رفته و نخستینبار نقاشی سردار اسعد را به مبلغ ۵۰۰ تومـان خریداری کردند. سه سال پـس از آن نیـز ۱۲ قطعه دیگـر را بـه مبلغ ۶ هزار تومـان خریدند و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نصب کردند و کمالالملـک نیـز بهرسم حقشناسی تابلوی رمال بغدادی را به این موزه هدیه داد. در خرداد ۱۳۱۸ خورشیدی، زمانی کـه کمالالملک در گوشه عزلت در حسینآباد آخرین سـالهـای عمـر را میگذرانید، شریفی، ریاست کتابخانه مجلس به حسینآباد رفت و چهار قطعه دیگر از تابلوهای او را به این موزه انتقال داد.
سیر فعالیت هنری کمالالملک
نخستین مرحله کاری کمالالملک به طول زمـانی حـدود ۱۷ سال بـا انتقـال وی از دارالفنون به دربار ناصرالدینشاه از حوالی ۱۲۹۷ هجری آغاز و با سفر وی به اروپا در ۱۳۱۴ هجری به پایان میرسد. در این دوره زمانی کمالالملک بـه واسطه حـضور در دربار و دریافت منصب پیشخدمتی خاصه همایونی و عنوان نقاشباشی دربار در حاشیه میـدان نقاشی و در نزدیکی میدان قدرت واقع شده است. بسیاری از نقاشیهایی که کمالالملک در این دوره اجرا کرده اسـت بـه سفارش ناصـرالدینشـاه بودهاند. خود او درباره آثارش در دربار ناصرالدینشاه میگوید: کارهایی که در دربار ناصرالدینشاه کردم، اول دو پرده کشیدم که یکی حاجی خازنالملک مرحوم، یکی صورت مهدی خان، آجودان مخصوص پسر فرخ خـان امینالدوله کاشی. این دو صورت را به امر ناصرالدینشاه کشیدم. صورت میرزا محمدخان ملیجک امین خاقان (پدرعزیزالسلطان) را کشیدم. بعد صورت سرایدار باشی محمدابراهیم خان ابری را بـا تمام سرایدارها کشیدم.
مناظری از طبیعت که بخشی از آثار کمالالملک در این دوره را تشکیل میدهند، نشاندهنده اردوهای سـلطنتی در دشـتهـا و مراتـع اطراف تهران هستند. در آن دوره نقاشباشی دربار برای ثبت وقایع و نیز خوشگذارانیهـای شاه و درباریان، همراه هیئت دربار به اردو و مسافرت میرفت. آثار این دوره به جهت توجه بسیار به جزییات و اندکی رنگگذاری تخت شباهتهایی با نقاشی گذشته دارند.
نقاشیهای اردوی دولتی مستقر در سرخهحصار و آتـشبـازی در چـشمه قلقلی در ۱۲۹۹ هجری، نقاشی سرخهحصار در ۱۳۰۳ هجری از جملـه منـاظری به شمار میآیند کـه کمـالالملک در خدمت ناصرالدینشاه تصویر کرده است. به لحاظ تکنیکی به نظر میرسد که در این سالها که نخستین دوره کار حرفهای است، نقاش هنوز در حال تجربهاندوزی تکنیکی است. تعدادی از نقاشیهای متعلق به این دوران نیز با موضوع بناهای درباری برجای ماندهاند کـه عبارتاند از: حوضخانه صاحبقرانیه در ۱۳۰۱ هجری، حوضخانه کاخ سـلطنتآباد در ۱۳۰۰ هجری و خلوت کریمخانی در ۱۳۰۷ هجری.
از نقاشیهای رمال، مرد مـصری و عمو صادق شیرازی و کهنهفروشان یهودی که از ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۴ هجری یعنی ۶ سال آخـر کـار در دربار، کشیده شدهاند، پیداست که با گذشت زمان، کمالالملک اندکی از حاشیه میدان دور شده و با وجود زندگی در دربار در انتخاب سوژه نقاشی انتخابهای آزادانهتری داشـته اسـت. ایـن نقاشیها نمایشدهنده سوژههایی از زندگی مردم عادی هستند کـه هـیچ ارتبـاطی بـا دربـار و دولت ندارند. کمالالملک با اجرای این آثار رفتهرفته از مفهوم استادکار فاصله گرفتـه و بـا واردکردن سلایق خویش به عنوان هنرمند خلاق و انتخابهای آزادانه و غیـرتحمیلی بـه معنای هنرمند ناب، نزدیک میشود. این آثار نخستین نطفـههـای شـکلگیـری معنـای جدیـد هنرمند در تاریخ ایران هستند. کمالالملک در مسیر زندگی خود با سفر به اروپا و عراق و دوری از دربار در بازگشت به ایران نام خود را در مقام نخستین هنرمند ناب در مرکز میدان تولید نقاشی در ایران ثبت میکند.
تاثیر کمالالملک بر هویت ایرانی
کمالالملک از مشهورترین و پرنفوذترین شخصیتهای هنری دوران قاجار به شمار میآید. با کار او جریان ۲۰۰ساله تلفیق سنتهای ایرانی و اروپایی به پایان میرسد و سنت طبیعتگرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت میشود. از مهمترین ویژگیهای آثار کمالالملک، پیشروبودن او در عرصه هنر و نقاشی است. او بر خلاف نقاشان پیش از خود که هرکدام به نوعی به اصول نمادین و غیرواقعگرایانه نقاشی ایرانی پایبند بودند، کاملا از سنتهای گذشته در شکل و محتوا گسست و نقش جسورانهای را در این تحول ایفا کرد. کمالالملک علاوه بر خلق آثار هنری ارزشمند تاثیر عمیقی بر هویت هنری و فرهنگی ایران گذاشت.
احیای نقاشی ایرانی: کمالالمُلک با بازگشت به ایران و تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه، نقاشی ایرانی را از رکود خارج کرد و زمینهساز تحولی بنیادین در هنر تجسمی ایران شد.
تلفیق هنر ایرانی و غربی: او با واردکردن تکنیکهای نقاشی غربی به هنر ایرانی، سبکی نو و بدیع را به وجود آورد که بعدها به عنوان «ایرانیزه کردن هنر غربی» شناخته شد.
حفظ سنتها: کمالالمُلک درعینحال که از تکنیکهای جدید استفاده میکرد، به حفظ سنتهای نقاشی ایرانی نیز توجه داشت و آثار او تلفیقی از هنر کهن و مدرن است.
تأثیر بر نسلهای بعد: آثار و آموزههای کمالالمُلک تاثیر عمیقی بر نسلهای بعد از خود گذاشت و بسیاری از نقاشان برجسته ایرانی تحت تاثیر او قرار گرفتند.
نماد هویت: کمالالمُلک به عنوان نمادی از هویت ملی و هنری ایران شناخته میشود و آثار او همواره مورد توجه و تقدیر قرار گرفته است.
حفظ میراث: کمالالمُلک با ثبت لحظات تاریخی و فرهنگی ایران در آثار خود، به حفظ میراث هنری و فرهنگی این سرزمین کمک مهمی کرد.
نظر شما