آگاه: تولید انبوه اسباببازی بعد از جنگ جهانی دوم شروع شده است که به نظر میرسد راهی برای تسکین دلها و فراموش کردن زخم جنگ از چهره زندگی بوده است اما با ورود به قرن۲۰میلادی و باتوجهبه تغییر همهجانبهای که در وجوه سبک زندگی و شغلی انسان ایجاد شد، صنعت ساخت اسباببازی و بهویژه عروسک بهصورت حرفهایتری پیگیری شد و بیش از پیش در اختیار انتقال اندیشه بزرگسال به کودک درآمد. در بازار تجارت جهانی، صنعت اسباببازی یک صنعت سودآور محسوب میشود که در سال ۲۰۲۱میلادی حدود ۱۰۷.۴میلیارد دلار درآمد داشته است. تعریف اسباببازی در پژوهشهای مختلف، متفاوت است؛ بنا بر برخی تعاریف، کنسول بازیهای رایانهای نیز مشمول اسباببازی میشوند اما خود ویدیوگیمها و همچنین بردگیمها، زیرمجموعه این صنعت نیستند. بر این مبنا، فروش تولیدات این صنعت که شامل اسباب بازیهای مختلف برای کودکان و بزرگسالان، کارت بازیها و کنسولها میشود، در سال۲۰۲۲ میلادی حدود ۲۷۷میلیارد دلار بوده است. اگر کنسول بازی را زیرمجموعه اسباببازی بدانیم اعداد و ارقام مربوط به این صنعت بهشدت متفاوت میشود. چون کنسول بازی بازار بسیار بزرگی دارد.
با وجود آنچه گفته شد، صنعت اسباببازی در ایران بهطورکلی با اسباببازیهای کودکانه معرفی میشود. فارغ از هر تعریفی که برای صنعت اسباببازی ارائه میشود، ما با یک صنعت شدیدا روبهرشد سروکار داریم.
تاریخچه اسباببازی در ایران
از اسباببازیهای کودکان ایرانی در دورههای پیش از اسلام آگاهی چندانی وجود ندارد. بااینحال، باستانشناسان در کاوشهایی که در شوش، گیلان و سیلک کاشان انجام دادهاند، مجسمههای ظریفی از انسان، چهارپایان و پرندگان یافتهاند که از سفال، چوب و سنگ ساخته شدهاند. تعدادی از این مجسمههای ظریف میتوانند اسباببازی بوده باشند. علاوهبراین، بعضی از نویسندگان دورههای بعد از اسلام نیز، در نوشتههای خود به اسباببازیهای کودکان ایرانی اشارهای کردهاند؛ برای مثال، نویسنده کتاب دارابنامه، در اثر خود، نام بعضی از اسباببازیها مانند دهل، بوق، گردونچه (گردونه کوچک) و اسب چوبی را آورده است. در کتابهای تاریخ و واژهنامههای قدیم نیز نام بعضی از اسباببازیهای سنتی و کهن ایرانی آمده است که از آن بین میتوان به فرفره، چالیک، الک دولک، جغجغه، اسب چوبی و عروسک اشاره کرد.
سوغات فرنگی شاه قاجار
تاریخچه ورود اسباببازیهای غربی به ایران به دوره ناصرالدینشاه برمیگردد. او از سفرهای خود به اروپا سوغاتیهای مختلفی آورده که عروسک نیز یکی از آنها بوده است؛ عروسکهایی که چهرههای ایدهآل غربی داشتند با چشمانی روشن و موهایی بلند و آرایشی مخصوص اروپاییها. به این ترتیب، آنچه شاه قاجار از فرنگ آورده بود، به چیزی بیش از یک اسباببازی و الگویی برای زیبایی زنان ایرانی بدل شد. عبارت «خوشگل مثل عروسک» بهطور عام به زیبایی و ظرافت چهره اشاره دارد ولی بهطور خاص به شبیه بودن به ایدهآلهای زیبایی غربی مربوط میشود. این عبارت از آن زمان وارد فرهنگ عامه شده و امروز هم که عروسکهای باربی در بازار رشد کرده و ریشه دوانیدهاند، علاوهبر چهره، به الگویی برای تناسب و زیبایی اندام بدل شدهاند.
اسباببازی در ایران ریشهای در صنایع دستی دارد، بر این اساس موضوع خرید اسباببازی با تولید کارگاهی و صنعتی یک مفهوم معاصر است؛ چراکه تا پیش از آن یا خود خانوادهها اسباببازی میساختند یا فردی در محله به ساخت دستسازههای خود که نام اسباببازی را یدک میکشیدند، میپرداخت. حتی تا همین ۲۰سال قبل چیزی بهعنوان خط تولید کارخانهای اسباببازی وجود نداشت و تولیدات کارگاهی بودند. اکنون نیز تعداد کارخانههای تولید اسباببازی شاید به تعداد انگشتان دستها باشد، هرچند برخی با سرمایههای سنگینتری امروز در این بازار حضور دارند.
