آگاه: هرچند طبقهبندی افراد در یک جامعه با استفاده از این شیوه نامگذاری در جهان غرب بسیار مرسوم است، در ایران از شیوههای دیگری برای طبقهبندی نسلها استفاده میشود. برخی هر نسل را معادل متولدین یک بازه زمانی ۱۰ساله یا ۱۵ساله در نظر میگیرند و برخی هم معتقدند این موضوع بیشتر به بستر زمانی شکلگیری تجربیات مشترک ارتباط دارد و نه گذر سالها. به عنوان نمونه، بسیاری معتقدند «متولدین دهه۱۳۶۰» یا «دهه شصتیها»، تجربیاتی را از سر گذراندهاند که کاملا متناسب با زیستِ اجتماعی آنها تشکیل شده است و به همین دلیل، معمولا متولدین هر دهه را با ویژگیهای خاص خود آنها طبقهبندی میکنند. اما از این منظر، متولدین دهههای مختلف پس از انقلاب، چه ویژگیهای خاصی دارند؟
از دهه شصتیها تا بچههایی که دیگر آنها را نمیشناسیم
عمده کسانی که در ابتدای دهه۱۳۶۰ به دنیا آمدهاند، چیزهایی از نظام کوپنی در اقتصاد به یاد میآورند، با قطع منظم یا گاهبهگاه برق (یا بهاصطلاح آن زمان، «خاموشی») آشنا هستند و خاطرات دیگری همچون «قرارگرفتن در پشت جبهه جنگ»، «مدارس دوشیفته و سهشیفته» و «پخش کارتونهای اروپای شرقی و نیز ژاپنی از صداوسیمای ملی»، به زندگی آنها در دوره کودکی شکل دادهاند.
«دهه هفتادیها»، از منظر افراد مسنتر، ویژگیهای دیگری دارند. آنها در دوره وفور نعمت و آغاز جهش اقتصادی (در دهه۱۳۷۰ و در دولتهای موسوم به «سازندگی») به دنیا آمدهاند، دسترسی بیشتری به فرهنگ غربی داشته و بسیاری از دشواریهای مبتلا به «دهه شصتیها» را تجربه نکردهاند.
ماجرا برای «دهه هشتادیها» و «دهه نودیها» متفاوتتر است. بزرگترین متولدین این دو نسل، اکنون در آستانه ۲۰سالگی قرار دارند و شاید برای اظهارنظر در مورد وجوه اجتماعی زندگی آنها زود باشد. بااینهمه، معمولا اینطور فرض میشود که متولدین این دو دهه، از بسیاری جهات با متولدین دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ فرق دارند.
«دهه هشتادیها» تنهاتر هستند. «بُعد خانوار»، به معنای متوسط تعداد افرادی که در یک خانواده زندگی میکنند، در دهههای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ بهشدت کاهش پیدا کرده و براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال۱۳۹۵، به حدود ۳.۵ کاهش پیدا کرده است. بهاینترتیب، اکنون هر خانوار ایرانی بهطور متوسط ۳.۵عضو دارد (یعنی بیش از سه عضو و کمتر از چهار عضو) و بر همین اساس، متولدین دهههای اخیر، احتمال بالاتری برای «تکفرزند بودن» دارند.
خیلیها میگویند ایرانیهای بالغ، «دهه نودیها» را از اساس نمیشناسند؛ نسلی که حالا در مدارس ابتدایی درس میخواند، برخلاف دو نسل پیش از خود که در دورانی از آرامش اقتصادی به دنیا آمدند، دههای سراسر آشوب را از سر گذراندند که شاید خودشان متوجه آن نبودهاند، اما زندگیهایشان را بیشک تحتتاثیر قرار داده است.
«دهه نودیهایی» که این روزها در سن تحصیل هستند، تجربهای متفاوت از درس و مدرسه دارند، آنها ممکن است مدرسه را بیشتر با «شاد» و «تبلت» معادل بدانند تا با صف بستن در صبحهای سرد پاییزی. علاوه بر این، در دههای که رشد اقتصادی کشور در مجموع به صفر میل میکند، مشکل بتوان باور کرد بچهها هم از استرسهای مبتنی بر التهاب اقتصادی به دور بوده باشند.
دنیای پیچیده جدید
دهه هشتادیها! نوجوانهایی هستند که رفتهرفته به دوران جوانی پا میگذارند و بخشهای مهمی از جامعه ایران را به دست خواهند گرفت؛ نسلی که تا چشم باز کرده با تبلت بازی کرده و موبایل بهدست گرفته و بهراحتی به اینترنت پرسرعت وصل شده؛ نسلی که اسیر آپارتماننشینی شده و از فضای بسته و کوچک پای به دنیای بزرگ گذاشته است؛ نسلی که بهجای بازی با همسن و سالانش کلشآفکلنز بازی کرده؛ نسلی که ارتباطات با دوستان همسنش بعد از مدرسه تلفنی و اینترنتی بوده است. با این اوصاف، دنیای نوجوانی دهه هشتادیها دنیای عجیبوغریبی است. میخواهند خودشان را بزرگ نشان دهند، کارهایی انجام میدهند که شاید تعجبآور باشد اما برای خودشان کارها و حرفهایشان عجیب نیست و از ورود و حضور در حوزههای مختلف پیرامون خود هراسی ندارند. حتما باید وارد دنیای نسل زد شوید تا بتوانید علایق، نگرانیها، آرزوها و افکار آنها را بشناسید. دهه هشتادیها برخلاف ظاهر خاصی که دارند، آنجا که لازم باشد قاعدهها را هم به هم میزنند. یعنی درحالیکه کسی که انتظاری ندارد، میبینیم که نسبت به دین و انقلاب، علاقهای خاص نشان میدهند.
