زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: «باغ کیانوش» و «ببعی قهرمان» که از خروجی‌های خوب و تحسین‌شده در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر چهل‌ودوم بودند، حالا به نوبت اکران عمومی رسیده و در دسترس مخاطبانشان قرار می‌گیرند. ببعی قهرمان که اکران عمومی‌اش را از دو، سه روز گذشته آغاز کرده، با تبلیغات خوب و گسترده‌ تلویزیونی و محیطی توانست در آغاز به‌خوبی مخاطبش را جذب کند. باغ کیانوش نیز با آنکه هنوز به جدول اکران عمومی نپیوسته است در جلسه ۱۸شهریور در خانه سینما با پخش «بهمن سبز» مقرر شد که به‌زودی به اکران عمومی راه یابد و بنابراین صحبت از آن زیاد است و منتظر موفقیتش در اکران عمومی هستیم؛ از این رو، در این گزارش به این دو اثر سینمایی تولیدشده برای گروه‌های سنی کودک و نوجوان می‌پردازیم.

نجات سینمای کودک و نوجوان

آگاه: اهمیت پرداختن به سینمای کودک و نوجوان و تامل در آن از این روست که سینمای کنونی گویی منحصر به مخاطب بزرگسال است و کمتر به مخاطب کودک توجه دارد. در این مورد در گزارش‌های دیگری پیش از این به کم و کاستی‌های موجود برای این گروه‌های سنی پرداخته‌ایم. در جشنواره فیلم فجر گذشته، یکی از موضوعات شاخص، حضور آثاری قابل‌توجه برای مخاطب سنی کودک و نوجوان بود و حالا خروجی آن به اکران عمومی رسیده است که به‌زودی بازخوردهای عمومی، میزان موفقیت این آثار را نشان می‌دهد. درعین‌حال پیش‌بینی این است که دو اثر مورد بحث در این گزارش به‌مثابه راه نجاتی برای سینمای کودک و نوجوان عمل خواهند کرد. 

