زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: بعد از آنکه در ماه‌های اخیر آثار پرمخاطب و البته باکیفیتی مانند «پوست شیر» و «در انتهای شب» در شبکه‌های نمایش خانگی تولید و پخش شد، حالا سریال‌های تازه‌ای در این پلتفرم‌ها در حال پخش است که با وجود گذشت مدتی از انتشار هر کدام، هنوز مخاطبان منتظرند تا ببینند که این آثار چه ارمغانی برایشان خواهند آورد.

یکه‌تازی ژانر جنایی

آگاه: می‌توان گفت هیچ‌کدام از این آثار هنوز سروصدایی نکرده است که نسبت به دیگر سریال‌های در حال پخش تمایزی ایجاد شود؛ از این رو، در این گزارش با نگاهی کلی به معرفی و بررسی قصه و محتوای این سریال‌ها پرداخته‌ایم. شبکه نمایش خانگی ما اگرچه انتقادات زیادی را به‌طور معمول متحمل می‌شود و گاه بسیاری از این اعتراض و انتقادها هم صادق و واردند اما گاهی نیز آثاری را در دل خودش جای داده که کیفیت نازل آثار ضعیف را شسته و برده است؛ آثاری مانند سریال ناتمام «قهوه تلخ» در دهه۸۰، «شهرزاد»، «هیولا»، «قورباغه»، «پوست شیر» و دیگر آثاری که رکوردهای فروش و بیننده را برای مدتی از آن خود کرده‌اند. حالا اما عمده سریال‌های پرمخاطب، خود را وقف گونه‌های جنایی، پلیسی و معمایی می‌کنند و این امر در حال فراگیری در این مدیوم نمایشی است. 

اقتباس یا خیر؟
گردن‌زنی | یکی از تازه‌ترین محصولات شبکه‌نمایش‌خانگی سریال «گردن‌زنی» است که به‌تازگی چهار قسمت از آن بر پلتفرم فیلم‌نت قرار گرفته است. این پلتفرم هم‌زمان سریال «داریوش‌» را هم منتشر می‌کند. این مجموعه جدید یک درام جنایی است و در همین چند قسمتی که از آن منتشر شده، در جذب مخاطب و انداختن قلاب مناسب برای اینکه تماشاچی سریال را دنبال کند، تا حد خوبی موفق بوده است. 
داستان در جایی آغاز می‌شود که در شب عروسی یک زوج جوان، مردی برای تسویه‌حساب با داماد، وارد خانه آنها می‌شود و عروس و داماد را می‌کشد. مرد انگیزه ناموسی برای این کار دارد اما از دلارهای موجود در گاوصندوق خانه عروس هم نمی‌گذرد. با وسط آمدن پای خانواده‌ها و پلیس، مشخص می‌شود، عروس و داماد با هم همسایه بوده‌اند و خانواده‌هایشان ارتباط قدیمی دارند؛ ارتباطی که کم‌کم پرده از رازهای آن برداشته می‌شود. ریتم سریال تقریبا تند است اما هنوز به‌دلیل گره‌افکنی در داستان، دچار گسستگی دراماتیک است و باید منتظر بود و دید این گره‌ها درنهایت کجا به هم می‌پیوندند و باز می‌شوند. با پخش چهار قسمت از سریال در برخی رسانه‌ها خبری مبنی بر واقعی بودن داستان «گردن‌زنی» منتشر شده است؛ در این مورد نه در تیتراژ سریال و نه در اخبار آن چیزی گفته نشده است، با این حال با مشابهت‌های زیاد میان این سریال و پرونده‌ای جنایی، می‌توان این اثر را در دسته آثار اقتباسی قرار داد؛ آثاری که چند سالی است در مدیوم‌های نمایشی به‌ویژه سینما، رونق یافته و حالا به شبکه نمایش خانگی آمده‌اند. از نمونه‌های ساخت آثار اینچنینی می‌توان به فیلم‌های سینمایی «بی‌بدن» و «علفزار» اشاره کرد. 
کارگردان و تهیه‌کننده این سریال، سامان سالور است که اولین تجربه خود در زمینه سریال‌سازی را پشت سر می‌گذارد. او از ابتدای دهه۸۰ به‌شکل مستمر درحال فیلمسازی است و برخی از آثارش مانند «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» در جشنواره‌های داخلی و خارجی بسیار مورد توجه قرار گرفت. سالور با تجربه دو دهه کارگردانی، قاب‌بندی‌های خوبی ارائه می‌دهد و تا اینجای کار سعی کرده با حفظ ریتم، ساختار یک داستان درام جنایی را تا حد معقول رعایت کند. تهیه‌کننده «گردن‌زنی» علی قربان‌زاده است؛ او که بازیگری را از دهه ۷۰ شروع کرد و در سال‌های اخیر بیشتر در آثار دوست صمیمی‌اش سامان مقدم حضور داشت، حالا برای اولین‌بار نامش به‌عنوان تهیه‌کننده یک سریال بلند مطرح می‌شود. همچنین، زامیاد سعدوندیان به‌عنوان نویسنده در گروه عوامل سریال حضور دارد. او تجربه نوشتن فیلمنامه سریال را از دهه۹۰ دارد. نویسندگی سریال‌های تلویزیونی «مسیر انحرافی»، «سقوط یک فرشته»، «دختران حوا» و «آمین» نیز، در کارنامه این نویسنده دیده می‌شود. سعدوندیان در مجموعه «آمین» تجربه نوشتن داستانی جنایی پلیسی را داشت اما حالا سراغ یک جنایت خانوادگی و ناموسی رفته و باید دید با پیش‌رفت داستان، قصه «گردن‌زنی» به کجا ختم خواهد شد. 

