آگاه: فروپاشی و سقوط نظام سوریه ناشی و مُنبعث از فشارها و تنگنظریهای بشار اسد نسبتبه جبهه مقاومت، تحتتاثیر شرایط تحمیلی امارات و عربستانسعودی است؛ دو رژیمی که با چراغ سبز آمریکا، وعده حمایت مالی به سوریه داده بودند و باعث شدند بشار اسد با دست خود، دوستان واقعیاش را محدود کند و آنها را در موقعیتی دشوار قرار دهد. این تصمیم نادرست و مرگبار از ناحیه رأس نظام سوری، به شکلگیری وضعیت سرنگونی بعد از حدود ۶دهه قدرت در یکی از استراتژیکترین کشورهای غرب آسیا انجامید.
بحران در سوریه زمانی تشدید شد و به مرحله فروپاشی رسید که حکمرانان دمشق به خیال و امید وعدههای آمریکایی – سعودی، نیروهای جبهه مقاومت را مجبور به تخلیه اماکن استراتژیک کردند و نیروهای دفاع وطنی را که بهعنوان یک نیروی مردمی با حمایت ایران شکل گرفته بود منحل کردند. کاهش شدید نیروی انسانی محور مقاومت در سوریه، دشمنان تمامیت ارضی و حاکمیت ملی این کشور را جری کرد و آنان را بهسمت تلاش برای اشغال قلب سوریه یعنی دمشق و نهایتا سقوط نظام قانونی سوریه کشاند. علاوهبر این، پذیرش دستورات تحمیلی تحت نظارت رژیم صهیونیستی ازسوی امارات و روسیه، همراه با وعده پرداختهای میلیارد دلاری، نقش مهمی در تضعیف موقعیت سوریه ایفا کرد. در کنار این موارد، انجام ندادن اصلاحات سیاسی جدی و بیتوجهی به راهکارهای پیشنهادی ایران، بهویژه در حوزههای سیاسی و اجتماعی، مزید بر علت شد تا کار نظام اسد تمام شود. همچنین، فروپاشی اقتصادی ناشی از تحریمهای شدید جهانی و ناتوانی دولت سوریه در برقراری گفتوگو با مردم و توجیه و همراه کردن آنها در تحمل این فشارهای سنگین، نظام سوریه را به نقطه بحرانی و در نهایت فروپاشی کشاند.
راهبردیترین اشتباه اسد
اشتباه راهبردی نظام سوریه دلخوش کردن به وعدههای مستکبران و اَذناب منطقهای آنها و کنارهگیری از محور مقاومت بود؛ سوریها گمان کردند دیگر تجزیه و پاره پاره کردن این کشور سوقالجیشی از دستورکار آمریکا و اسرائیل خارج شده است، لذا وارد پاردایم مصالحه با استکبار شدند؛ حال آنکه تاریخ گواهی میدهد که استکبار حتی میان خرابههای نظم پیشین نیز از طراحی برای بازسازی نظمی جدید به نفع خود دست نمیکشد. در شرایط بزنگاهی، لحظهای درنگ و سستی یا تردید و عافیتطلبی کافی است تا استکبار دوباره نظمی دیگر را برای صد سال آینده تحمیل کند؛ از همین روست که دیروز شاهد بودیم پس از اشغال دمشق ازسوی معارضان مسلح، اسرائیل نیز بهسرعت بهسمت استان قنیطره سوریه یورش برد تا این منطقه راهبردی را نیز همچون بلندیهای جولان اشغال کند.
نقشه صهیونیستها برای سوریه و منطقه
صهیونیستها حالا پس از سقوط سوریه، به ایجاد یک جنگ منطقهای و گرفتن انتقام از محور مقاومت بسیار امیدوار شدهاند؛ خیال خام است اگر اسرائیل را در پشتپرده سقوط دمشق ندانیم؛ نشان به آن نشان که یک ساعت پس از برقراری آتشبس در لبنان در روز چهارشنبه ۷آذر، نیروهای نیابتی اسرائیل در قالب هیئت تحریرالشام پیشروی از ادلب بهسمت حلب را آغاز کردند؛ همچنین یک ساعت پس از سقوط دمشق در ۱۸آذر، اسرائیل به منطقه راهبردی قنیطره در سوریه حمله کرد؛ دشمنِ صهیونیستی پس از طوفانالاقصی با افزایش آستانه تحملش، وارد جنگ موجودیتی شده و در پیشبرد اغراض و توطئههای شوم خود برای کل منطقه غرب آسیا مصمم است اما متاسفانه در این سو، یا همچون نظام سوریه دست دوستی و مصالحه بهسمت دشمن دراز میشود یا در فکر مدیریت تنش هستیم؛ این امر قطعا یک اشتباه مهلک است.
روز گذشته، همزمان با سقوط دمشق، نیروهای ارتش متجاوز رژیم صهیونیستی پس از اشغال شهر قنیطره توانستند که شهر خانارنبه در استان قنیطره را نیز به اشغال خود دربیاورند. ارتش اسرائیل با سوءاستفاده از خلأ قدرت ایجادشده در سوریه بهدنبال گسترش مناطق تحت سیطره خود فراتر از منطقه جولان اشغالی است تا این مناطق را در آینده به اراضی اشغالی ملحق کند. یکی از تروریستهای تکفیری تحریرالشام پس از سقوط دمشق در گفتوگو با کانال ۱۱تلویزیون رژیم صهیونیستی گفت: همسایگان و دوستان عزیز از کشور دوست اسرائیل! هیچ افراطی وجود نخواهد داشت. این اشتیاق را به اشتراک میگذاریم. ما از اسرائیل میخواهیم که به سوریه بیاید و در آن سرمایهگذاری کند!
