آگاه: مدافعان حرم، مدافعان حرم حضرت زینب (س) یا حرم اهلبیت، گروههایی هستند که پس از تخریب مقبره حجر بنعدی به دست گروههای تکفیری_تروریستی و تهدید این گروهها مبنیبر حمله به حرم حضرت زینب(س)، با هدف مقابله با داعش و دیگر گروههای مهاجم و جلوگیری از پیشروی آنها، تشکیل شده و به سوریه رفتند. عبارت مدافعان حرم، از اوایل ۱۳۹۲ وارد ادبیات سیاسی- اجتماعی در ایران شد. ۱۰اردیبهشت۱۳۹۲، گروه تروریستی_تکفیری جبهه النصره شاخه القاعده در سوریه، علاوهبر نبش قبر حجر بنعدی، تهدید به تکرار این اقدام در حرم حضرت زینب(س) کرد. سیدحسن نصرالله، در اولین واکنشها، ضمن آنکه حمله به حرم حضرت زینب(س) را دارای پیامدهای بسیار خطرناک دانست، از کسانی سخن گفت که در حال دفاع از حرم حضرت زینب هستند و در این راه به شهادت میرسند. پیش از نبش قبر حجر بنعدی، در ۳شهریور ۱۳۹۱، مزار محسن بن حسین(ع) در منطقه المشهد حلب در سوریه، مورد حمله نیروهای مخالف دولت سوریه قرار گرفت و پس از آن بود که گروههایی برای جلوگیری از تکرار این اقدام درباره حرم سکینه دختر امام علی(ع)، اقدام به دفاع از آن کردند. تشکیل تیپ ابوالفضل العباس در عراق و اعزام به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) هم اقدامی بود که در بهمن ۱۳۹۱ رخ داد، اما استفاده از عبارت «مدافعان حرم»، اواخر اردیبهشت۱۳۹۲ در رسانههای ایرانی و فارسیزبان رایج شد. در این خصوص کتابهای متعددی تالیف و منتشر شده که به ابعاد مختلف آن و حتی شخصیتهای حاضر در این مسیر پرداخته شده است، اما کتاب «مقاومت زینبیه» اولین کتاب در این حوزه است که به شکلگیری «مدافعان حرم» و جزییات کامل آن از ابتدا تا چندین مرحله پیش روی و پیروزیهای آن در مسیر حذف و نابودی ساختار داعش پرداخته است. در جریان انتشار این کتاب پس از چندین سال پژوهش با حسین ادیبزاده، نویسنده «مقاومت زینبیه» گفتوگو کردهایم که در ادامه آن را میخوانید.
ایده نوشتن کتاب با این موضوع چگونه شکل گرفت؟
ما در نشر صهبا تجربه تالیف آثار تاریخ شفاهی را در کتاب «تا خمینیشهر» داشتیم و به همین دلیل به ما پیشنهاد شد که در حوزه کتابهای محور مقاومت نیز ورود کنیم؛ البته خودمان نیز به این حوزه علاقه داشتیم. کتاب «تا خمینیشهر» به نسبت پرمخاطب شد. مجموعه فرهنگی بنیاد رسانهای بیان که در حوزه مستندسازی درباره موضوعات محور مقاومت سوریه فعالیت میکنند، تمایل داشتند اثری مکتوب هم داشته باشند به ما پیشنهاد دادند روی موضوع بحران سوریه کار کنیم و آثار را مکتوب منتشر کنیم. با مشورت موسسه بیان و تحقیقات و سفرهای مقدماتی از میان موضوعاتی که وجود داشت موضوع حرم را انتخاب کردیم، آن هم نه برحسب علاقه و اعتقادات، بهدلیل اینکه شروع داستان و جایی که جریان سوریه از آن پایه گرفته و بعد از آن جریان مدافعان حرم از آن رشد کرده، همان دفاع از حرم است. بُعد دیگر آن بود اتفاقی که اطراف حرم رخ داد بیش از آنکه داستان نظامی باشد مردمی بود، چراکه بسیاری از موضوعاتی که در سوریه رخ میدهد نظامی بود و شاهد درگیری میان دو گروه نظامیان و تکفیریها در ارتش سوریه و گروههای دیگر در محور مقاومت بودیم. اما اتفاقی که در زینبیه در این ۱۶ماه رخ داده بود کاملاً مردمی بود، حتی دفاع نظامی ازسوی مردم بود، این موجب میشد تا نتیجه این کار برای مردم ملموستر و شیرینتر باشد؛ بنابراین موضوعی که انتخاب کردیم، مقاومت زینبیه بود. از اواخر سال۱۳۹۷ و پیش از شهادت سردار سلیمانی این پروژه را آغاز کردیم که بیش از سه سال طول کشید و با بیش از ۳۰۰نفر مصاحبه شد که مجموع آنها بیش از هزار ساعت شد. این مصاحبهها با مردم زینبیه (سوری، افغانستانی، عراقی، لبنانی و...) و نظامیان شامل فرماندهان حزبالله، فرماندهان ایرانی، معلمان، پزشکان و... که همگی درگیر این موضوع بودند، انجام شد. با برخی از این اشخاص بهراحتی و با برخی دیگر بهسختی و دشواری مصاحبه صورت گرفت. حدود یک تا دو سال هم نگارش متن مصاحبهها زمان برد که امسال به انتشار رسید و در سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب حضور یافت.
