مشارکت مردم در حفظ و اداره حکومت، یکی از ارکان نظام سیاسی و اجتماعی اسلام است. حکومت جمهوری اسلامی ایران که تجلی حکومت دینی در عصر معاصر است، مظهر مشارکت مردمی در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی است و مقام معظم رهبری همواره توجه ویژه‌ای به مسئله حضور مردم در صحنه داشته و جایگاه خاصی برای این امر قائل‌اند. باتوجه‌به ورود انقلاب اسلامی به گام دوم خود، آشنایی با جایگاه مشارکت مردم در تداوم انقلاب، امری ضروری است. در واقع مشارکت مردم در دو حیطه سیاسی و اجتماعی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در امر تداوم و استمرار انقلاب اسلامی، در اندیشه مقام معظم رهبری است.

مسیر مشارکت‌های مردمی؛ گاهی سخت، گاهی آسان

آگاه: از دیدگاه ایشان، اتکای انقلاب اسلامی ایران به حضور دائمی مردم، خنثی‌کننده توطئه‌های دشمن در طی این سال‌ها و علت اصلی استمرار و راز زوال‌ناپذیری انقلاب اسلامی ایران است. در همین راستا، بیانیه گام دوم که در سال۹۷ ازسوی ایشان ابلاغ شد درمورد اولویت‌های پیش روی نظام و جایگاه مردم نکات مهمی دارد که در ادامه به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

الف)‌ مردمی‌ترین انقلاب معاصر
 در بیان انواع انقلاب‌ها تاکنون دسته‌بندی‌های مختلفی صورت گرفته است که مهم‌ترین و مشهورترین آنها، تقسیم انقلاب‌ها به انقلاب بزرگ (اجتماعی) و انقلاب سیاسی است. در یک انقلاب سیاسی، تغییرات ایجاد شده اندک و بیشتر سیاسی و میزان مشارکت و میزان مردم شرکت‌کننده نیز درصد کمی از توده‌هاست. درحالی‌که در یک انقلاب بزرگ، میزان مردم حاضر در صحنه بیشتر و نوع و حجم تغییرات ناشی از انقلاب نیز بالاتر و در حیطه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی (داخلی و سیاست خارجی) و اقتصادی است.
انقلاب اسلامی هم از نظر حجم داخلی ناشی از انقلاب و هم میزان تاثیرگذاری بین‌المللی و هم از نظر اقشار و گروه‌های شرکت‌کننده و میزان حضور مردمی در صحنه، سرآمد انقلاب‌های معاصر است. از نظر مقایسه‌ای صاحب‌نظران متفق‌القول‌اند که تقریبا تمامی اقشار مردم - که به همین دلیل به این انقلاب فراطبقاتی نیز گفته می‌شود - به‌جز جمعیت اندکی یعنی وابستگان رژیم پهلوی در صحنه انقلاب حضور یافتند. این حضور بسیار گسترده و بی‌نظیر به رهبری قاطع و هوشیارانه‌ حضرت امام(ره) توانست به سرعت در همه‌ شهرها و روستاها، صحنه‌ را در اختیار گرفته و امکان هر گونه ابتکار عملی را از رژیم شاه و حامیانش سلب و انقلاب را به سرعت و با تلفات و خسارات نسبی کمتر به سوی پیروزی رهنمون شود. در حالی که می‌دانیم حضور و مشارکت مردمی در انقلاب‌هایی مانند انقلاب سال۱۷۸۹ فرانسه و انقلاب سال۱۹۱۷ روسیه بسیار پایین و فقط شامل برخی از اقشار اجتماعی بوده است.
در ۴۰سال گذشته، حضور مردم در صحنه نیز همواره انقلاب را از نقشه‌ها و توطئه‌های ضدانقلاب داخلی و حامیان خارجی‌اش حفظ کرده است که به‌عنوان نمونه می‌توان به حضور مردم در صحنه دفاع مقدس، حل فتنه‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ غیره اشاره کرد؛ بنابراین، انقلاب اسلامی مردمی‌ترین انقلاب معاصر و بزرگ‌ترین آنهاست. نگاهی به نتایج و پیامدها و تغییرات مختلف سیاسی،‌ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجادشده در ۴۵سال گذشته نیز این ویژگی را کاملا تایید می‌کند.

