طوبی موید-خبرنگار گروه جامعه: خرید و فروش چوب جنگل‌های هیرکانی در بازارهای جهانی به اندازه‌ای سود دارد که قاچاقچیان نتوانند دندان طمع از آن بکنند؛ به‌طوری‌که درخت سرخدار با چوب متراکمی که ۱۰۰الوار دومتری بدهد، نزدیک به یک‌میلیارد تومان در بازار سیاه خریدوفروش می‌شود اما اینکه زور سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور (یگان حفاظت از منابع طبیعی و آبخیزداری)، سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران و سازمان میراث فرهنگی با هم به آنها نمی‌رسد هم از آن حرف‌هاست که علی بابایی کارنامی، نماینده مجلس آن را تایید می‌کند. بر این اساس، سه‌گانه قاچاق، بی‌تدبیری و تعارض منافع سازمان‌های مسئول در فرآیند حفاظت از منطقه هیرکانی دست به دست هم داده‌اند تا ظرف هفت دهه از آغاز دهه۳۰، مجموع رویشگاه‌های جنگلی ایران در هیرکانی از ۳.۵میلیون هکتار به ۱.۶میلیون هکتار کاهش یابد. از آن جالب‌تر حتی کشیده‌شدن آموزه‌های غربی است که از دانشگاه و مدرسه و فرهنگ و علوم‌انسانی گذشته، دست از سر جنگل‌های ما هم برنمی‌دارند و برای حفاظت از جنگل‌های منحصربه‌فرد هیرکانی کتاب منتشر می‌کنند. گروهی هم در داخل از روی آنها برای حل مسائل این جنگل‌ها نسخه می‌نویسند.

نسخه غربی برای جنگل‌های بومی ایران

آگاه: «علی بابایی» کارنامی عضو مجمع نمایندگان استان مازندران در مجلس شورای اسلامی عدم توازن در محافظت از بیست‌وچهارمین مورد میراث تاریخی و طبیعی ایران که در فهرست جهانی یونسکو ثبت‌شده را اینطور شرح می‌دهد: «سیاست تعارض منافع سازمان‌های مختلف تیشه به ریشه جنگل‌ها زده و عاملی بر نابودی آنها شده است، جفایی که محیط‌زیست به منابع طبیعی کرد هیچ نهادی تاکنون به منابع زیست‌محیطی نداشته است، محیط‌زیست کشور ما قربانی مسائل سیاسی، بی‌تدبیری و بیسوادی مسئولان در دولت‌های مختلف شده است.»
به بیان دیگر، این مقام قانونگذار بر این باور است که تعدد نهادهای مسئول در حفاظت از زیست منطقه شمال ایران به‌ویژه زیست‌بوم هیرکانی نه‌تنها به حراست بهتر از آن منجر نشده، بلکه تعارض منافعی ایجاد کرده که در ضربه زدن به این جنگل‌ها نیز نقش اساسی ایفا می‌کند. وی توضیح میدهد: «قاچاق چوب جنگل‌های هیرکانی ناشی از بی‌تدبیری مسئولان است، آنچه در قالب قاچاق شاهد آن هستیم در سایه سوءمدیریت رونق گرفته که متاسفانه در دولت‌های مختلف وجود داشته است.» 
نماینده مردم ساری و میاندرود در مجلس با اشاره به جدایی روستاییان و دامداران از جنگل‌ها به بهانه‌های مختلف، می‌افزاید: «روستاییان، دامپروران و جنگل‌بانان تنها حافظان جنگل‌ها هستند که به دلایل مختلف از جنگل خارج شده‌اند به فرض مثال، گروهی از آنها به‌علت «طرح تنفس جنگل‌ها» تغییر مکان دادند و به‌مرور زمان همین مسئله منجرشده تیشه را محکم‌تر بر ریشه درختان جنگل بزنیم، در چنین شرایطی، چگونه می‌توان جنگل هیرکانی را با آن گستردگی با تعداد اندکی قرق‌بان حفاظت کرد.» 
