آگاه: در منظومه فکری انقلاب اسلامی، «فرهنگ» نه یک حوزه جانبی و نه زینت فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، بلکه بنمایه شکلگیری هویت، جهتگیری تمدنی و ضامن بقای جامعه اسلامی است. از همین رو، هرگاه سخن از پیشرفت، اقتدار یا حتی امنیت ملی به میان آمده، رهبر انقلاب مستقیما یا بهواسطه، انگشت تاکید را بر مسئله فرهنگ نهادهاند. با این حال، تجربه چند دهه فعالیت فرهنگی در کشور نشان میدهد که فاصلهای معنادار میان «حجم فعالیتها» و «سطح اثرگذاری» وجود دارد؛ فاصلهای که اگر بهدرستی دیده و تحلیل نشود، به فرسایش سرمایه انسانی و بیاعتمادی اجتماعی خواهد انجامید. بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان البرز، بار دیگر پس از تمجید از اصل کار و نیتها، بر لزوم «پیگیری، عمل کردن و ثمر دادن» تاکید میکنند، در واقع نقدی عمیق به رویکردی است که کار فرهنگی را در سطح برنامه، آیین و گزارش متوقف میسازد. این سخن، دعوتی است به بازاندیشی در چیستی «کار فرهنگی موثر».
کار فرهنگی موثر؛ تمایز معنا با فعالیت فرهنگی
نخستین گام در این بازاندیشی، تفکیک مفهومی میان «فعالیت فرهنگی» و «کار فرهنگی موثر» است. هر فعالیتی که رنگ و بوی فرهنگی داشته باشد، الزاما به تغییر فرهنگی منتهی نمیشود. فرهنگ، عرصه شکلگیری باورها، ارزشها، سبک زندگی و انتخابهای پایدار انسان است و اثرگذاری در آن، امری تدریجی، عمیق و زمانبر است. کار فرهنگی موثر، آن کنش آگاهانه و هدفمندی است که به «تغییر قابل تشخیص» در نگرش یا رفتار مخاطب منجر شود؛ تغییری که بتوان آن را در زندگی واقعی، تصمیمها و ترجیحات فردی و جمعی رصد کرد. در مقابل، بسیاری از فعالیتهای رایج فرهنگی، بیش از آنکه ناظر به تحول انسان باشند، معطوف به تولید تصویر، آمار و رفع تکلیفند. اینگونه فعالیتها عموما به رویداد محدود میشوند، نه فرآیند؛ به فرم توجه دارند، نه معنا و به گزارش فکر میکنند، نه پیامد.
از منظر دینی نیز، عمل زمانی ارزشمند است که «اثر» داشته باشد. همانگونه که قرآن کریم، ایمان را با عمل صالح قرین میسازد، کار فرهنگی نیز زمانی به معنای واقعی خود میرسد که در جان و عمل انسان بنشیند.
مؤلفههای بنیادین اثرگذاری فرهنگی
برای خروج از وضعیت نمایشی و حرکت بهسوی اثرگذاری واقعی، توجه به چند مؤلفه اساسی ضروری است:
۱. مخاطبشناسی دقیق و میدانی
یکی از آفتهای رایج، جایگزینی «تصور ذهنی کارگزار فرهنگی» بهجای «واقعیت انسان مخاطب» است. مخاطب امروز، انسانی پیچیده، چندلایه و متاثر از زیست رسانهای، فشارهای اقتصادی، بحران هویت و تحولات جهانی است. کار فرهنگی موثر، پیش از محتواسازی، به فهم این انسان میپردازد: دغدغهاش چیست؟ زبان عاطفیاش کدام است؟ از چه میترسد و به چه امید دارد؟ بدون این شناخت، حتی عمیقترین مفاهیم دینی نیز شنیده نخواهد شد.
۲. عمق محتوا و اتقان فکری
فرهنگ با پیامهای سطحی و تکرارشونده رشد نمیکند. یکی از دلایل خستگی بخشی از جامعه، مصرفزدگی مفاهیم ارزشی است؛ مفاهیمی که بهدلیل فقدان عمق، کارکرد اقناعی خود را از دست دادهاند. کار فرهنگی موثر، محتوا را از دل یک نظام معرفتی منسجم، متناسب با نیاز زمانه و با حفظ اصالت دینی تولید میکند. عمق محتوا به معنای سنگینی بیان نیست، بلکه به معنای صداقت، ریشهداری و نسبت داشتن با مسئله واقعی انسان است.
۳. تداوم و صبر راهبردی
فرهنگ، با اقدامات مقطعی و ضربتی ساخته نمیشود. رهبر انقلاب بارها تصریح کردهاند که کار فرهنگی، حوصله، مداومت و «رها نکردن» میخواهد. بسیاری از طرحها نه بهدلیل خطا در طراحی، بلکه بهعلت فقدان پیگیری، نیمهتمام و بیثمر میمانند. کار فرهنگی موثر، پروژهای کوتاهمدت نیست؛ مسیری است پیوسته که نیازمند صبر انقلابی و ایمان به تاثیر تدریجی است.
۴. قابلیت سنجش و پیامدسنجی
شاید مهمترین حلقه مفقوده، فقدان نظام ارزیابی در کار فرهنگی باشد. سنجش اثر، الزاما به معنای عدد و نمودار نیست، اما بدون شاخص، کار فرهنگی به داوریهای ذوقی و توهم موفقیت گرفتار میشود. شاخصهایی مانند تغییر نگرش، افزایش مشارکت آگاهانه، اصلاح رفتار یا تثبیت ارزشها، هرچند کیفیاند، اما قابل رصد و تحلیل هستند. کار فرهنگی موثر، از ابتدا میپرسد: «دقیقا چه تغییری باید رخ دهد؟»
بیانات رهبری؛ نقشه راه نظری کار فرهنگی موفق
اگر بیانات رهبر انقلاب را در موضوع فرهنگ، کنار هم بنشانیم، با یک منظومه فکری منسجم مواجه میشویم که میتواند مبنای نظری کار فرهنگی موثر قرار گیرد. در این منظومه، فرهنگ مسئلهای تمدنی است، نه اجرایی صرف. تاکید بر «جهاد تبیین»، هشدار نسبت به «کارهای بیاثر»، مطالبه «پیگیری و نتیجه» و سفارش به «شناخت نسل جوان»، همگی نشانههایی از رویکردی عمیق و آیندهنگر است. از نگاه ایشان، فکر بدون عمل، ناقص است و عمل بدون پیگیری، فرساینده. درست همانگونه که در ساحت فردی، ایمان بدون عمل صالح به کمال نمیرسد، در ساحت اجتماعی نیز برنامه فرهنگی بدون پیامد، به سرمایه تمدنی تبدیل نخواهد شد.
ضرورت بازتعریف شجاعانه
امروز، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند شجاعت در بازتعریف «کار فرهنگی موثر» هستیم؛ بازتعریفی که ما را از خودبسندگی آماری، گزارشمحوری و مناسکزدگی برهاند و به سمت مسئلهمحوری، انسانسازی و پاسخگویی سوق دهد. کار فرهنگی موثر، حاصل نیت پاک بهعلاوه فهم عمیق، طراحی حکیمانه، عمل مستمر و پیامدسنجی صادقانه است.
اگر چنین نگاهی بر میدان فرهنگ حاکم شود، آنگاه میتوان امیدوار بود که فعالیتها، از سطح اجرا عبور کرده و به «اثر ماندگار» برسند؛ اثری که نه فقط امروز، بلکه فردای جامعه اسلامی را نیز خواهد ساخت.
نظر شما