زنده باد اقتباس 

نجات سینمای کودک و نوجوان
«باغ کیانوش» اثر اقتباسی کودک و نوجوان است که به کارگردانی رضا کشاورز حداد و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد و با حضور بازیگرانی مانند شهرام حقیقت‌دوست و عباس جمشیدی‌فر و نیز گروهی از بازیگران کودک و نوجوان تولید شده و محصول مشترک کانون پرورش فکری و سازمان سینمایی سوره است. این اثر به زعم نگارنده، امیدوارکننده‌ترین فیلم جشنواره فجر اخیر بود که در بخش نگاه نو و در میان آثار فیلم‌اولی‌های سینما به نمایش درآمد و مورد تحسین منتقدان و مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. درنهایت هم انتقادات بسیاری برای حضور نداشتن آن در بخش سودای سیمرغ مطرح شد. باغ کیانوش درنهایت با دیپلم افتخار بهترین دستاورد فنی و هنری فیلم اول، جشنواره فیلم فجر را به پایان رساند. 
نقطه قوت این اثر، اقتباس از داستانی با ظرفیت بالای سینمایی و به همین نام بود که توسط علی‌اصغر عزتی‌پاک تالیف و در انتشارات کانون پرورش فکری منتشر شده است. جمله‌ای که در ماه‌های اخیر از زبان بسیاری از منتقدان  و متخصصان حوزه سینما شنیده می‌شود همین است که راه نجات سینمای ما «اقتباس» است. این در حالی است که بر همه روشن است، ما آثار ادبی کلاسیک و نوین بسیاری داریم که همگی به‌مثابه خاکی حاصلخیر برای استفاده سینمایی هستند و به‌طور عمده نیز، اگر با کارگردانی خوب آمیخته شده باشند، حاصلی جز موفقیت نخواهند داشت؛ از مصادیق آن می‌توان به آثار ماندگاری مانند «گاوخونی» اثر بهروز افخمی اقتباس‌شده از رمان «گاوخونی» نوشته جعفر مدرس‌صادقی، «گاو» اثر داریوش مهرجویی و اقتباس شده از «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی، «درخت گلابی» اثر دیگر زنده‌یاد مهرجویی اقتباس شده از داستان «جایی دیگر» به قلم گلی ترقی و بسیاری آثار دیگر مانند «میهمان مامان» بر اساس کتابی به همین نام، به قلم هوشنگ مرادی کرمانی و «سنتوری» که بر اساس یکی از داستان‌های محمود گلابدره‌ای ساخته و پرداخته شده است، نام برد. همه آثاری که نام بردیم و آنهایی که نام نبردیم در شمار موفق‌ترین آثار سینمای ایران هستند و اغلب به دست کارگردانان شناخته‌شده‌ای به اثری سینمایی بدل شده‌اند؛ بنابراین می‌توان اقتباس از داستان‌های ایرانی را از پیش تا حدی موفق دانست. 
با همه آنچه گفته شد، کارگردانی خوب در باغ کیانوش با آنکه اولین اثر بلند این فیلمساز جوان است به شکل قابل لمسی نمایان است. قصه، شاخ و برگ و جزئیاتی دارد که در عین آنکه به اثر مبدا صدمه‌ای نزده است، آن را به‌خوبی به اثری نمایشی و مخاطب‌پسند و در عین حال، با مضامینی ویژه بدل کرده است. باغ کیانوش، علی‌رغم آنکه برای گروه سنی نوجوان تولید شده است، به‌خوبی مخاطب بزرگسال را نیز درگیر کرده و تا انتها او را همراه می‌کند. همچنین، نمادسازی فکرشده‌ای دارد و در ذهن بیننده آغازگر جریانی است که همچنان امتداد می‌یابد. می‌توان گفت این فیلم کشش و قصه‌ای با گیرایی بالا در سطح آثار خوب بین‌المللی و در عین حال کاملا بومی و ایرانی دارد. به بیانی، همه‌چیز در این فیلم به اندازه است؛ خنده، هراس، ناراحتی، حسرت و... حتی افزودن فضای انیمیشن برای تعریف خاطرات جنگ. بازی شهرام حقیقت‌دوست و عباس جمشیدی‌فر هم در کنار گروه بازیگران کودک و نوجوان ریتم مناسبی دارد. در کنار آن نیز، استفاده از انیمیشن برای بخش‌هایی از قصه که مربوط به گذشته است به جذابیت اثر افزوده است. از موسیقی متن مناسب فیلم اثر بامداد افشار نیز نباید غافل بود. علاوه بر آنچه گفته شد، پشتوانه و اصالت کانون پرورش فکری به عنوان نهادی قدیمی در حوزه تولیدات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، نقش مهمی در استحکام فیلم دارد.  قصه | رمان «باغ کیانوش» در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق در روستایی از توابع شهر همدان اتفاق می‌افتد. حمزه و عباس تصمیم می‌گیرند در روز جشن ازدواج پسر کیانوش به باغ او دستبرد بزنند. این ماجرا با سقوط یک هواپیمای بمب‌افکن عراقی در نزدیکی باغ هم‌زمان می‌شود. سقوط هواپیما و ورود خلبان آن به باغ کیانوش ماجراهای جالبی را رقم می‌زند که همراهی بچه‌ها و نحوه حل کردن چالش‌ها در قصه، پایان شیرین و جذابی را رقم می‌زند. درنهایت، بسیار اهمیت دارد که در دوره‌ای که گویی از خط زمانی و تاریخی جدا شده‌ایم و تنها امروز است که اهمیت دارد و مورد توجه است، اینکه بتوانیم با قصه‌ای برآمده از دل وقایع دفاع مقدس، کودک و نوجوان را سرگرم و با آن روزها و جزئیاتش آشنا کنیم، خود موفقیتی است که به این سادگی‌ها به دست نمی‌آید. سازندگان باغ کیانوش، در پرداخت چنین اثری به‌خوبی و به‌شکل منحصربه‌فردی موفق بوده‌اند. اگرچه این فیلم هنوز به اکران عمومی نیامده است اما علاوه بر آنکه دیدنش توصیه می‌شود، روشن است که در اکران موفق خواهد بود. 
 

