آگاه: احتمالا اولین مواجهه بسیاری از ما ایرانیها با فرهنگ کرهای سریال یانگوم بود و آن زمان تنها دریچه آشنایی ما با کره همین سریال بود اما الان اینطور نیست و بخش زیادی از جوانان و نوجوانان کشورمان یا همان نسل Z تمام خوانندگان و هنرپیشههای کرهای را میشناسند. اما این همه ماجرا نیست و به نظر میرسد کره یک برنامهریزی دقیق و کلان برای اشاعه فرهنگ خود کرده است؛ بهطوریکه تا چند سال پیش در بازار نشر خیلی خبری از کتابهای کرهای نبود اما الان اگر سری به بازار نشر بزنید تعداد قابلتوجهی با موضوع آموزش زبان کرهای، آموزش آشپزی کرهای و ... خواهید دید.
گروه موسیقی معروفBTS که محبوبترین گروه پسرانه جهان به شمار میرود در سال۲۰۱۹ توانسته بیش از ۴.۶۵میلیارد دلار، یعنی ۰.۳درصد از تولید ناخالص داخلی کشور، را برای اقتصاد کره به ارمغان بیاورد. این رقم با سرمایه شرکتهای بزرگی همچون سامسونگ و هیوندایی برابری میکند. همچنین این گروه، یک نفر از هر ۱۳توریست خارجی را به کره جنوبی جذب میکند. بیتیاس همچنین یکی از عوامل اصلی افزایش ناگهانی فروش جهانی موسیقی به ۱۹میلیارد دلار در سال۲۰۱۸ بود.
نکته مهم و قابلتوجهی که وجود دارد این است که امروزه نه فقط ایران امروز در معرض هجوم فرهنگ کرهای قرار دارد، بلکه در لندن رفتار و سبک زندگی کرهای حرف اول را میزند و موسیقی و رستورانهای کرهای حسابی خودشان را در دل مردم بریتانیا بهخصوص جوانان جا کردهاند.
اگرچه اینکه جوانان و نوجوانان ایرانی بیشتر از کشورهای غربی با محصولات و فرهنگ کرهای ارتباط برقرار کنند موضوع عجیبی به شمار نمیآید چون ظاهر، رفتار و کلیشههای فرهنگی میان ایران و کره اشتراکات زیادی دارد و براساس تحقیقات پژوهشگران اشتراکات میان ایران و کره جنوبی مربوط به هزار سال پیش است و همین اشتراکات باعث نوعی همذاتپنداری ایرانیان با شخصیتهای محبوب کرهای میشود.
اما همانطور که اشاره شد پای کره فراتر از مرزهای شرق رفته و در جایی مثل لندن هم کرهایها حسابی جای خود را باز کردند. به عنوان نمونه، جائه جون، مدیر یک رستوران کرهای در بیرمنگام، میگوید: بیشتر مشتریان ما کرهای نیستند. بریتانیاییها چنان از غذاهای ما استقبال کردهاند که باعث علاقه تعداد بیشتری از آنها به فرهنگ ما شده است. زمانی بود که مردم این کشور حتی نمیدانستند، کره کجاست.
براساس اسناد و شواهد موجود در اواخر دهه۱۹۹۰ که آسیا و بهخصوص کره جنوبی در یک بحران اقتصادی سخت قرار گرفت کیم دائه جونگ، رییسجمهوری آن زمان کره تصمیم گرفت روی فرهنگ کره سرمایهگذاری کند تا کمی از بحران اقتصادی بیرون بیاید و امروز که به موقعیت اقتصادی کره نگاه میکنیم متوجه میشویم که آقای رییسجمهور تصمیم درستی گرفته و نتیجهاش هم دارد میبیند. امروز در همه کشورهای مطرح دنیا موسیقی، فیلم و سریال، غذا و شیوه پوشش و آرایش کرهای یک سبک شناختهشده و معروف است و مراکز تجاری بسیاری براین اساس بنا شدهاند. درواقع کره جنوبی بدون سلاح و جنگ و درگیری در قامتی به ظاهر ساکت جایی از دنیا نشسته اما در حال اشاعه فرهنگ خود و مهمتر از آن کسب سود و درآمد از دیگر کشورهای جهان است.