نعل وارونه دغدغه‌مندی

یکه‌تازی ژانر جنایی
غربت | این سریال که در گونه درام جنایی و با درونمایه اجتماعی تولید شده است، به کارگردانی و نویسندگی امیر پورکیان از مدتی پیش در شبکه نمایش خانگی و از پلتفرم نماوا آغاز به پخش کرد. «غربت» داستان حاشیه‌نشینانی را به تصویر می‌کشد که برای رسیدن به زندگی آرمانی خود، اقدام به سرقت از کمیته ‌امداد می‌کنند. آنها تمام آنچه در کمیته ‌امداد به‌عنوان نذرهای مردمی حفظ می‌شود حق طبیعی خود می‌دانند. غربت به‌دلیل محتوای ناهنجار و ضدخانواده و نیز اعتراض مخاطبان، پس از پخش سه قسمت، توقیف شد. بعد از توقف پخش سریال، سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر، اعلام کرد که این اثر بدون مجوز پخش شده و توقیف آن امری ضروری بوده است. بعد از آن، در ادامه و با تداوم اعتراض‌ها به پخش این سریال، کارگردان ویدیویی را منتشر کرد که ضمن دلجویی از هموطنان عرب‌زبان اهوازی، توضیح داده بود: «به شما تعهد اخلاقی می‌دهم نه‌تنها هیچ توهینی به قوم نجیب و اصیل شما نشده بلکه عده‌ای می‌خواستند با فریب‌کاری و سوء‌استفاده به برادری ما آسیب بزنند. هموطنان شریف عرب، هیچ کسی حق ندارد هیچ کجا توهینی به شما عزیزان بکند. من فرزند خوزستان و متولد اهواز، همشهری شما هستم که تمام دوران کودکی‌ام در کوچه پس‌کوچه‌های این شهر مقدس طی شد. برادرم در جنگ برای دفاع از سوسنگرد به شهادت رسید تا خواهران و برادران هموطن‌ِ عرب ستم‌دیده از جنگ زنده بمانند.» حالا بعد از حدود یک‌ماه از این خبر، رفع توقیف آن با حذف چند دقیقه از این سریال اعلام شد. همچنین، در مورد این سریال باید یادآور شد که تماشای آن برای رده سنی کمتر از 18سال به‌دلیل وجود محتوای نامناسب توصیه نمی‌شود. 