ب) پایبندی به آرمان‌ها
همان‌طور که رهبر انقلاب در بیانیه‌ گام دوم فرمودند آرمان‌های این انقلاب، آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت،‌ استقلال، عزت، عقلانیت و برادری به‌دلیل سرشته بودن با فطرت هرگز بی‌مصرف نمی‌شوند. انقلاب اسلامی ایران، تنها انقلابی است که در این ۴۵سال به خوبی آرمان‌هایش را حفظ کرده و همچنان از آنها دفاع، بر آنها تاکید و برای دستیابی به آنها تلاش می‌کند. این امر زمانی بهتر درک می‌شود که به سرنوشت آرمان‌های انقلاب‌های معاصر دیگر توجه کنیم:
۱- در انقلاب سال ۱۷۸۹ فرانسه، شعار انقلابی‌ها در ابتدا آزادی و برابری بود،‌ هیچ معنی و مصداق روشنی نداشت و همراه با تفرقه رهبران انقلابی،‌ ابتدا به مشروطه سلطنتی میرابو (۱۷۹۱)،‌ سپس به جمهوری بورژوازی دانتون (۱۷۹۲) و بعد از آن به جمهوری مساوات روبسپیر ۱۷۹۳ انجامید. سپس در ۱۷۹۹ و بعد از شکست «حکومت هیات مدیره» که در ۱۷۹۵ به قدرت رسیده بود؛ «امپراتوری اول» به ریاست ناپلئون ایجاد شد و با شکست او در جنگ‌های ناپلئونی در ۱۸۱۵ انقلاب پایان یافت.
۲- در انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ روسیه که به رهبری لنین صورت گرفت، محور شعارها مقابله با غرب امپریالیست بود که به دلیل درگیری در جنگ‌های امپریالیستی ضعیف شده و دچار انقلاب‌های سوسیالیستی خواهد شد. اما در دوره جوزف استالین، اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم در کنار امپریالیست‌ها قرار گرفت و سپس در سال۱۹۵۶ قدرت در دستان خروشچف قرار گرفت که معتقد به تشنج‌زدایی با غرب (دتانت) بود و باتوجه‌به ورود دنیا به بمب هسته‌ای می‌گفت که بمب اتم طبقه نمی‌شناسد. در این زمان جنگ سرد مسکو - پکن مهم‌تر از جنگ سرد مسکو - واشنگتن بود. چین نیز در ۱۹۴۹ دستخوش انقلاب مارکسیستی به رهبری مائو شده بود.
۳- در انقلاب ۱۹۶۲ الجزایر، الجزایری‌ها با شعار اسلام دین ماست، الجزایر وطن ماست و عربی زبان ماست،‌ به نبرد با فرانسوی‌هایی پرداختند که تصور نمی‌کردند روزی باید الجزایر را ترک کنند و در اقدامی طولانی‌مدت به تغییرات فرهنگی در الجزایر نیز همت گمارده بودند. ملت الجزایر موفق شد در سال۱۹۶۲ فرانسوی‌ها را از کشور خود اخراج کند،‌ اما دولت‌مردان الجزایری از شعارهای انقلابی و به ویژه استقلال به دست آمده و شعارو حفظ هویت فرهنگی خود دفاع نکردند و به همین نسبت امروزه الجزایر را پیشرفته و کاملا مستقل نمی‌بینیم. اگر پایبندی به آرمان‌ها تا کنون وجود داشته، یکی از دلایل مهم‌اش به‌واسطه حضور مردم بوده است و ادامه روند حضور مردم باید در همین چارچوب صورت بگیرد.

ج) گفتمان‌سازی
از کارکردهای مهم و قابل توجه بیانیه گام دوم انقلاب، حرکت از معانی و انگاره‌ها به سوی گفتمان‌هاست.
گفتمان‌سازی، فرآیند همه‌گیر کردن یک مفهوم و یک معرفت با استفاده از برنامه‌ریزی مداوم و دائمی تبلیغی و با هدف میانی رشد اندیشه، بینش و باور همراه با احساس مسئولیت و تعهد جامعه و با هدف نهایی رشد اعمال صالح در جامعه است؛ به سخنی دیگر، گفتمان‌سازی دینی، فرآیند تحقق اهداف تبلیغ دینی و اسلامی است.
گفتمان، شرایط و وضعیتی است که افراد جامعه میتوانند در آن تفاهم داشته باشند، شرایطی که در آن، نوعی توافق ــ به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه ــ در میان افراد جامعه برقرار است که می‌توانند چیزهایی را معنادار بدانند و به درک مشترکی از آنها رسیده باشند؛ بنابراین اگر امکان و شرایط فهم مشترک در جامعه وجود نداشته باشد، هر اقدام و گفت‌وگو و ارتباطی در سطح جامعه غیرممکن خواهد بود؛ از این رو گفتمان را باید «شرایط تفاهم و مفاهمه در جامعه» بدانیم. بر این مبنا، باور عمومی، تجلی‌گاه گفتمان جامعه‌ است؛ گفتمان یعنی آن‌ وضعیتی که یک سخن (یک آرمان، یک معرفت و...) مورد تفاهم، قبول و پذیرش عموم مردم تلقی شود و مردم به آن توجه کنند؛ گفتمان‌ جامعه، مفهوم و معرفتی است که در برهه‌ای از زمان در یک جامعه همه‌گیر می‌شود.بیانیه‌ گام دوم انقلاب، متنی است که از سوی رهبر انقلاب، در راس اقتدار و مدیریت نظام اسلامی و با توجه به کارکردهای همگرایی فکری، افزایش وضوح و تعریف، ایجاد انسجام و نظام‌وارگی، اولویت‌دهی به امور مهم‌تر، تثبیت معارف گذشته و توصیه به استقامت، ارجاع به گفتمان‌ها و اندیشه‌های پیشین، زمان‌آگاهی و تعمیق زمان در فرآیند تمدنی، اُسوگی و الگومندی در نظام شناخت و گرایش و کنش جامعه و بازخوردگیری از حرکت و سیر تحولی جامعه و نقد آن با ضابطه‌ها و شاخصه‌های انقلابی شکل یافته و اینها همه، بخشی از کارکردهای گفتمانی این بیانیه هستند