بدون روتوش
«مهرماه ۱۴۰۱ چندهفتهای از شروع ناآرامیها در کشور میگذشت. هر روز اخبار مختلفی از آشوب در یکی از شهرها منتشر میشد و شبکههای ماهوارهای فارسیزبان نیز پرکارترین روزهای خودشان را سپری میکردند. من هم به تناسب شغل و علاقهام، روزانه رصد مفصلی از رسانهها بهخصوص رسانههای خارجی داشتم و تماموقت مفیدم در شبانهروز صرف پیگیری اخبار و نوشتن مطالب و تحلیلهای مختلف دراینباره میشد. دقیقا در همان ایام، از طرف یکی از مدارس برای حضور در بین دانشآموزان و گفتوگو با دهه هشتادیها دعوت شدم. ابتدا بهعلت حجم زیاد کارها و درگیریهای روزمرهای که داشتم، عذرخواهی کردم اما با گذشت چند روز، وقتی که دیدم رسانههای خارجی و بخشی از رسانههای داخلی مدعیاند که میداندار این آشوبها دانشآموزان و دهه هشتادیها هستند، برای حضور در مدارس انگیزه پیدا کردم چون دوست داشتم آنچه را رسانهها میگویند در فضای واقعیت بسنجم تا نگاه واقعبینانهتری به مسئله داشته باشم. لذا پذیرفتم و در آخرین روزهای مهر۱۴۰۱ در یکی از مدارس دخترانه تهران حاضر شدم و کتاب «بدون روتوش با دهه هشتادیها» شد ماحصل این حضور در مدارس. آنچه خواندید مقدمه کتاب «بدون روتوش با دهه هشتادیها» تالیف امیرحسین ثابتی، مدرس دانشگاه و نماینده مجلس است که ازسوی انتشارات ایران راهی بازار چاپ و نشر شده و حالا به چاپ بیستم رسیده است.
چرا جمهوری اسلامی رفراندوم برگزار نمیکند؟
چرا حجاب اجباری است؟
اگر در سال ۵۷ انقلاب نمیشد وضع اقتصادی مردم بهتر نمیشد؟
چرا هروقت کشور ناآرام میشود جمهوری اسلامی مردم را کف خیابان میآورد؟
و...
اینها تنها بخشی از سوالات دانشآموزانی است که امیرحسین ثابتی با آنها گفتوگو کرده است. در این کتاب یکسری روایتهای تاریخی آورده شده که بهنوعی توصیف تاریخ و قابلاستناد است.
سوالات این کتاب چالشی است و تندترین سوالاتی را که بچهها درمورد براندازی جمهوری اسلامی، درمورد عملکرد رهبری یا رفراندوم برگزارکردن و نکردن و چالشهای جدی مطرح کرده بودند بدون سانسور منتشر کرده است و مواردی که به شرح بیشتری نیاز دارد در پاورقی مطرح شده است و سعی شده تا این ۱۵۰صفحه همپوشانی کمتری با هم داشته باشد و مخاطب دچار تکرار محتوا نشود. این کتاب هم برای خانوادههای دارای نوجوان موثر است و هم سند ارزشمندی از مؤلفی است که در این مسیر مجاهدت و حاصل آن را منتشر کرده است.
کتابی در مسیر خودآگاهی تاریخی
شهریار زرشناس، استاد دانشگاه درباره این کتاب بیان کرده است: «کتاب چند وجه خاص و ممتاز دارد که آن را از کتب مشابه جدا میکند؛ اینکه در مسیر خودآگاهی تاریخی حرکت کرده است؛ البته خودآگاهی تاریخی جنبهها و لایههای مختلفی دارد که خود را در آنها نشان میدهد. شعر، رسانه، اندیشه سیاست، هنر و... همگی بستر نشان دادن خودآگاهی سیاسی هستند. به تعبیری خودآگاهی تاریخی تا زمانی که موردقبول همگی نباشد، تاثیر شگرفی نخواهد داشت».
وی گفته است: «ما دو قرن است با مدرنیته مواجه شدیم و وارد وضعیت خاصی به نام شبهمدرنیته شدیم که جامعه ایران را ناخشنود کرده است. چیزی که مدرنیسم غربی نیست اما اثرات زیادی در کشور داشته است. این شبهمدرنیته موجب شده همواره نوعی اعتراض در کشور وجود داشته باشد و مردم از هر فرصتی برای اعتراض استفاده کنند».این استاد دانشگاه با پیوندزدن کتاب «بدون روتوش با دهه هشتادیها» با موضوعات جامعهشناختی توضیح داده است: «این کتاب با دیالوگهای خود نشان داد برخی نوجوانان چگونه تبدیل به پیادهنظام ارتجاع شبهمدرنی شدند که میخواست استقلال سیاسی ایران را براندازد».
کتاب «بدون روتوش با دهه هشتادیها» در کمتر از یک سال از انتشار ۲۰بار تجدیدچاپ شده و جزو پرفروشترین کتابهای سال گذشته در سراسر کشور بوده است.
مطالعه این کتاب در آستانه سال تحصیلی جدید برای معلمان و کلیه دغدغهمندان کار فرهنگی برای نوجوانان توصیه میشود.
نظر شما