باتوجهبه اینکه سال ۱۴۰۲ ماکت کتاب «مقاومت زینبیه» در نمایشگاه کتاب بود، چرا امسال چاپ شد؟
بیش از ۹۰درصد متن کتاب سال گذشته آماده بود و برای انتشار آماده بودیم اما به دلیل دو تا سه ایراد تحقیقاتی که ازسوی موسسه بیان گرفته شد، مبنی بر نبود مصاحبه با برخی از فرماندهان ایرانی در کتاب، چاپ آن عقب افتاد. در سیوچهارمین نمایشگاه کتاب، ماکت کتاب را همراه با پرچم حرم حضرت زینب(س) در غرفه صهبا گذاشتیم و به معرفی کتاب پرداختیم و بسیاری از افراد از کتاب استقبال کردند. امسال هم غیر از یک مورد تقریبا تمام نواقص برطرف شد و به چاپ رسیدیم.
نقصهای تحقیقاتی چه بود آیا ملاحظات امنیتی برای انتشار مطالب و روایات وجود داشت؟
هماهنگی مصاحبه با برخی از افراد بسیار سخت بود، با برخی دیگر هم نمیتوانستیم به دلیل تغییر ماموریت گفتوگو کنیم که خب حتما حکمتی در آن بوده است. دو تن از بزرگانی که با آنها مصاحبه کرده بودیم در جریان طوفانالاقصی به شهادت رسیدند. شهید سیدرضی و شهید خمینی از شهدای حزبالله که از این دو شخص مصاحبه داشتیم اما در شرایط سال گذشته اجازه نداشتیم نام آنها را استفاده کنیم و برای نشر بسیاری از مواردی که در مصاحبه با آنها گفته شده بود محدودیت داشتیم اما پس از شهادتشان هم بیشتر به شخصیتشان پرداختیم و مورد تکریم بیشتری در کتاب قرار گرفتند. علاوه بر بردن نامشان، از تصاویرشان استفاده شد. شاید حکمت تاخیر چاپ در این بود که در «مقاومت زینبیه» بیشتر به آنها پرداخته شود.
باتوجهبه موارد امنیتی بخشهایی از کتاب، شامل ملاحظات اصلاح یا حذف نشد؟
در کتاب به موضوعات امنیتی کم پرداخته شده و ضمن اینکه سالها هم از پژوهش این کتاب گذشته و مسائل داخل سوریه و زینبیه از حالت امنیتی خارج شده است. موضوع دیگر اینکه برخی از افرادی که با آنها مصاحبه شده است افرادی هستند که ما همچنان نمیتوانیم نام واقعی آنها و تصاویرشان را استفاده کنیم، چراکه فرماندهان ایرانی و حزبالله هستند که اسامی آنها مستعار است. در کتاب، کنار اسامی که نام برده شده، تصاویری از همان اشخاص به کار رفته است و کسانی که شامل ملاحظات میشوند تصویر کامل از چهرههایشان نیست یا تصاویری ناقص از آنها منتشر شده است، اما مطلب خاصی که اکنون ملاحظه امنیتی داشته باشد، نیست. بعضی مطالب در گفتوگوها مطرح شد اما بهدلیل اینکه به موضوع کتاب مربوط نبوده در متن کتاب نیامده است؛ بنابراین کتاب امنیتی و نظامی نیست، درباره جریان مقاومت مردمی است.