دشمن را جری نکنیم!
درسی که از ماجرای سوریه میتوان گرفت این است که ضعف نشاندادن، امنیت نمیآورد، بلکه دشمن را جریتر میکند. إنّه لجهادْ نصرٌ أو استشهاد؛ باید مردانه ایستاد و در برابر دشمن مقاومت کرد. رهبر انقلاب در خرداد و در دیدار با بشار اسد، با هشدار نسبتبه دسیسههای کشورهای غربی برای ساقط کردن نظام سیاسی کشور سوریه، فرمودند: غربیها و دنبالههای آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوههای دیگر و ازجمله وعدههایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند. این گوشزدی بود که رهبر انقلاب درمورد توطئه طراحیشده در قبال سوریه مطرح کرد اما رییسجمهور مخلوع سوریه نخواست یا نتوانست به آن جامه عمل بپوشاند.
روز گذشته هاشم الحیدری، دبیرکل جنبش عهدالله عراق طی سخنانی در دانشگاه امام حسین(ع) به نکته قابلتوجهی در باب سقوط نظام سوریه اشاره کرد و گفت: انسان از حوادث سوریه ناراحت میشود ولی اینجا فرق حکومت اسلامی با حکومتهای دیگر مشخص میشود، اینجا (ایران) ایمان هست، ولایت است، نایب امام زمان هست نه فقط یک حکومت و چند تا سلاح و ارتش و اطلاعات. حکومت اسلامی فقط با مقاومت و سپاه و سلاح و چند تا موشک حل نمیشود؛ حکومت یعنی امام و امت. اشاره دبیرکل جنبش عهدالله عراق به تدابیر و دوراندیشیهایی بود که از ناحیه ولایتفقیه اتخاذ میشود؛ ولایتی که حصن حصین امنیت در ایران اسلامی است. بشار اسد از ایران کمک نخواست و امیدوار به وعدههای کشورهای عرب ماند. کشورهایی که در واقع بازیگر نقشه آمریکاییها بودند؛ نتیجه آن هم سقوط بود. بشار زدوبند کرد و بعد پشیمان شد؟ خودش هم ندانست چه میکند؟ اما دخالتکنندگان با نقشه و طراحی پیش رفتند.
ایران اسلامی میتوانست بار دیگر همچون سال۲۰۱۱ ناجی نظام سوریه باشد و دمشق را از فروپاشی برهاند اما ساختار سیاسی، نظامی و امنیتی در سوریه دیگر اراده حکمرانی نداشت؛ لذا ایران هم ورود نکرد. جنگیدن نیروهای خارجی در کنار مردم و ارتش یک کشور برای حفاظت از آن کشور، حمایت و دفاع مستشاری نام دارد. اما جنگیدن به نیابت از یک ارتش و مردم دیگر، کشور مداخلهگر را به یک شرکت امنیتی اجارهای تبدیل میکند؛ این تفاوت بین گذشته و حال است.
همسایه بازنده و خوشخیال!
اما کشورهای همسایه سوریه نیز که برخی از آنها در تجهیز و تسلیح معارضان سوری نقش اساسی را داشتند، نباید چندان از سقوط نظام اسد خوشحال باشند؛ حالا کشورهای اطراف سوریه، با واقعیت روبهرو میشوند و بحرانهای امنیتی و حتی موجودیتی دیر یا زود بهسمت آنها خواهد آمد؛ ترکیه یکی از همین کشورهای در معرض بحران و آسیب است؛ بحرانهای سیاسی و ژئوپلیتیک درحال منتقل شدن به این کشور است و سقوط نظام سوریه، این روند انتقال را تسریع میکند؛ هر چند خودِ سردمداران نظام ترکیه، این واقعیت را انکار میکنند و در باد پیروزی ناشی از سقوط اسد خوابیدهاند! بدونتردید، یک سوریه آشفته، دارای خلأ قدرت و بدون دولت مرکزی بیشترین لطمه و هزینه را برای ترکیه بهعنوان همسایه سوریه خواهد داشت و گسلهای اخوانی ترکیه با مصر و سایر کشورها را نیز فعال خواهد کرد.
اما اینکه عدهای بعد از تجارب بهار عربی و سربرآوردن باندهای مرتجع قدرت در کشورهای منطقه، معتقدند که سوریه به آزادی خواهد رسید و آینده درخشانی در انتظار آن است، قطعا در اوهام و خوشخیالی به سر میبرند؛ ایران بهعنوان بازیگری قدرتمند در منطقه غرب آسیا، قطعا در تعادلهای بعدی سوریه سهم و نقش خود را به دست خواهد آورد ولی سوریه با این وضع و ترکیب نیروهای معارض که سهمخواه از کیک قدرت هستند، نه طعم آزادی را خواهد چشید و نه آبادی را! هرچقدر طالبان برای افغانستان آزادی آورد، تحریرالشام و نیروهای معارض هم برای سوریه خواهند آورد.
نظر شما