سارا فرجی-خبرنگار گروه فرهنگ: چند روز پیش متن بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری همایش بین‌المللی جناب «جعفر بن ابی‌طالب» منتشر شد. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار بر ساخت فیلم از مفاخر تاریخی تاکید کردند.

هزینه بالا، پژوهش و دیربازدهی

آگاه: در بخشی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی آمده است: «در مورد ساخت فیلم هم، دوستان دفتر ما اینجا حضور دارند، بگویند به مسئولین صداوسیما؛ هم در مورد جناب حمزه،‌ هم در مورد جناب جعفر. اینها دنبال موضوع می‌گردند؛ به قول خودشان دنبال سوژه می‌گردند، کدام موضوع بهتر از اینها؟ اینها مفاخر تاریخی‌اند، واقعیت هم دارند، وجود هم دارند، مثل جومونگ خیالی هم نیستند اما مثل جومونگ جنگ کردند، مبارزه کردند ــ مبارزه سیاسی کردند، مبارزه نظامی کردند ــ حضور داشتند، بعد هم شهید شدند؛ در عالم هنر و تولید فیلم و سریال و مانند این چیزها، می‌شود کاملا اینها را واقعا پرداخت کرد و امیدواریم ان‌شاءالله این کار هم انجام بگیرد.»
دیگر نکته قابل تامل سخنان ایشان تاکیدشان بر تهیه کتاب درباره مفاخر بود و اینکه رهبری در اغلب سخنرانی‌هایشان گریزی هم به کتاب و کتاب‌خوانی می‌زنند حاکی از اهمیت ویژه مطالعه نزد ایشان دارد. آیت‌الله خامنه‌ای در جمع برگزارکنندگان همایش «جعفر بن ابی‌طالب» فرمودند:
«یکی از نواقص کار ما تولید کتاب است. حالا شما می‌فرمایید که کتاب می‌رود در کتابخانه، [اما] بنده عرض می‌کنم کتاب ماندگارترین اثر هنری است؛ یعنی بقیه چیزها گذراست، [اما] کتاب می‌ماند و صد سال، دویست سال از کتاب می‌شود استفاده کرد. اگر کتاب را خوب تدوین کنیم، خیلی مهم است. کتاب است که فرهنگ را منتقل می‌کند از یک نسل به نسل دیگر و به نظر من، روی کتاب خیلی باید تکیه کرد؛ منتها کتابِ خوب باید نوشت، کتابِ باکیفیت باید نوشت تا بماند و مورد استفاده قرار بگیرد و کهنه و منسوخ نشود و فیلم هم لازم است؛ بخصوص در این ماجرای جناب جعفر -ماجرای جناب حمزه هم همین‌جور بود- خود این حرکتِ اینها به طرف حبشه و مانند اینها، به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها یک جنبه دراماتیکِ قشنگی هم دارد.»

مفاخر زیاد اما کم‌رونق 
اما واقعا چرا با وجود اینکه کشور ما تعداد بسیاری مفاخر دارد آنطور که باید و شاید به آنها پرداخته نشده است به‌خصوص در صنعت فیلم و سریال. این درحالی است که کشورهای غربی تعداد زیادی فیلم، سریال و مستند درباره شخصیت‌های کشورشان دارند اما تعداد فیلم‌های باکیفیتی که ما از مفاخرمان ساختیم به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسد.
تجربه نشان داده که اگر ساخت و پرداخت به شخصیت‌ها و مفاخر تاریخی به‌شکل درست صورت گیرد این آثار با استقبال بسیار خوبی روبه‌رو می‌شود؛ نمونه‌اش سریال امام علی(ع)، مختارنامه یا فیلم سینمایی محمد رسول‌الله(ص). میزان ماندگاری این فیلم‌ها به اندازه‌ای است که با گذشت چندین سال از ساختشان همچنان مخاطب آنها را هرچند تکراری می‌بیند و لذت می‌برد و با آن خاطره دارد. به احتمال زیاد، خیلی از صحنه‌های سریال امام علی(ع) یا موسیقی آن هنوز که هنوز است با گذشت نزدیک به ۳۰سال از پخش آن (سال۱۳۷۵) در حافظه بسیاری از ایرانیان مانده است و با آن خاطره دارند؛ بنابراین باتوجه‌به چنین نمونه‌های موفقی می‌توان امیدوار بود که اگر باز هم امثال چنین آثاری ساخته شود مخاطب از آن استقبال می‌کند.
این را هم بگوییم که وقتی سخن از مفاخر تاریخی می‌شود منظور فقط شخصیت‌های مذهبی نیست و شامل هر شخصیتی که ماندگاری دارد می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال در این چند سال اخیر فیلم‌های سینمایی خوبی از شخصیت‌های انقلابی کشورمان ساخته شده که بسیار تاثیرگذار و تحسین‌برانگیز بوده است و مخاطب از طریق این فیلم‌ها هم با یک شخصیت ملی آشنا و هم ترغیب شده که درباره او و تاریخ زمانه‌اش بیشتر بداند؛ نمونه‌اش فیلم‌های موفقی چون «ایستاده در غبار»، «موقعیت مهدی» و «منصور».