مبارز ترسو

یکه‌تازی ژانر جنایی
داریوش | سریال، ماجرای شخصی به نام داریوش است که سال‌ها پیش در جریان یک دزدی دوستش را به قتل رسانده و به ترکیه گریخته است. او توسط دوستش، بهرام مطلع می‌شود که خانواده مقتول رضایت داده‌اند. بعد از بازگشت داریوش به ایران، همدستان او در سرقت به او می‌گویند طلاهایی را که 15سال پیش پنهان کرده برگرداند، در ادامه داریوش درگیر چالش‌هایی می‌شود که بدنه اصلی داستان سریال را شکل می‌دهد. 
کارگردان سریال «داریوش» هادی حجازی‌فر است. او بازیگری را از سال۱۳۸۳ و با حضور در فیلم سینمایی «مزرعه پدری» رسول ملاقلی‌پور آغاز کرد اما ۱۱سال طول کشید تا با بازی در فیلم «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان به شهرت برسد. بعد از آن، موفقیت همه‌جانبه فیلم «ماجرای نیمروز» با بازی حجازی‌فر باعث شد تا در ادامه او را در آثار بسیاری ببینیم؛ او با بازی در فیلم‌ها و سریال‌هایی مانند «لاتاری»، «زیرخاکی»، «به وقت شام» و «آتابای» به یکی از مهم‌ترین بازیگران یک دهه اخیر سینمای ایران تبدیل شد. حجازی‌فر با نوشتن فیلمنامه متفاوت «آتابای» نویسندگی را هم تجربه کرد. همین موضوع شرایط را برای ساخت اولین فیلم حجازی‌فر، یعنی «موقعیت مهدی» مهیا کرد. این فیلم به یکی از بهترین فیلم‌های دفاع مقدس در سال‌های اخیر سینمای ایران تبدیل شد، جوایز فراوانی کسب کرد و اکران موفقی را هم پشت سر گذاشت. گویی همین موضوع باعث شد حجازی‌فر به‌شکل جدی‌تری به کارگردانی فکر کند و برای تجربه بعدی کارگردانی خود سراغ ساخت یک سریال امروزی و معاصر برود. سریال «داریوش» خط روایی جالبی دارد؛ داستان از کهن‌الگوی انتقام برای روایت سریال استفاده می‌کند. شخصیت اصلی این سریال مرد ترسویی است که به‌جای مواجهه با مشکلات، همیشه از آنها فرار می‌کند. این شخصیت متفاوت در قسمت‌های ابتدایی، نمایی از شخصیتی چندگانه و ناآشنا را ارائه می‌کند که شاید مخاطب ایرانی کمتر او را بشناسد و با او همذات‌پنداری کند اما مشکل اصلی داریوش خودش را در قسمت‌های میانی نشان می‌دهد؛ جایی که داستان کم‌جان سریال، باعث می‌شود تماشاگر بعد از مدتی از ریتم کند قصه‌گویی خسته شود و تماشای آن را رها کند. حجازی‌فر که حضور موفقی در سریال «پوست شیر» داشت، حالا در مقام فیلمساز و به‌عنوان کارگردانی موفق در ساخت اثری مانند «موقعیت مهدی»، گویی چند گام به عقب برداشته و در دومین تجربه کاری خود در میان شبکه نمایش خانگی ایران، تا به این نقطه از سریال از دستیابی به موفقیت بازمانده است.

