۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۳
کد خبر: ۱۸٬۱۱۵

سنت تقریظ‌نویسی رهبر انقلاب در سال‌های اخیر به یکی از سازوکارهای کم‌نظیر راهبری فرهنگی در جمهوری اسلامی تبدیل شده است؛ سازوکاری که اگرچه در ظاهر در چند سطر خلاصه می‌شود، اما در محتوا، واجد یک منطق پیچیده هدایت فرهنگی است. تقریبا هیچ اقدام فرهنگی دیگری را نمی‌توان یافت که به این اندازه همزمان سه کارکرد «اعتباربخشی هویتی»، «فعال‌سازی زنجیره تولید ادبی» و «جهت‌دهی سیاست‌گذاری نشر» را در خود جمع کرده باشد. به همین دلیل، تقریظ‌نویسی نه یک رخداد تشریفاتی، بلکه یک «سیاست فرهنگی» در سطح عالی است؛ سیاستی که بنیان آن بر شناخت دقیق جامعه، حساسیت تاریخی و فهم عمیق از نقش کتاب در ساخت هویت جمعی استوار است.

فعال‌سازی زنجیره تولید ادبی

آگاه: اهمیت این سنت از آنجاست که در منظومه فکری رهبری، کتاب نه یک فرآورده فرهنگی معمولی، بلکه یک «واحد حامل معنا» است؛ واحدی که قدرت بازتولید حافظه تاریخی، مهندسی روایت و انتقال تجربه زیسته یک ملت را دارد. وقتی رهبری بر کتابی تقریظ می‌نویسند، در حقیقت یک «نشان‌گذاری معرفتی» بر آن اثر انجام می‌شود. این نشان‌گذاری، به‌صورت طبیعی مسیر حرکت رسانه‌ها، ناشران، نویسندگان و حتی نهادهای آموزشی را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ زیرا تقریظ نه فقط ارزش‌گذاری یک اثر، بلکه اعلام یک «نیاز فرهنگی» است. به بیان دقیق‌تر، تقریظ به جامعه می‌گوید که «این موضوع و این نوع روایت، اکنون برای ساخت ایران قوی لازم است.»
از منظر تحلیل دانشگاهی، تقریظ‌نویسی یک کنش نمادین قدرت نرم است. قدرت نرم در فرهنگ، از طریق اقناع، الگوآفرینی و جهت‌دهی آرام فعال می‌شود؛ نه با اجبار. تقریظ دقیقا چنین نقشی دارد. کتابی که تقریظ می‌گیرد، نه با دستور بلکه با «اعتبار» دیده می‌شود. این تفاوت، تاثیر آن را پایدارتر می‌کند؛ زیرا سازوکار پذیرش عمومی در قالب احترام و اعتماد شکل می‌گیرد. در واقع، رهبر انقلاب با چند جمله کوتاه، یک میدان گفتمانی ایجاد می‌کنند که پیرامون آن، مجموعه‌ای از کنشگران فرهنگی به تحرک درمی‌آیند: نویسنده‌ای شناخته می‌شود، ناشری جسورتر می‌شود، مخاطبی علاقه‌مند می‌شود و نهادی فرهنگی به تکاپو برای تکمیل چرخه اثر می‌افتد.
با این حال، همان‌گونه که هر سیاست فرهنگی ظرفیت فرصت و تهدید را توأمان دارد، سنت تقریظ نیز نیازمند تحلیل انتقادی است. فرصت طلایی این سنت، ایجاد یک جریان مستمر در موضوعات هویت‌ساز - به‌ویژه دفاع مقدس، تاریخ معاصر، ادبیات مقاومت و زندگی‌نامه‌های درخشان است. بسیاری از آثار تقریظ‌شده، حافظه جمعی را احیا کرده‌اند و توانسته‌اند روایت‌های بدیل نسبت به روایت‌های مسلط رسانه‌ای جهان ارائه دهند. اما اگر این سنت توسط نهادهای فرهنگی درست مدیریت نشود، تهدیدهایی مانند تجاری‌شدن، مرتبه‌سازی کاذب و حتی تک‌بعدی‌سازی فضای نشر به‌وجود می‌آید. خطر آنجاست که برخی ناشران یا نویسندگان به جای تعهد به محتوا، به «فرم دریافت تقریظ» توجه کنند. این اتفاق اگرچه هنوز فراگیر نیست، اما از منظر سیاست‌گذاری باید پیشگیرانه برای آن راهکار اندیشید.
