امیر گودرزی –خبرنگار گروه جامعه: معمولا کسی تصوری از معدن زغال‌سنگ ندارد و شاید در ذهن خود تونلی مانند تونل مترو را تصور کند که چند کارگر با لباس‌های سرهمی سرمه‌ای و کلاه‌های چراغ‌دار با کلنگ در حال کندن دیوارها هستند. تصور چنین معدنی برای آنهایی که حتی زغال‌سنگ را از نزدیک ندیده‌اند دشوار است؛ بنابراین وقتی هیچ ذهنیتی از زغال‌سنگ و معدن آن وجود ندارد درک شرایط کارگران هم غیرممکن است. 

مرگ کارگران از شکایت تا هشتگ

آگاه: رضا خالدار از کارگران معدن زغال‌سنگ در کرمان است که جوانی خود را زیر زمین گذرانده و هر بار از حادثه معدن خبردار می‌شود، نه معدن که دنیا روی سرش آوار می‌شود. او ناراحتی‌هایش را چنین مطرح می‌کند: «حوادث معدن و جان‌باختن معدن‌کاران به‌خودی‌خود تلخ است؛ اما رفتار مسئولان بعدازاین حوادث بر تلخی حادثه می‌افزاید. هر بار چنین حوادثی رخ می‌دهد همه تسلیت می‌گویند. حتی متن تسلیت‌ها تکراری و برای دیده‌شدن خودشان است.»
او می‌گوید: «در گذشته خبر حوادث معدن و کشته‌شدن کارگران به گوش مردم نمی‌رسید. با گسترش فن‌آوری و رسانه و موبایل‌های هوشمند معمولا حادثه‌ای پنهان نمی‌ماند و همه از آن باخبر می‌شوند. دلمان به این خوش بود که به مدد تکنولوژی صدایمان شنیده می‌شود؛ اما انتشار این حوادث تا کنون گرهی از گره کارگران معدن باز نکرده است.»
این کارگر معدن از مسئولانی گلایه دارد که با هر حادثه مرگباری خود را به آنجا می‌رسانند، عکس می‌گیرند، وعده می‌دهند و فردا همه‌چیز فراموش می‌شود: «دیدم بعد از حادثه معدن طبس جدولی منتشر کرده بودید که حوادث معادن را در چند سال گذشته نشان می‌داد. بعد از همه این حوادث وعده‌هایی برای پیشگیری از رخدادهای مشابه داده شد؛ ولی حتی یکی از آنها هم محقق نشد. کسی هم پیگیری نکرد، حتی شما رسانه‌ها هم جویا نشدید و از مسئولانی که وعده ایمن‌سازی معادن را داده بودند بپرسید، با وجود این چرا تعداد قربانیان معدن هر روز بیشتر می‌شود؟» او عکس‌های منتشرشده را تندتند در تلفن همراهش رد می‌کند و ادامه می‌دهد: «فرقی نمی‌کند چه حادثه‌ای رخ‌داده باشد. انگار فرصتی برای دیده‌شدن پیدا می‌کنند. یک روز آتش‌نشان‌های پلاسکو را هشتگ می‌کنند، روز دیگر کارگران معدن طبس را موضوعی برای صفحات خود قرار می‌دهند.» او به کارگر معدن شن و ماسه شازند اشاره می‌کند که هنوز جسدش از زیر آوار بیرون نیامده است و می‌گوید: «بیش از سه‌ماه از حادثه معدن شازند می‌گذرد و جسد یک کارگر تازه بیرون‌آمده و جسد کارگر دیگر هنوز زیر خروارها شن و ماسه مدفون است. زمان وقوع این حادثه سروصدای زیادی بلند شد؛ اما کسی یادش نبود برای پیداشدن جسد آن کارگر پیگیری کند.»