ازآنجاییکه کتاب با روایت سومشخص شروع شده، از زبان چه کسی نوشته شده است؟
در کتب تاریخ شفاهی برای بیان وقایع، راوی وجود دارد که مقدماتی را بیان میکند و متصلکننده مطالب است. این نوع کتابها مقداری برای مخاطب خستهکننده میشود و حوصلهاش را سر میبرد. راوی این کتاب سالم محمدی، دستیار شهید خزایی است. سالم محمدی زمانی که شهید خزایی بنا بر ضرورت در زینبیه شروع به خبرنگاری میکند و اولین گزارش را به ایران میفرستد، دستیار ایشان میشود و فیلمبرداری را از شهید خزایی میآموزد، همچنین نقش مترجم شهید را داشته است. سالم در تشییع شهید خزایی در حرم حضرت زینب(س) عهد میبندد تا راهی را که با شهید خزایی آغاز کرده ادامه دهد. این پروژه را ادامه عهدی میدانست که با ایشان بسته بود، به همین دلیل در کتاب «مقاومت زینبیه» نام شهید خزایی مرور میشود و سالم از او یاد میکند. سالم یکی از اعضای تیم تحقیق ما بود که در سوریه و زینبیه زندگی میکرد و هماهنگکننده مصاحبهها بود، در تمام مصاحبهها حضور داشت. سالم محمدی از افغانستانیهای متولد زینبیه است. پدرش استاد حوزه علمیه است که مدت کمی پس از انقلاب به زینبیه رفته و زندگی را در آنجا آغاز کرده است. سالم هم متولد زینبیه است؛ بنابراین کتاب از زبان ایشان نوشته شده و در میان مصاحبهها جریاناتی که او دیده و تجربه کرده، آمده است.
پژوهشها سه سال به طول انجامیده و به صورت پراکنده مدتی را در سوریه زندگی کردهاید، تالیف این کتاب و زندگی در سوریه چه تاثیری در زندگی، عقاید و دیدگاه شما داشته است؟
من خودم کمتر از بقیه اعضای گروه در سفرها حضور داشتم و تیم تحقیقاتی مصاحبههایی را انجام میدادند، ما بیشتر در نگارش مشغول بودیم. من تنها یک سفر را حضور داشتم اما خب همه مصاحبه را مطالعه کردم اما بیشترین تاثیر آن در درک جایگاه حرم حضرت زینب(س) در سوریه و میان مردم است و بهویژه آن وحدتی که ایشان میان ملتهای شیعه و سنی و ملتهای مختلف در زینبیه و در نیروهای مقاومت ایجاد کردند. در دفاع از حرم زینب(س) شهید شیعه و سنی، افغانستانی، عراقی و... داریم. انگار حضرت زینب(س) در این دوره ماموریتی پیدا کردند که سپاه آخرالزمانی را که شیعه، سنی و ملیت در آن معنا ندارد و قرار است همه در دفاع از حق متحد شوند و در مقابل باطل بایستند، فرماندهی کنند. این بیشترین چیزی بود که به ما منتقل شد. نگاه مردم، وحدتی در میان مردم زینبیه به زیبایی شکل گرفته است که بحث شیعه و سنی میان آنها مطرح نیست. بسیاری از مردم زینبیه معتقد بودند قبل از بحران معنای اختلاف شیعه و سنی را نمیدانستیم ما با یکدیگر همسایه بودیم، کاری به این موضوعات نداشتیم و با هم ازدواج میکردیم، رفتوآمد داشتیم و وحدتی که محورش حرم حضرت زینب(س) است برای ما شیرین بود.
آیا در این مسیر نمونههایی از عنایتهای حضرت زینب(س) را به چشم دیدید؟
بسیاری از مصاحبهها حتی بهسختی هم صورت نمیگرفت، چراکه تیمهای تحقیقی دیگری هم برای مصاحبه آمده بودند اما موفق نشده بودند. بهویژه مصاحبه با فرماندهان لبنان یا برخی از شخصیتهای ارتش سوریه که بسیار کار سختی است. در برخی از نقاط به حضرت زینب متوصل میشدیم که شرایط مصاحبهها فراهم شود. برای برخی از مطالبی که در کتاب نوشته شده است تصاویری نداشتیم اما در طول سفر شرایطی پیش میآمد که آن صحنهها برایمان مجسم میشد یا تصویر مربوط به آن پیدا میشد. چاپ کتاب به دقایق ۹۰ رسید و بسیاری از دوستان معتقد بودند که نمایشگاه کتاب را از دست دادیم چراکه چاپ کتاب ۶۰۰صفحهای حدود دوهفته زمان میبرد اما با عنایت حضرت در پنج روز تمام کارها انجام شد و کتاب به نمایشگاه رسید که شاهد عنایات ایشان بودیم و عقیده داشتیم که ما کارهای نبودهایم، چرا که کتاب با مطالب خواسته ایشان و در زمانی که ایشان خواستند به چاپ رسید و امیدواریم که مورد پسند حضرت واقع شود.