در سطح راهبردی، سنت تقریظ بدون یک پشتوانه نهادی کارآمد، تنها نیمی از ظرفیت خود را بالفعل می‌کند. مسئله اینجاست که چرخه کامل تقریظ شامل چند حلقه است: تولید کتاب اصیل، دیده‌شدن کتاب، نقد تخصصی، بازتاب رسانه‌ای، ورود به نظام آموزشی و در نهایت ترجمه برای مخاطب جهانی. در حال حاضر معمولا تنها دو حلقه اول به‌خوبی فعال می‌شود؛ یعنی کتاب تولید می‌شود و پس از تقریظ، مورد توجه عمومی قرار می‌گیرد. اما حلقه‌های بعدی، به‌ویژه نقد دانشگاهی، تولید محتوای چندرسانه‌ای و معرفی در سطح بین‌المللی، یا کم‌جان است یا کاملا مغفول.
در اینجا نقش «الگوی رهبر کتابخوان» اهمیت پیدا می‌کند. یکی از دلالت‌های کمتر مورد توجه قرارگرفته این سنت، انتقال یک سبک زندگی فکری است. سیره رهبری در مطالعه -از تنوع موضوعی تا دقت در انتخاب متن و توجه به نویسندگان جوان-
می‌تواند یک الگوی اقتدای فعال برای مدیران، معلمان، طلاب و خانواده‌ها باشد. اما برای این انتقال، لازم است نهادهای فرهنگی از سطح ستایش تا سطح «پیاده‌سازی» حرکت کنند. به‌عنوان مثال، مدارس و دانشگاه‌ها باید شیوه‌هایی مانند «حاشیه‌نویسی»، «تحلیل متنی» و «کارگاه کتاب‌محور» را وارد فرآیند آموزشی کنند. اینها عناصر یک سبک مطالعه عمیق‌اند و اگر تسری یابند، فرهنگ کتاب‌خوانی از سطح نمادین به سطح ساختاری ارتقا می‌یابد.
یکی از ابعاد مغفول اما کلیدی سنت تقریظ، نقش آن در بازتاب جهانی هویت ایرانی است. بسیاری از کتاب‌های تقریظ‌شده قابلیت آن را دارند که به ابزار دیپلماسی فرهنگی تبدیل شوند. ادبیات دفاع مقدس، روایت‌های زنانه جنگ، زندگی‌نامه‌های شهدای نسل جدید و خاطرات بومی، همگی ظرفیت جذب مخاطب خارجی را دارند، زیرا هویت ایرانی را نه در قالب شعاری بلکه در قالب تجربه انسانی روایت می‌کنند. ترجمه نظام‌مند این آثار و ارائه آنها در قالب‌های جذاب، می‌تواند تصویری متفاوت از ایران به جهان نشان دهد؛ تصویری که بر توانایی، کرامت انسانی و مقاومت فرهنگی تاکید دارد.
در نهایت، اگر نگاه آینده‌نگرانه داشته باشیم، سنت تقریظ می‌تواند به نقطه آغاز یک «جنبش فرهنگی پایدار» تبدیل شود؛ مشروط به آنکه نهادهای فرهنگی یک نقشه‌راه جدی برای آن ترسیم کنند. این نقشه‌راه باید شامل سه رکن باشد: یک، معیارگذاری شفاف برای انتخاب آثار ارزشمند؛ دو، نظام نقد علمی پس از انتشار و سه، شبکه‌سازی میان نویسندگان، منتقدان، ناشران و تولیدکنندگان رسانه. تنها در این صورت است که هر تقریظ به‌جای آنکه یک رویداد تک‌روزه در مراسم رونمایی باشد، به محرک یک فرآیند طولانی‌مدت تولید فکر تبدیل می‌شود.
سنت تقریظ‌نویسی، پدیده‌ای کم‌نظیر است؛ پدیده‌ای که هم ظرفیت نظری برای بازسازی هویت فرهنگی دارد و هم قابلیت عملی برای فعال‌سازی زنجیره تولید اندیشه. اگر این سنت با نگاهی آکادمیک تحلیل و با مدیریت نهادی تکمیل شود، می‌تواند یکی از اصلی‌ترین پیشران‌های «ایران قوی» در حوزه فرهنگ باشد؛ چراکه در نهایت، قدرت فرهنگی یک ملت در کیفیت روایت‌هایی است که درباره خود می‌نویسد و آن را به نسل‌های بعد منتقل می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.