آگاه: ژان شاردن، جهانگرد و جواهرفروش فرانسوی که بعدها در انگلستان با نام سِر جان شاردن شناخته شد، در ۱۶ نوامبر ۱۶۴۳ در پاریس و در خانوادهای ثروتمند و پروتستان زاده شد. در نیمه قرن هفدهم میلادی در حالی که اروپا در تبوتاب تجارت و اکتشاف بود، شاردن جوان در ۲۱ سالگی و به دلیل حرفه خانوادگیاش که جواهرسازی بود، عزم سفر به سوی شرق کرد. این سفر که در سال ۱۶۶۴ آغاز شد، او را از مسیر قسطنطنیه و دریای سیاه گذراند تا سرانجام از طریق گرجستان و ارمنستان به ایران برسد.

پس از یک بازگشت کوتاه به فرانسه در حدود سال ۱۶۷۰، شاردن دوباره دل به جاده زد و دومین سفرش که نزدیک به یک دهه طول کشید (۱۶۷۱ تا ۱۶۷۷)، عمق دانش او را رقم زد. او سالهای متمادی در اصفهان اقامت کرد؛ شهری که در آن زمان مرکز ثقل تمدن ایران به شمار میآمد. با بازگشت نهایی به اروپا، سرنوشت او مسیر تاریخی خود را تکمیل کرد. آزار و اذیت پروتستانها (اوگنوها) در فرانسه، او را مجبور به ترک وطن کرد. او در سال ۱۶۸۱ در انگلستان مستقر شد و به مقام شوالیه در دربار چارلز دوم رسید. این مهاجرت و دوری از دربار فرانسه به او این فرصت را داد تا اثر ۱۰ جلدی خود را با نام «سفرهای شوالیه شاردن به ایران و دیگر نقاط شرق» در سال ۱۶۸۶ در لندن و به روایتی دیگر در پاریس منتشر کند. این فاصله جغرافیایی و سیاسی از پاریس، به روایت او استقلالی بخشید که سفرنامه شاردن را از گزارشهای وابسته به ماموریتهای دولتی متمایز ساخت و بعد پژوهشی اثر او را تقویت کرد.
آینهای تمامنما از شرق
سفرنامه ۱۰ جلدی ژان شاردن به سرعت به یکی از ارزشمندترین آثار پژوهشی غربی درباره ایران صفوی و خاور نزدیک تبدیل شد. پژوهشگرانی چون جان امرسون بر این باورند که اطلاعات شاردن از نظر دامنه، عمق، دقت و قضاوت صحیح بر تمام نوشتههای سایر غربیان درباره ایران صفوی برتری دارد. جامعیت این اثر در حدی بود که برخی مترجمان و محققان ایرانی آن را «دائرهالمعارف تمدن ایران» لقب دادند. شاردن در این کتاب از خلقیات مردم و متراژ منازل گرفته تا تنوع طبیعت و جزئیات زندگی روزمره را ثبت کرده است.
اهمیت این سفرنامه تنها محدود به ایرانشناسی نبود، بلکه تاثیری شگرف بر جریان فکری اروپا در عصر روشنگری گذاشت. در سال ۱۷۲۱، در حدود ۵۰ سال پس از انتشار کامل سفرنامه شاردن، مونتسکیو، متفکر برجسته فرانسوی کتاب نامههای ایرانی خود را منتشر کرد. تحلیلها نشان میدهد که شاردن و تاورنیه به عنوان سیاحان فرانسوی، راهنمای مونتسکیو برای خلق این رمان نامهنگارانه بودند. مونتسکیو از طریق شخصیتهای خیالی ایرانی از دیدگاه یک ناظر شرقی به نقد رادیکال و زیرکانه جامعه و حکومت فرانسه در دوران لویی چهاردهم پرداخت و اینچنین، شاردن به طور غیرمستقیم در پایهریزی تفکر انتقادی و فلسفی عصر روشنگری سهیم شد. علاوه بر این، شاردن نخستین فرد فرانسوی بود که جامعه ادبی اروپا را متوجه ادبیات کلاسیک فارسی، به ویژه فردوسی و حماسه شاهنامه کرد.
خلقیات و خصایص ایرانی
شاردن تصویری از ایرانیان ترسیم میکند که در آن صفات متناقض و خیرهکننده در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. او در توصیف هوش ذاتی و قابلیتهای فردی، ایرانیان را مردمانی ظریف، باریکاندیش، نکتهیاب، هوشمند و روشننگر و باادب معرفی میکند. یکی از ستودنیترین جنبههای اخلاقی ایرانیان در نگاه شاردن، مهماننوازی و مهربانی آنان نسبت به بیگانگان و نیز مدارای مذهبی جهانی است. او مشاهده کرد که ایرانیان بهذات از درگیری و ستیز دوری میجویند و حتی در زمان بیماری، دعای پیروان ادیان مختلف را روا و موثر میدانستند. با این حال، شاردن با دقت تمام، مسائل اخلاقی را که در جامعه و دربار صفوی ریشه دوانده بود، ثبت کرده است. این تحلیل دقیق نشان میدهد که شاردن در واقع شاهد جامعهای بود که نبوغ و هوش ذاتیاش، به جای آنکه در مسیر پیشرفتهای عمومی به کار رود، در چنبره نواقص نظام سیاسی، تبدیل به ابزاری برای تملق و بقا شده بود. ولخرجیهای فراوان و بیتوجهی به آینده که شاردن آن را عامل اصلی فقر میداند، ریشه در ضعف ساختاری داشت که در آن ثروت ناگهان به دست میآمد و به سرعت از دست میرفت.