کره چگونه به اینجا رسید؟
موج کرهای که در جهان فراگیر شده به (هالیو/ Hallyu) معروف است و موفقیت آن ناشی از یک برنامه بلندمدت و دقیقی است که در طول دهه گذشته برنامهریزی و اجرا شده است.از سال۱۹۸۰ سیاستهای کلی کشور کره تغییر کرد و سیاستگذاریها بهسمت جلب توجه همه کشورها بهسمت کره رفت. برای موفقیت چنین هدفی لازم بود کره جنوبی بیش از هر چیز یکسری از ممنوعیتها و سانسورها را حذف کند تا بتواند با سایر کشورها تعامل کند. حمایت مالی دولتمردان از تولید محصول داخلی، محدودیت ورود محصولات فرهنگی خارجی و درعوض اختصاص دادن بودجههای کلان به محصولات کرهای، تولید محتوای فرهنگی براساس خواست بازار بهمنظور بهبود تصویر کره، تبلیغات گسترده رسانهای و سرمایهگذاری روی موضوع برندینگ و آموزش و تربیت گسترده نیروی انسانی از نوجوانی ازجمله عواملی است که در محبوبیت محصولات فرهنگی کره در سالهای اخیر نقش داشته است.
البته علاوهبراین عوامل، دولت کره نقاط تماس فرهنگی را هم مستقیما مدیریت کرد، به این معنا که مخاطب چطور، با چه ابزاری و به چه شکل با فرهنگ کره ارتباطات برقرار میکنند؟ دولت کره از معدود دولتهای دنیاست که وزارت فرهنگ دارد. این وزارتخانه ادارههای مختلفی دارد که یکی از آنها «دفتر محتوای فرهنگی» و تلفیقی از سه اداره است. این ادارهها روی موسیقی کرهای، مد و لباس، کتابهای کمیک و انیمیشن تمرکز دارند و تولید محتوا میکنند. بودجهای که از طرف دولت به این ادارهها تزریق میشود رقمی حدود ۵۰۰میلیون دلار در سال است.
صادرات فرهنگی کره به زبان مادری
نکته کلیدی در موفقیت کرهجنوبی این است که درعینحال که تمام تلاش خود را وقف صادرات فرهنگ و تلاش برای حضور در بازارهای جهانی کرده اما برای این ادغام زبان خود را از تولیداتش حذف نکرده است. رابطه زبان و فرهنگ رابطهای ناگسستنی است؛ چراکه انسانها با استناد و استفاده از زبان است که میتوانند فرهنگ و آنچه بدان میاندیشند، عمل میکنند و باور دارند را به دیگران منتقل کنند.امروز زبان کرهای به لطف صنعت فرهنگی اقتصادمحور و برنامهریزیشده کره جنوبی به گوش مردم جهان آشنا شده است. زبانی که نه ساده و روان نیست اما جای خود را باز کرده است. قطعا کره اگر میخواست با استفاده از زبان انگلیسی به صنعت فرهنگی جهان ورود کند، راه هموارتر و مخاطب بیشتری داشت اما آنان از زبان خود دست نکشیدند چراکه هدفی بزرگتر داشتند و آن اشاعه فرهنگی و سبک زندگی کرهای بود؛ چیزی که امروز به آن دست یافتهاند.
فراگیری موج فرهنگ کرهای یک جریان صنعتی فکر شده است
مرضیه ادهم، دکترای علوم ارتباطاتاجتماعی و کارشناسارشد مطالعاتفرهنگی که درباره موضوع دلایل و عواقب طرفداری از گروههای هنری کشورهای آسیایی کار کرده معتقد است: علاقه به کیپاپ و کیدراما، یعنی محصولات فرهنگی کره و حتی جیپاپ و سیپاپ، یعنی محصولات فرهنگی و رسانهای ژاپن و چین، حدود ۱۰سالی است که بهصورت موج جهانی درآمده و فقط مختص ایران نیست. در چند سال گذشته، این سه کشور یعنی کرهجنوبی، ژاپن و چین درحال تولید محتوا و برندسازی بودهاند و این روزها به زبان جهانی محصولاتشان را ارائه میکنند. مثلا سریالهایشان اوایل کیفیت جهانی نداشتند و ضعیف بودند. ولی کمکم در سطح بینالمللی سریال ساختند و جوری فرهنگ و اسطورههایشان را مطرح کردند که برای همه جهان جذاب باشد. این روزها در حد هالیوود کار میکنند و توسط پخشکنندههای جهانی مانند نتفلیکس هم پشتیبانی میشوند. معروفترین گروه موسیقی کره یعنی بیتیاس، سفیر صلح در سازمان ملل شده است، سخنرانی میکند، به برنامههای گفتوگومحور بینالمللی دعوت میشود و کنسرتهای میلیونی در کشورهای جهان برگزار میکند یا در قالب کیدراما، سریال «بازی مرکب» در سال ۲۰۲۱ رکورد جهانی بیننده را زد.