صهبا در چند گروه درحال فعالیت است؟
موسسه ایمان جهادی یا همان انتشارات صهبا در دو گروه مشغول به فعالیت است. یک گروه به گردآوری محصولات درباره بیانات یا زندگی رهبر انقلاب میپردازند، مانند کتاب «انسان ۲۵۰ساله» یا «طرح کلی اندیشه». گروه دیگر که از تالیف کتاب «تا خمینیشهر» آغاز به کار کرد، درباره روحیه جهادی و موضوعات محور مقاومت است که این کتاب هم در این دسته قرار دارد و عنوان صهبا روی آنها خورده نمیشود با عنوان موسسه ایمان جهادی منتشر میشوند.
آیا در «مقاومت زینبیه» فصلی وجود دارد که قابلیت کتاب شدن بهصورت مجزا داشته باشد؟
یکی از قهرمانان این کتاب ابوتراب است که یکی از فرماندهان حزبالله لبنان است و ماجرای پیچیدهای دارد. گویی تربیتشده حرم حضرت زینب(س) است برای آنکه فرماندهی نیروهای مردمی مقاومت حرم را تشکیل دهد. زندگی ایشان بسیار جذاب و هیجانی است. ما قصد داریم زندگی ایشان را مفصلتر از چیزی که در کتاب است به کتاب نوجوان تبدیل کنیم، مانند کتاب چغک که تصویر و متن با هم داستان کتاب را پیش میبرند.
آیا سایر فصلها هم مانند ابوتراب قابلیت کتاب شدن دارند؟
هنوز قصدی برای این کار نداریم، موسسه بیان زمانی که کتاب را خواند پروژه فیلمنامهنویسی آن شروع شد و برخی از فیلمنامهنویسان آن را مطالعه کردهاند، هنوز به مرحله اجرایی نرسیده است اما تصمیم داریم که از این کتاب سریال تولید شود.
«مقاومت زینبیه» فصل دوم خواهد داشت؟
این کتاب ادامه نخواهد داشت اما امکان دارد حول محور این موضوع، موضوع دیگری را در سوریه انتخاب کنیم و درباره برخی از شخصیتهایی که در این کتاب بودهاند پروژه جدید را آغاز کنیم اما هنوز صحبتی در اینباره نشده است.
باتوجهبه اینکه بخش قابلتوجهی از مصاحبهها در سوریه صورت گرفته است، آیا نسخه عربی آن منتشر میشود؟
بهزودی کتاب به عربی ترجمه خواهد شد و نسخه عربی خواهد داشت. باتوجهبه اینکه در میان شیعیان و اهل سنت سوریه و لبنان مورد استقبال قرار گرفته است، ترجمه آن آغاز شده است و مشغول آن هستیم.
طراحی جلد بسیار جذاب است، ایده طراحی ازسوی چه کسی بوده است؟
طراحی جلد ایده تیم بود، این صحنه را ما بهعینه دیدیم. مناطقی در زینبیه بود که اکنون بخش بسیاری از آنها بازسازی شده است. ساختمانهایی که افراد مسلح اشغال کرده بودند سوراخهایی روی آنها ایجاد کرده بودند که بتوانند از این سوراخها با تیراندازی، آرپیچی، خمپاره و... به حرم و یا نیروهای مقاومت شلیک کنند. از همان زمان ایده این طرح در ذهنمان شکل گرفت و آن را دنبال کردیم که آقای مغروری در اصفهان هم این ایده را طراحی کردند.
هماهنگی مصاحبه با برخی از افراد بسیار سخت بود، با برخی دیگر هم نمیتوانستیم بهدلیل تغییر ماموریت گفتوگو کنیم که خب حتما حکمتی در آن بوده است. دو تن از بزرگانی که با آنها مصاحبه کرده بودیم در جریان طوفانالاقصی به شهادت رسیدند
سالم در تشییع شهید خزایی در حرم حضرت زینب (س) عهد میبندد تا راهی را که با شهید خزایی آغاز کرده ادامه دهد. این پروژه را ادامه عهدی میدانست که با ایشان بسته بود
نظر شما