جایگاه خرد و خردگرایی ایرانیان
شاردن در ارزیابی خود از تواناییهای فکری، ایرانیان را به لحاظ هوش و ذکاوت برتر از تمام ملتهای آسیایی میداند. او شهر اصفهان، پایتخت صفوی را نه تنها به عظمت تجاری، بلکه به عنوان مهد دانش مشرقزمین معرفی میکرد؛ جایی که علوم از آنجا به دیگر نقاط خاور، به ویژه هندوستان منتشر میشد. اما این ستایش از نبوغ فردی، با نقد جدی به نظام آموزشی آن عصر همراه بود. شاردن بر این باور بود که هرچند شمار مدارس در ایران بسیار زیاد است اما روش تدریس و برنامه درسی آنها نیازمند بازنگری است. دانشجویان به طور همزمان به مطالعه رشتههای گوناگونی چون ادبیات، فقه، اصول، کلام و مقداری ریاضی میپرداختند. شاردن فقدان دورههای تخصصی مانند آنچه در علوم مناظره یا پزشکی در اروپا وجود داشت را به عنوان ضعف یادآور میشد.نکته دیگر، تفاوت در شیوههای آموزشی طبقاتی بود. شاردن روایت میکرد که اشرافزادگان، فرزندان خود را به مدارس عمومی یعنی مدارس علمیه نمیفرستادند، بلکه معلمان خصوصی را برای آموزش به خانه دعوت میکردند. این امر نشان میداد که دانش نظاممند و بهروز به جای آنکه در نهادهای رسمی جریان داشته باشد، به صورت خصوصی در طبقه حاکم باقی میماند، که این خود میتواند یکی از عوامل عقبماندگی علمی سیستماتیک در مواجهه با پیشرفتهای اروپایی آن دوران باشد.
نگاه درباریان عصر صفوی به فرهنگ
حضور شاردن در دربار صفوی به او این امکان را داد تا جنبههای مهمی از فرهنگ و هنر را مستند سازد. او که در عصر صفوی، ناظر تغییرات و روال حاکم بر دربار این سلسله بود، با قلمی دقیق و مصور به تشریح معماری اصفهان پرداخت و حتی نقشههایی از بناهایی چون پل خواجو ترسیم کرد. دربار صفوی در آن دوره همچنان حامی هنر بود، به ویژه در زمینه نقاشی و خوشنویسی و هنرمندانی چون زرینقلم و نقاشان دربار تا اواخر این سلسله به فعالیت مشغول بودند. شاردن همچنین پژوهشهای گستردهای را در مورد هنرها و علوم ایرانی به کتاب خود اضافه کرد. جایگاه کتاب و کتابخانهها نیز در این دوره رفیع بود، هرچند شاردن به طور مستقیم گزارشی جامع از کتابخانههای بزرگ آن زمان ارائه نداد. با این حال، میدانیم که کتابخانههای بزرگی چون کتابخانه سلطنتی در اصفهان وجود داشتند که متاسفانه بعدها در حمله افغانها غارت شدند. البته که تاکید اشراف بر آموزش خصوصی فرزندان خود در منزل، نشان از ارزش والای دانش مکتوب در میان طبقه حاکم داشت.
ژان شاردن، جواهرفروشی که به مورخ تبدیل شد، با این سفرنامه، پرترهای به نسبت جامع و صادقانه از ایران صفوی به یادگار گذاشت. او کشوری را دید که در آن، نبوغ فردی بینظیر در مجاورت نواقص ساختارهای حکومتی و آموزشی قرار داشت. سفرنامه شاردن نهتنها یک گنجینه تاریخی برای مطالعه ایران عصر صفوی است، بلکه گواهی است ماندگار بر دورهای در تاریخ که شرق و غرب از دریچه یک ناظر هوشمند، یکدیگر را درک کردند. این اثر ۱۰ جلدی به درستی یک راوی ریزبین و بیبدیل از یک تمدن بزرگ در آستانه تحول است. کتاب ۱۰ جلدی «سفرهای سِر ژان شاردن» برای نخستینبار در ایران با نام «سیاحتنامه شاردن» با ترجمه محمد عباسی توسط موسسه مطبوعاتی امیرکبیر در سال ۱۳۳۵ منتشر شده است.
نظر شما