د) مسأله‌ای به نام انقلابی‌گری
علم اجتماعی غربی، از این نظر دفاع می‌کند که «نهضت» نمی‌تواند سازگار با «نهاد» باشد و چون «نهضت» به «نهاد» تبدیل شد، خواه‌ناخواه دوران «نهضت» به سر خواهد آمد. این امر بدان دلیل است که ذات نهضت، «پویایی» است و ذات نهاد، «ایستایی»؛ و این دو امر متناقض، در محل واحد جمع نمی‌شوند. از این رو «نظام انقلابی» تعبیری متناقض‌نما و متنافی‌الاجزا است؛ هنگامی که انقلاب به نظام تبدیل می‌شود، دیگر نمی‌توان سخن از انقلاب گفت و به روش‌ها و مقاصد انقلابی تن داد و ادعای انقلابی‌گری داشت. بر این اساس کسانی، یا «اصلاح» را جایگزین انقلاب کردند یا «نظام» را. 
آن عده که «اصلاح و اصلاحگری» را می‌ستایند، به مذمت انقلاب می‌پردازند و انقلاب را به واقعیتی آغشته به هیجان‌های کورکورانه و دشمن‌تراش و بلندپروازانه متهم می‌کنند که ما را به ناکجاآباد سوق می‌دهد؛ و کسانی که «نظام جمهوری اسلامی» را جایگزین «انقلاب اسلامی» می‌شمرند، بر این باورند که باید میان این دو، یکی را انتخاب کنیم، به‌طوری که یا باید دوران انقلاب و انقلابیگری را به‌سرآمده و تمام‌شده فرض کنیم و به قواعد حکمرانیِ متداول گردن نهیم، یا باید معترضانه و ناسازگارانه، در برابر دنیا قرار گرفته و فریاد برآوریم.
این هر دو، خطاست؛ انقلاب و انقلابی‌گری، با تعبیری که امام‌خمینی(ره) از آن داشتند و رهبر انقلاب نیز از آن سخن می‌گویند، تمام‌شدنی و تاریخی نیست و نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب، اگر به انقلاب پشت کند و با توجیه «ثبات» و «منطق» و «عقلانیت»، از فرهنگ انقلابی عبور کند، آفت ویرانگر «ارتجاع» به‌آسانی تحقق خواهد یافت و حاصل انقلاب، چیزی جز «جابه‌جاشدن حاکمان» نخواهد بود.درنهایت سر ماندگاری انقلاب و سر تمام فتوحات و توفیقات آن، «انقلابی‌گری» است. با ازدست‌رفتن انقلابی‌گری، همه‌چیز به‌راحتی فرو خواهد پاشید و انقلاب، به عقب رانده خواهد شد.
 بی‌اعتنایی به انقلابی‌گری و ملامت و تحقیر روحیه انقلابی، مصیبت و بلای بزرگی است که اگر در میان حاکمان و در جامعه نفوذ کند، ورق برخواهد گشت و دشمن بر ما غالب خواهد شد. 
در دوره تاریخی اخیر، از آنجا که رهبر انقلاب دریافتند که کسانی به‌عنوان «عقلانیت» و «علم» و «سیاست‌ورزی حرفه‌ای»، در پی «فراموشاندن انقلاب» هستند و می‌خواهند انقلابیگری را تخطئه کنند، آن‌قدر بر مفهوم و معنای انقلاب و انقلابیگری اصرار ورزیدند که بی‌نظیر و بی‌سابقه بود. این روند، همچنان نیز ادامه دارد و در بیانیه گام دوم نیز جلوه‌گر است. حضور مردم در عرصه‌های مختلف نیز در واقع منبعث از روح انقلاب و انقلابی‌گری است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.