چرا فیلمسازان سراغ ساخت فیلم از مفاخر نمی‌روند؟
یکی از اصلی‌ترین دلایل اینکه کارگردانان رغبت کمی به ساخت فیلم درباره مفاخر تاریخی دارند هزینه‌بربودن چنین پروژه‌هایی است. بیشتر کارگردانان فیلم و سریال امروز ترجیحشان بر این است که با کمترین هزینه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن فیلم بسازند و زود هم پولشان برگردد درحالی‌که ساخت فیلم از مفاخر تاریخی این توقع را برآورده نمی‌کند؛ به‌عنوان‌مثال ساخت همین سریال امام علی(ع) که از آن چندین بار هم به عنوان نمونه یاد کردیم پنج سال طول کشید (از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵) و امروزه دیگر کمتر کارگردانی است که تمایل به ساخت چنین پروژه‌هایی داشته باشد.
مورد دیگری که دلیل کمبود ساخت فیلم در این حوزه است، بحث اطلاعات تاریخی موثق و معتبر است. 
لازمه ساخت یک فیلم از مفاخر تاریخی تشکیل یک تیم پژوهشی و ساعت‌ها مطالعه، پژوهش و تحقیق است چون بخش زیادی از روایت‌های تاریخی در طول سال‌ها تحریف شده‌اند و شبهه دارند و برای تهیه یک اثر نمایشی باید کم‌ایرادترین نسخه روایت‌شده از تاریخ به بیننده نشان داده شود، چنانچه سابقه پخش فیلم‌هایی هم داشتیم که در آن ایرادات تاریخی وجود داشته و مخاطب پس از اینکه متوجه این تحریفات و اشتباهات شده تماشای آن را نیمه‌کاره گذاشته و اعتمادش را نسبت به آن روایت تاریخی از دست داده است؛ خصوصا که بخش وسیعی از بینندگان فیلم‌های تاریخی به‌خصوص در تلویزیون مخاطب ساده و عام هستند که با تاریخ آشنایی آن‌چنانی ندارند و ممکن است کوچک‌ترین اشتباهی به عقاید این طیف از جامعه صدمه بزند.یکی از اصلی‌ترین عناصر فیلم‌های تاریخی موفق باورپذیر بودن آنهاست؛ اینکه مخاطب وقتی آن اثر را تماشا می‌کند بتواند با آن ارتباط برقرار کند و به عبارتی خودش را در آن فضا و زمان تصور کند؛ این باورپذیر بودن هم با طراحی صحنه درست، طراحی گریم حرفه‌ای، فیلمنامه قوی، موسیقی مناسب با فضا و انتخاب لوکیشن درست محقق می‌شود که همه اینها در حرف و نوشتن راحت است اما در عمل به این راحتی نیست هم از جهت پیدا کردن فرد مناسب برای این کارها هم هزینه‌شان.