عضو مجمع نمایندگان استان مازندران با انتقاد از تعداد اندک قرق‌بانان برای حفاظت از جنگل، اظهار می‌کند: «با تعداد اندک جنگلبانان که ۶ماه یکبار حقوق دریافت می‌کنند، چگونه می‌توان جنگل را حفاظت کرد و مانع از قاچاق چوب شد؟ طبیعی است در این شرایط که جنگل رها شده هر کس به‌صورت دلخواه اقدام به قاچاق چوب می‌کند.» وی با بیان اینکه هر گونه قاچاق صورت‌گرفته از چوب درختان هیرکانی مبتنی بر سوءمدیریت بر حکمرانی جنگل‌هاست، می‌گوید: «اگر قرار است قاچاقی صورت نگیرد باید طرح تنفس جنگل‌ها برداشته شود و همچنین دامداران با همان نگاه سنتی به دامنه جنگل‌ها بازگردند و از همه مهم‌تر، مردم روستا بهترین نگهبانان حفاظت از جنگل‌ها هستند، مسئولان اجازه مدیریت جنگل‌ها را به روستاییان بدهند.»
رییس کمیسیون اجتماعی مجلس دوازدهم ادامه می‌دهد: «حفاظت از جنگل‌های هیرکانی امری حیاتی برای مسئولان محسوب نمی‌شود، چرایی این مسئله را باید متولیان امر از نگاه زیست‌محیطی، اهمیت بالای جنگل و پارامترهای توسعه یافتگی به همراه حفظ طبیعت پاسخگو باشند؛ در برنامه‌ریزی بودجه‌ای کشور باید نگاه ویژه‌ای بر این موضوع حاکم شود به اعتقاد بنده، درحال‌حاضر نگاه سطحی به مسائل محیط‌زیستی وجود دارد.»

پای علوم غربی وسط جنگل‌های ایرانی 
البته ماجرای جنگل‌های هیرکانی به همین‌جا ختم نمی‌شود. درحالی‌که بنا به گفته بابایی، بخشی از آن در آتش تعارض منافع می‌سوزد و بخش دیگری از آن در محاصره آتش قاچاق است، گروهی هم با نادیده گرفتن تجربیات بومیان منطقه تلاش می‌کنند از لابه‌لای برگه‌های کتاب‌های غربی راهکاری برای حفاظت از جنگل‌های چندمیلیون ساله ایرانی پیدا کنند؛ نسخه‌ای در نوع خود عجیب برای منطقه‌ای منحصربه‌فرد. جنگل‌های هیرکانی با قدمت حدود ۵۰میلیون سال یکی از ارزشمندترین جنگل‌های جهان به‌شمار می‌آید و از آن به‌عنوان موزه طبیعی یاد می‌شود. در آن زمان بیشتر مناطق معتدل شمالی کره زمین را این‌گونه جنگل‌ها پوشانده بودند. در عصر یخبندان، این جنگل‌ها کوچک‌تر شدند اما با پایان عصر یخبندان دوباره گسترش یافتند. این زیست‌منطقه در زیست‌بوم جنگل‌های مختلط پهن‌برگ حاشیه جنوبی دریای خزر و کناره شمالی البرز به مساحت ۵۵هزار کیلومتر مربع یعنی حدود هفت‌درصد مساحت کشورمان است که در بخش‌هایی از پنج استان شمالی ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد؛ البته بهتر است بگوییم این ۵۵هزار کیلومتر باقی‌مانده از سرزمینی است که ۵۱درصد آن تاکنون منقرض‌شده و تنها از ۳/۱۰درصد آن حفاظت می‌شود. درحال‌حاضر جنگل‌های هیرکانی زیست‌بوم ۲۹۶گونه پرنده و ۹۸گونه پستاندار هستند. همچنین ۱۵۰گیاه بومی درختی و بوته‌ای نیز در آن یافت می‌شوند. از مهم‌ترین درختان این منطقه می‌توان به راش، انجیر، شمشاد، خرمندی، لیلکی، لرگ، انجیلی، نمدار، سرخدار، بارانک، ممرز، زبان‌گنجشک، توسکا، افرا و نارون اشاره کرد. این جنگل از منطقه پارک ملی هیرکان جمهوری آذربایجان آغاز شده و تا استان خراسان شمالی در ایران امتداد دارد و در ایران، مورد حفاظت مشترک سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری کشور (یگان حفاظت از منابع طبیعی و آبخیزداری)، سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران و سازمان میراث فرهنگی است. استان مازندران ۵۳درصد، استان گیلان ۲۶درصد و استان گلستان ۲۱درصد از جنگل‌های هیرکانی را پوشش می‌دهند و کمتر از یک درصد یعنی ۲۰هزار هکتار هم در جمهوری آذربایجان قرار دارد.