چه کسی شکایت می‌کند؟ 
با گذشت سه روز از حادثه طبس، موج تسلیت‌ها شکل گرفت و قطار وعده‌ها به راه افتاد. به صفحات شخصی هر نماینده مجلسی که سر بزنید پر از تسلیت است و وعده پیگیری است. در این میان، علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر در مصاحبه‌ای اعلام کرد از دستگاه‌های نظارتی شکایت می‌کنیم. او گفت: «بازرسان چطور اجازه داده‌اند این معدن بدون داشتنِ سیستم ایمنی و هشدار به کار خود ادامه دهد. به نظر می‌رسد وسایل ایمنی و حتی وسایلی که باید کارگران را در مقابل انتشار چنین گازهایی حفظ کند، وجود نداشته یا کارایی نداشته است.» به گفته او، عمق این حادثه و این تعداد کارگر مظلوم فوت‌شده واقعا عجیب است و نشان می‌دهد سطح رعایت استانداردهای این معدن پایین بوده است. او خود را کارگر دانست چون گفت: «این بزرگ‌ترین حادثه معدن بوده و ما کارگران هرگز نمی‌توانیم از عوامل وقوع این حادثه بگذریم. همه کسانی که در وقوع این حادثه نقش داشتند، از بازرسان کار گرفته تا عواملِ اجرایی که باید وسایل ایمنیِ لازم را در محیط تهیه می‌کردند، باید پاسخگو باشند. یقینا گر کسی کوتاهی کرده باشد باید جواب بدهد.»  او که ۲۴سال نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بود از نمایندگان مجلس خواست از کنار این مصیبت بزرگ به‌راحتی عبور نکنند. محجوب پای خصوصی‌سازی‌ها را هم به میان کشید و گفت: «در معادنی که به بخش خصوصی واگذار می‌شود، طرف مقابل برای سودجویی از هزینه‌ها می‌زند و با این کار سعی می‌کند صرفه‌جویی کند و چنین عملکردی سبب وقوعِ این حوادث می‌شود. درواقع با جان کارگر نیز سوداگری می‌کنند.» درست زمانی که محجوب داشت از مجلس درخواست پیگیری می‌کرد، رییس کمیسیون صنایع و معادن مجلس در جلسه ستاد مدیریت بحران حاضر شد تا بگوید: «این معدن حداقل‌های استانداردها و ایمنی را رعایت نکرده است.» رضا علیزاده در حضور وزرای کشور، کار و صنعت هم چنین گفت: «قرار نیست در اثر رعایت‌نکردن حداقل استانداردها تعدادی از کارگران جان خود را از دست دهند.»  واکنش مجلسی‌ها به این اظهارات محدود نشد و شهباز حسن‌پور بیگلری، نماینده کرمان در مجلس در برنامه زنده تلویزیونی آشکارا اعلام کرد: «امروز زغال‌سنگ از خارج وارد می‌شود، اما کسانی که وارد می‌کنند تجهیزات معادن زغال‌سنگ را وارد نمی‌کنند. دو شب قبل از حادثه به وزرای کار و صنعت پیام دادم که به داد معادن زغال‌سنگ برسید.» و دلیل این گفته خود را چنین عنوان کرد: «وضعیت معادن زغال‌سنگ کرمان صد برابر بدتر معدن طبس است.»

دست به دامان دم‌نوش آلاله 
کارگرانی که این روزها در صدر اخبار جا دارند و همه از آنها صحبت می‌کنند در صف برای ورود به کارگاه استخراج به خط می‌شوند. همان جایی که گفته می‌شود وضعیت صد برابر بدتر از معدن طبس است. لباس کار به تن کرده در حال تقسیم چای هستند و یکی‌یکی استکان‌ها را سرمی‌کشند. اما آنچه می‌نوشند چای نیست. یکی از کارگران که سنش از دیگران بیشتر است توضیح می‌دهد که دم‌نوش آلاله از مسمومیت آنها در هشت ساعت کار در عمق زمین جلوگیری می‌کند. این نخستین قدم کارگران معدن برای حفظ جانشان است. قدم دوم را نزدیک ورود به کارگاه استخراج با به دوش‌گرفتن الوارهای سنگین برمی‌دارند؛ الوارهایی که باید با خود ببرند تا ستون جاهایی باشد که زیرش را خالی می‌کنند. چوب‌های کج و معوجی که مانند قامت کارگران تاب تحمل آن سنگینی را ندارند و گاه می‌شکنند...
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.