ارتباط سینما و تاریخ
مهدی فخیم‌زاده، کارگردان مجموعه تلویزیونی «ولایت عشق» که درباره زندگی امام رضا(ع) بود و سال۱۳۷۹ از شبکه یک سیما پخش می‌شد پس از پخش این سریال در گفتگویی درباره مشکلات ساختن فیلم تاریخی گفت: سلسله‌ای از حوادث هستند که قابل‌تغییر دادن نیستند، شخصیت‌هایی با خصوصیت‌هایی واقعی و تاریخی داریم که باید به همان شکل حفظ شوند و این یعنی دقیقا خلاف آنچه تاکنون با درام رفتار می‌کردیم.
 درعین‌حال همان کارکرد و وظیفه درام را می‌خواهیم داشته باشیم، چون اصولا تاریخ برای بهره‌گیری از درام سینمایی به سراغ سینما و سینماگر آمده است و می‌خواهد از طریق این مدیوم با مردمی که سروکار با تاریخ ندارند و اهل درس و کلاس نیستند ارتباط برقرار کند و خود را ارائه دهد. اگر سینماگر نتواند این درام را شکل دهد و با مخاطب رودررو شود، سالب به انتفاع موضوع است. به همین علت درمورد تاریخ و به‌ویژه در مورد تاریخ دینی و اعتقادی، این معضل بسیار شدید است. در موارد اعتقادی معضل شدیدتر است. گاه تاریخ چیزی را بیان کرده که با اعتقادات عوام جور درنمی‌آید و نمی‌توان آن را بیان کرد.وی افزود: به‌عنوان‌مثال در کاری که درمورد «امام رضا(ع)» انجام دادم، در تاریخ از ازدواج امام رضا(ع) با دختر مأمون -ام حبیب- که یک ازدواج مصلحتی و سیاسی است، سخن گفته شده اما وقتی فیلمی درمورد امام رضا(ع) می‌سازیم، بیان این مطلب ممکن است شبهاتی ایجاد کند و بهتر است از آن عبور کنیم. این اتفاق برای یک عالم تاریخ و یک پژوهشگر قابل‌توجیه است اما برای مردم عادی که فیلم برای ایشان ساخته می‌شود توجیه‌پذیر نیست و ممکن است به اعتقادات ایشان صدمه بزند و شبهه ایجاد کند. در کارهای تاریخی، آن‌قدر معضلات زیاد است که سینماگران چندان داوطلب انجام آن نیستند. انجام این قبیل کارها هم بسیار سخت و هم بسیار خطرناک است، چون ممکن است با بیان برخی موارد، به اعتقادات مردم هم لطمه وارد کنیم. هنگام ساختن سریال «ولایت عشق» من به مشهد رفتم و در مقابل بارگاه با یک ضبط‌صوت ایستادم و از مردم سوالاتی کردم. مثلا از برخی می‌پرسیدم امام‌رضا(ع) چرا اینجا دفن شده است؟ و جواب می‌گرفتم پس کجا دفن باشد؟ می‌گفتم امام عرب هستند و در مدینه زندگی می‌کرده‌اند، چرا اینجا دفن شده‌اند؟ یعنی اعتقاد داشتند که امام رضا(ع) ایرانی است و باید در مشهد دفن باشد و احتیاج به دلیل و مدرک و تفحص هم نیست. همان هنگام من از خودم پرسیدم آیا درست است که در اعتقاد مردم تفحص کنیم؟ و آیا کار ما به معتقد شدن بیشتر مردم کمک می‌کند یا به آن لطمه می‌زند؟
فخیم‌زاده اشاره کرد: بعد از ولایت عشق، بارها کارهای تاریخی به من پیشنهاد شد و من رد کردم؛ بنابراین اینطور نیست که سینماگران یا حداقل خود من به ساختن آثار تاریخی علاقه‌مند باشیم اما ضرورت‌هایی هم هست و مطابق این ضرورت‌ها باید کارهای تاریخی هم انجام داد.
اما بخش پایانی این گزارش را با سخنان داریوش رحمانیان، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران به پایان می‌رسانیم؛ به عقیده رحمانیان «امروز سینماگر ما وظیفه دارد تاریخ ایران را برای جوانان ایرانی زنده کند. قدرت سینما بسیار بیشتر از نوشته و کتاب یک مورخ است. یک تصویر به هزار کلمه می‌ارزد؛ به‌عنوان‌مثال سازندگان فیلم «سیصد» بسیار ناآگاه و خام عمل و این فیلم را از زبان لئونیداس، سردار اسپارت که نظام برده‌داری و هلوتیسم دارد، روایت کرده‌اند. هلوت‌ها را در اسپارت هر سال در جشن برده‌کشی می‌کشتند تا نسل بردگان زیاد نشود، چراکه از طغیان ایشان می‌ترسیدند. 
سازندگان این فیلم لئونیداس را مدافع آزادی می‌کنند و از زبان او عصر آزادی را بیان می‌کنند. کوروش و خشایارشا را وحشی نشان می‌دهد. ما «بر سر گنج از گدایی مرده‌ایم» و نمی‌دانیم که چه داریم. در زمانی که اسپارتی‌ها و آتنی‌ها به برده‌داری افتخار می‌کردند و فلاسفهٔ ایشان مانند ارسطو و افلاطون به برده‌داری افتخار می‌کردند، کوروش منشور حقوق بشر صادر می‌کند و همه را در قلمرو خود آزاد و برابر اعلام می‌کند و تز حکومت جهانی می‌دهد. ایران پیشتاز جهانی‌سازی و جهانی‌گری بوده است.اما نوجوانان ما چقدر این شخصیت‌های تاریخی خود را می‌شناسند؟ اگر قهرمان نمی‌سازیم، حداقل قهرمان‌های خود را نابود نکنیم. امروزه نوجوانان ما بیش از آنکه قهرمانان ایرانی و ایرانی-اسلامی را بشناسند، قهرمانان افسانه‌ای کره را می‌شناسند، چراکه فیلم‌هایی مانند جومونگ ساخته می‌شود و در کشور ما برای نوجوانان و جوانان ما به نمایش درمی‌آید و قهرمان‌سازی می‌کند. نوجوانان ما شیفته این قهرمانان شده‌اند و قهرمانان تاریخی خود را نمی‌شناسند. چرا نوجوان ایرانی به جای افتخارکردن به قهرمان اسطوره‌ای خود -رستم- باید از قهرمان افسانه‌ای کره الگو بگیرد؟ چرا باید به جای شناختن تاریخ و فرهنگ ایرانی، فرهنگ کره را بشناسد؟ تاریخ ما بن و ریشه ماست و باید به آن توجه کرد.»
خلاصه اینکه با وجود همه این سختی‌ها فیلمسازان باید از دل این سختی‌ها عبور کنند و با حمایت دولت به ساختن فیلم از مفاخر تاریخی کشورشان به چشم ادای دین و یک وظیفه حرفه‌ای نگاه کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.