بابایی با تاکید بر اینکه نمی‌توان با کتاب‌های غربی از جنگل‌های هیرکانی حفاظت کرد، بیان می‌کند: «برخی کارشناسان کشور باتوجه‌به کتب غربی درصدد اداره جنگل‌های هیرکانی هستند که این مسئله عملیاتی نیست، درحال‌حاضر مشکل اینجاست که سازمان محیط‌زیست کشور و سازمان مراتع و جنگلداری کتب غربی را مطالعه کرده و می‌خواهند با نگاه‌های غربی، جنگل‌های عجین شده با فرهنگ غنی ایرانی را اداره و صیانت کنند؛ این اصل قابل قبول نیست. امروز تمام مردم شمال کشور برحسب تمدن دیرینه عادت دارند که در حیاط منزل خود درختی بکارند براساس همین رفتار در برابر محیط‌زیست نه‌تنها ایستاده بلکه از آن نیز حفاظت می‌کنند پس نباید مردم را در مقابل جنگل قرار دهیم.»

کهن‌خوری این بار با طعم سرخدار و افرا
عضو مجمع نمایندگان استان مازندران با بیان اینکه سازمان محیط‌زیست کشور قربانی مسائل سیاسی شده است، خاطرنشان می‌کند: «سیاست تعارض منافع سازمان‌های مختلف تیشه به ریشه جنگل‌ها زده و عاملی بر نابودی آنها شده است، جفایی که سازمان محیط‌زیست به منابع طبیعی کرد، هیچ نهادی تاکنون به منابع زیست‌محیطی نداشته است، یکسری از مسئولان که حداقل الفبای ارتباط با فعالان محیط‌زیست را ندارند و تنها «محیط ایست» را برای حفاظت از منابع طبیعی انتخاب و توسعه کشور را کند کردهاند، این گروه از افراد حافظان محیط‌زیست نیستند؛ تعریف محیط‌زیست یعنی در کنار توسعه‌یافتگی مسیر حفاظت آن نیز فراهم شود. خلاصه کلام؛ مسائل محیط‌زیست کشور ما قربانی مسائل سیاسی، بیتدبیری و بی‌سوادی مسئولان در دولت‌های مختلف شده است.» 
باوجودی‌که تمام مسائل بیان‌شده در این گزارش سال‌ها مورد توجه رسانه‌هاست، بااین‌حال هیچ تغییری در کیفیت و کمیت آنها روی نداده و حتی در روند تخریب جنگل‌ها اثرگذار نبوده است. همین امر مسئولان به‌ویژه مدیران محیط‌زیست کشور در دوره های مختلف مدیریتی را در ردیف‌های اول اتهامی در پرونده بی‌توجهی به موضوع حفاظت از زیست بوم هیرکانی می‌نشاند.
مضاف بر اینکه تغییر عادت و ذائقه ایرانیان به کهن‌خوری که از زمان کشف منابع گسترده نفت و گاز در کشور شروع شده، باعث شده به جنگل‌های چند ده میلیون ساله هیرکانی هم رحم نکنند و با چشم سودجویی به آن نگاه کنند. غافل از اینکه این میراث به تمام نسل‌های ایرانیان تعلق دارد و درآمد حاصل از تخریب این جنگل‌ها نه تنها سود نیست، بلکه خوردن از جیب و استفاده از اصل سرمایه‌ای است که بعید است به این سادگی‌ها قابل جایگزینی باشد. در این میان، نقش آموزش‌وپرورش در یاد دادن به حفاظت از منابع دیرتجدید زیست‌محیطی هم به‌کل نادیده گرفته می‌شود. برگزاری اردوهای دانش‌آموزی و دانشجویی و ایجاد فرصت‌های مطالعاتی در دانشگاه‌ها با موضوع جنگل‌های هیرکانی هم قابل توجه و تامل است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.