«ببعی»، فرزند تلویزیون

نجات سینمای کودک و نوجوان
«ببعی قهرمان» که نتیجه کارگردانی مشترک حسین صفارزادگان و میثم حسینی و نیز تهیه‌کنندگی محمدمهدی مشکوری است، محصولی است از سازمان هنری-رسانه‌ای اوج که با مشارکت مؤسسه قاب رویا و رایمون مدیا تولید شده است. این اثر از نیمه دهه۹۰ در قالب سریال در تلویزیون و از شبکه پویا آغاز به پخش کرد و خیلی زود در شمار آثار و شخصیت‌های محبوب کودکان ایرانی قرار گرفت؛ برای همین از طرفی پخش آن تا همین امروز هم از رسانه ملی امتداد یافته و از طرف دیگر، ایده تبدیل آن به اثری در قالب سینمایی شکل گرفت. 
ژانر انیمیشن در ایران با وجود آنکه متخصصان و ظرفیت‌های خوبی از قصه و شخصیت برای اقتباس در اختیار دارد اما با تأسف، بکر و خالی مانده است. به‌طور معمول، عمده وقت و انرژی متخصصان و فعالان این حوزه معطوف به تولید برای خارج از ایران می‌شود. پرداخت به این موضوع که مدتی است مورد بحث است، خود جای آسیب‌شناسی و بحث بسیار دارد اما به هر ترتیب، نمی‌شود قدم‌های هرچند کوچک در این زمینه را نادیده انگاشت.
ببعی دوبعدی تلویزیون با آن تیتراژ معروفش که تقریبا آشنای گوش همه خانواده‌های ایرانی که در خانه کودکی دارند، شده است، حالا به اثری سه‌بعدی بدل شده و با کیفیت فنی خیلی خوبی برای اولین اکران عمومی در سال جاری در روزهای گذشته به باغ کتاب رفت و آمار فروش بسیار خوبی را نیز رقم زد. طبق اعلام «سامانه مدیریت فروش و اکران سینما» این اثر در همین چند روز آغاز به اکران، با جذب ۶۸هزار و ۹۳۱مخاطب، موفق به فروشی معادل ۴.۳میلیارد تومان شده است که آمار بسیار قابل‌توجهی است.‌
ببعی قهرمان که در تلویزیون بیشتر برای مخاطب خردسال و با محتوایی مناسب این گروه سنی ساخته شده بود، حالا با افزایش سن گروه مخاطب برای گروه سنی کودک تولید شده است. گرچه می‌دانیم که همه هواداران کوچک این شخصیت محبوب که حالا خودش هم در سن کودکی است و از زمان تولدش حدود هفت سال می‌گذرد، به سینما می‌آیند و آن را تماشا می‌کنند. 
قصه | این اثر سینمایی درباره شخصیت ببعی است که رویایی در سر دارد و می‌خواهد آن را با تحصیل و آموختن عملی کند و در این مسیر درگیر چالش‌ها و گیروگرفت‌هایی می‌شود که درنهایت با حل آن می‌تواند به تحقق رویایش نزدیک شود. قصه و جزئیات در نظرگرفته شده در شخصیت‌پردازی به قدری قوت دارد که مخاطب را حتی در گروه بزرگسال برای همراهی با کودک درگیر کرده و تا آخر با خود همراه کند. 
امیدآفرینی، عنصر برجسته موردنظر سازندگان اثر است که به‌خوبی نیز در ببعی قهرمان تجلی یافته است. بااین‌حال، یکی از موارد آشکار در این انیمیشن، جای خالی عناصر یا جزئیات ایرانی است. مشکوری، تهیه‌کننده اثر درباره اینکه چرا نمادهای شاخص ایرانی در فیلم مورد استفاده قرار نگرفته، گفته است: «تلاش برای رسیدن به آرزو، سعی در انجام کارهای گروهی، اهمیت کتابخوانی و خانواده‌محور بودن ازجمله موضوعات فرهنگی است که در این فیلم سینمایی مورد توجه قرار گرفته است و در فرهنگ ایرانی نیز حائز اهمیت هستند. ازاین‌رو شاید در انیمیشن «ببعی قهرمان» نمادهای تصویری بومی دیده نشود؛ اما می‌توان در لایه‌های زیرین آن به این باور رسید که به فرهنگ‌های ایرانی توجه شده است.» 
این که اثر برای عرضه در بازارهای بین‌المللی ساخته شده باشد و بتواند در آن موفق باشد به‌طور حتم مایه خوشحالی است اما اثری که از فرهنگ و سرزمینی مانند کشور ما برای مخاطبان غیرایرانی راهی اکران‌های بین‌المللی می‌شود، بهتر است شناسنامه‌اش را در بطن خودش داشته باشد. حضور حداقلی عناصر بصری یا محتوایی که بومی سرزمین ما باشد، به اثر هویتی می‌بخشد که هر قدر هم از مبدأ خود دور شود، ذهن بیننده را به فرهنگ اولیه‌اش پیوند می‌زند.
در این رابطه ذهنیتی در میان تولیدکنندگان وجود دارد که اندکی درگیر مطلق‌گرایی است؛ یعنی که حضور مایه و مضامین بومی در یک اثر را با تبلیغ آنها یکی می‌داند. نتیجه آن، کاری می‌شود که دچار شعارزدگی‌ است و به تجربه، حتی مخاطب داخلی را جذب نمی‌کند چه رسد به خارجی‌اش. حالا ببعی قهرمان آماده است تا در کشورهای قزاقستان و آذربایجان برای کودکان غیر ایرانی روی پرده رود و بعد از آن نیز به دیگر بازارهای بین‌المللی راه یابد.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.