وی افزود: این یک جریان صنعتی فکر شده است. در ایران هم شروع جیدراما و هم کیدراما، یعنی فیلم و سریالهای ژاپنی و کرهای، از تلویزیون خودمان بود. موجی از فیلمها، سریالها و انیمههای ژاپنی در دهههای ۶۰ و ۷۰ پخش شد و خواندن «مانگا» (کتابهای تصویری و کمیک استریپ) مد شد. از اواسط دهه۸۰ تا اواخر دهه۹۰ هم موجی از فیلم و سریالهای کرهای داشتیم. وقتی کسی از کودکی سریال کرهای دیده باشد، دیگر وابسته به تلویزیون نیست و خودش از رسانههای دیگر و اینترنت به محصول مدنظرش خواهد رسید. در این صورت مسیر مصرفش از رسانه رسمی جدا میشود.
ادهم اضافه کرد: بیشتر کسانی که این روزها از طرفداران پروپاقرص کیپاپ و کیدراما هستند، از ۶-۷سالگی در معرض سریالهای کرهای بودهاند و ذائقهشان شکل گرفته است. این صنعت برای هوادارانش به قدری حرفهای رفتار میکند که مثلا در صفحههایشان به زبان فارسی به هواداران پیام میدهند یا ماه رمضان را به مسلمانان تبریک میگویند، چون میدانند که برای چه حوزهای از طرفدارانشان صحبت کرده و در همان زمینه مسائلی را مطرح میکنند. این موضوع برای هوادار خاص و جالب است که میگوید آن گروه دارد من را میبیند و علاقهمندی من را پاسخ میدهد. این گروهها محصولات جانبی جالبی هم برای هر سنی تولید میکنند؛ از قاب گوشی و تیشرت گرفته تا جواهرات با هر قیمتی. برنامههای گفتوگومحور با زیرنویس انگلیسی هم تولید میکنند برای طرفداران که مثلا یک روز با او بیرون بروند و زندگیاش را از نزدیک ببینند که بهعنوان مثال چطور آشپزی میکند. این موضوع برای هوادار نوجوان بسیار جذاب است که وقتی طرفدار گروه یا شخصی میشود دوست دارد آن را برای خودش شخصیسازی کند. چیزهایی بداند که بقیه نمیدانند یا بفهمد که علاقه مشترکش با سلبریتیاش یکسان است. کرهایها این اطلاعات را خیلی دقیق و فرمولی شده میدهند. یا حتی مثلا دعواهای نمایشی بین اعضای گروهها راه میاندازند تا جذابیت بیشتری ایجاد کنند. با همین فرمولها، طرفداران فراتر از یک هوادار میشوند و با گروههای مورد علاقهشان زندگی میکنند.
این کارشناس ارتباطات و مطالعات فرهنگی از تجربه کاری خود با علاقهمندان به این فرهنگ توضیح داد و گفت: زمانی روی فرهنگ و رسانههای ژاپن کار میکردم. به عنوان مدرس سواد رسانه با دانشجوها و دانشآموزان حرف میزنم که مثلا بیایید درباره اینها صحبت کنیم. اصول نقد را بهشان یاد میدهیم. مثلا میگوییم سریال سطح پایین نبین. سعی کن فرق بین موسیقی و ترانه خوب و بیخود را تشخیص بدهی. منعشان نمیکنم و سعی میکنم اینطوری سواد رسانه و تفکر انتقادی بهشان آموزش بدهم. بعد هم این موضوع یک دوره سنی دارد که کمکم فروکش میکند. بیشتر طرفداران در موسیقی، دختران هستند و در سریالها، پسران. بعد از مدتی میبینیم که علاقهشان کمتر میشود، یا مدلهای کشورهای دیگری را دنبال میکنند. این پروسه گذر از این هواداری را دیدهام. بیشتر آن دوستیهایی که براساس این علاقه مشترک برایشان شکل میگیرد و حلقه رفاقت و اعتبار در جمع برایشان مهم است. شاید از هر ۱۰نفر طرفدار این گروهها، یک نفرشان خیلی شدید علاقه داشته باشد که برود زبان کرهای یاد بگیرد یا مدرسه کرهای برود یا حتی مهاجرت کند. بقیه در حد همان تایید گروه همسنهای خود میمانند. با این حال آسیبی که میتوان دید این است که من بهعنوان مسئول، یکسری ادعاهایی در بحث رسانه و فرهنگ دارم و چشماندازهایی تعریف کردهام که فلان مفهوم و فرهنگ را در بین نوجوانان جا بیندازم، ولی متاسفانه نفوذی روی بخشی از آنها نداریم. اگر هم به علایقشان احترام نگذاریم، بدتر میشود.
احتمالا اولین مواجهه بسیاری از ما ایرانیها با فرهنگ کرهای سریال یانگوم بود و آن زمان تنها دریچه آشنایی ما با کره همین سریال بود اما الان اینطور نیست و بخش زیادی از جوانان و نوجوانان کشورمان یا همان نسل Z تمام خوانندگان و هنرپیشههای کرهای را میشناسند.
نظر شما