کارآگاه ایرانی، قصه هالیوودی

یکه‌تازی ژانر جنایی
بازنده | نمونه‌ای از سریال اقتباسی ایرانی در شبکه نمایش خانگی سریال «زخم کاری» است که فصل اولش اقتباسی از یک رمان ایرانی به نام «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینی‌زاد و همین‎طور نمایشنامه «مکبث» اثر ویلیام شکسپیر بود. فصل‌های بعدی این سریال که به‌دلیل استقبال گسترده مخاطبانش ساخته شد و سنت دنباله‌سازی را هم در سریال‌سازی ما جا انداخت، اقتباسی نیست و در مقایسه با فصل اول نیز از کیفیتی به مراتب ضعیف‌تر برخوردار است. اقتباس ادبی چه در مدیوم سینما و چه تلویزیون، اگر درست انجام شود به دلیل شاکله قدرتمند قصه‌های منبع، نتیجه خوبی در بر خواهد داشت. سنت اقتباس در حوزه نمایشی ایران به‌طور عمده با حاشیه همراه بوده است؛ یا نتیجه خوب از آب درنیامده یا صاحب اثر ادبی از نتیجه راضی نبوده است اما این فرهنگ در سال‌های اخیر همگام با روند جهانی‌اش، با رونق پلتفرم‌های پخش آنلاین که امروز دیگر به نوعی تولیدکننده هم هستند، در ایران رو به جلو رفته و به سنتی مقبول بدل می‌شود. بسیاری از سریال‌های کوتاه پلتفرم‌هایی همچون نتفلیکس و... نیز، براساس رمان‌های پرفروش ساخته می‌شوند و بازخورد خوبی هم دریافت می‌کنند.  «بازنده» چهارمین سریال اقتباسی بستر فیلیمو به کارگردانی امین حسین‌پور است که بر اساس رمانی به نام «زوج همسایه» نوشته شاری لاپنا که در ایران با عنوان «زن همسایه» هم منتشر شده، ساخته شده است. در شبکه نمایش خانگی، پلتفرم فیلیمو بیشتر برای تولید سریال به اقتباس‌های ادبی روی آورده است. همراهی با جریان سریال‌سازی جهانی محدود به زمینه اقتباس نیست، از نظر ژانر هم سریال‌های ایرانی به نحوی همین مسیر را در پیش گرفته‌اند. ژانر جنایی، معمایی و پلیسی یکباره به ژانر غالب سریال‌ها بدل شده است که نمی‌توان گفت امری منفی است ولی به تحقیق جامعی برای رعایت استانداردهای لازم نیاز دارد. سریال «بازنده» هم در همین ژانر قرار می‌گیرد اما ازلحاظ فضاسازی می‌توان گفت با سایر سریال‌های شبکه نمایش خانگی در این ژانر متفاوت است و بیشتر به الگوهای هالیوودی می‌ماند؛ درواقع از قواعد ژانر کلاسیک پلیسی-جنایی در سینمای هالیوود بهره می‌برد. از این نظر هم یک قدم رو به جلو در سریال‌سازی شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود و هم می‌شود آن را سریالی کمتر ایرانی دانست. تجربه تولید در این ژانر تاکنون به گونه‌ای بوده است که اگر اثری استاندارد ساخته شود، شخصیت‌ها یا اثر، خودبه‌خود به تقلیدی از آثار «خارجی» مشابه می‌شود. به نظر می‌آید «بازنده» از این نظر تلاش کرده جایی روی این مرز قرار بگیرد. با این‌حال، به‌دلیل منبع اقتباسی غیرایرانی‌اش ناخواسته رنگ و بوی غیرایرانی به خود گرفته است، گرچه دیگر عناصر سریال ایرانی‌سازی شده است. همچنین، سازندگان سریال، عامدانه در طراحی صحنه به‌خصوص در فرآیند پساتولید فضایی را ایجاد کرده‌اند که چندان ایرانی نیست، گرچه اصلاح بیش از اندازه رنگ، نور، تصویر و همین‌طور استفاده بیش از اندازه از پرده سبز، حالتی مصنوعی به فضا داده است اما عناصر لازم یک سریال جنایی-پلیسی را دارد؛ همان فضای تاریک که با باران و سیگار و قاب‌های بسته درآمیخته است یا کارآگاه باهوش و حرفه‌ای با غمی عمیق در چشم که مخاطب را به یاد شخصیت محب مشکات در سریال محبوب «پوست شیر» می‌اندازد. 
سریال «بازنده» داستان ناپدید شدن فرزند یک زوج جوان به نام ارغوان و کاوه را روایت می‌کند که یک شب به خانه همسایه روبه‌رو می‌روند و بچه را با خود نمی‌برند. آنها به خانه برمی‌گردندند و با جای خالی کودک مواجه می‌شوند. روایت همزمان با معرفی پیشینه شخصیت‌ها پیش می‌رود. در ابتدا کارآگاه به عنوان شخصیت اصلی معرفی می‌شود که یک پرونده شکست‌خورده قتل دارد و به همین خاطر پریشان‌احوال است. با این حال، پرونده کودک ناپدیدشده را می‌پذیرد. به‌سرعت روایت با معرفی شخصیت ارغوان در قسمت اول و بعد کاوه در قسمت بعدی ادامه پیدا می‌کند. ارغوان از خانواده‌ای ثروتمند است و کاوه از خانواده‌ای فقیر؛ این دو در دانشگاه با هم آشنا شده‌اند و به‌رغم اختلاف طبقاتی با هم ازدواج کرده‌اند. ارغوان پدرش را به‌شکل مرموزی از دست داده، مادرش، ونوس صاحب تمام ثروت او شده است و بلافاصله با مرد جوان‌تری ازدواج می‌کند که این خط داستانی، فضای «هملت»گونه‌ای به قصه می‌دهد. مادر ارغوان خانه‌ای اعیانی به آنها هدیه داده و این زوج رابطه‌ خوبی با هم دارند تا اینکه بچه‌دار می‌شوند و ارغوان به افسردگی بعد از زایمان مبتلا می‌شود. این شکل روایت که هیچ تعجیلی در بازگو کردن قصه ندارد، در عین پیچیدگی معما به سرراست بودنش کمک می‌کند. «بازنده» به شکلی عامدانه ریتم کندی دارد؛ این موضوع هم فضای مرموز لازم برای یک اثر کلاسیک نوآر را ایجاد می‌کند، هم معمایش را با طمأنینه باز کند. به این شکل، توجه مخاطب به جزئیات بیشتر و معما رازآلودتر می‌شود. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.