صنعت اسباببازی ایران
از آغاز قرن بیستم، صنعت تولید اسباببازی در جهان در حال رشد مداوم بوده و به یکی از پرسودترین صنایع جهان بدل شده است. در تمامی کشورهای جهان، به ارزش صنعت اسباببازیسازی و توسعه آن در حل مسائل فرهنگی و تربیتی هر کشور، بهویژه مسائل داخلی و اتفاقات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن توجه میشود. در کشور ما اما برخلاف امکان گسترش تولید و رشد در زمینه صنعت اسباببازی، هنوز از این ظرفیت بهرهبرداری نشده است.
در آذر ۱۳۹۲، رهبر انقلاب سیاستهای حاکم بر این صنعت را مورد انتقاد قرار دادند. این بیانات باعث شد تا در نهایت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، سند ملی «نوآوری در صنایع فرهنگی، محصولات و فناوریهای نرم» را معرفی و در تیر۱۴۰۰ به تصویب رساند. در این سند به افزایش تولید اسباببازی ایرانی با هدف کسب حداقل ۲۵درصد از بازار داخلی اشاره شده است. با وجود این، برنامهریزی دقیق، دادههای آماری استاندارد و اطلاعات جامع درباره ظرفیت و نقاط ضعف صنعت اسباببازی در ایران همچنان موجود نیست.
نگاهی بر آمار صادرات و واردات صنعت اسباببازی در ایران
در سال۱۴۰۰ حدود ۳۸میلیون و ۵۰۰هزار دلار صادرات اسباببازی از ایران انجام شد که در مقایسه با سال قبل از آن، ۱۰درصد افزایش داشته است. در سال۱۴۰۱ حدود ۱۳میلیون و ۵۰۰هزار دلار واردات اسباببازی به ایران انجام شده که در مقایسه با سال قبل از آن، کاهش ۳۰درصدی داشته است. برآورد از حجم بازار اسباببازی در سال۱۳۹۹، حدود ۹۰۰میلیون دلار بوده که آن زمان براساس گزارشهای ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا حدود ۵۵۰میلیون دلار آن قاچاق بوده است.
با افزایش نرخ ارز، فرصت مناسبی برای تولید داخلی اسباببازی در ایران به وجود آمد اما برای بهرهبرداری بهتر از این فرصت، نیازمند ارتقای توانمندیهای نیروی انسانی و افزایش دانش آن در فرآیند ساخت اسباببازی هستیم. همچنین، ایجاد خوشههای صنعتی اسباببازی با ایجاد ارتباطات متقابل در زمینههای مختلف مانند طراحی اسباببازی، ساخت قطعات، بستهبندی و توزیع و لوازم جانبی و صنایع مرتبط میتواند به توسعه صنعت اسباببازی در ایران کمک کند. فرهنگ هر ملت، سند هویتی آن ملت است؛ فرهنگ امری اکتسابی است و بهطور قطع فرهنگآموزی در دوران کودکی بهتر صورت میگیرد. آموزشهای ارائهشده به کودک و ابزارهای مورداستفاده او بهویژه اسباببازی، ازجمله منابع شکلگیری در هویت فرهنگی هستند. هر اسباببازی حاوی پیامی است که میتواند به نقشبستن باورها و ارزشها در ذهن کودک کمک کند. با ورود این پیامها نظام فکری، شخصیتی و هویتی کودک و به تبع آن، جامعه شکل میگیرد. به همین علت، باتوجهبه نقش مهم بازی و اسباببازی در انتقال ارزشها و فرهنگ جوامع، امروزه اسباببازی بهعنوان یک رسانه مطرح میشود. بازی شادترین و سازندهترین فعالیتی است که کودکان در طول دوران کودکی انجام میدهند. اسباببازیها اغلب ازسوی بزرگسالان طراحی و تولید میشود و حاوی پیامهایی است که جوامع خواهان آموزش آنها به کودکان هستند. اینکه از طریق اسباببازی چه پیامی به کودک منتقل شود، میزان مفید یا مخرب بودن اسباببازی را تعیین میکند.
آشفتگی در صنعت اسباببازی بهعنوان کالای فرهنگی
انتخاب اسباببازی برای کودکان پیش از آنکه برعهده خانوادهها باشد، متولیانی در حوزه صنعت و فرهنگ دارد. در سمت صنعتی این ماجرا، بیش از هفت سال از تاسیس انجمن تولیدکنندگان اسباببازی در کشور میگذرد، اگرچه هیچ آماری از سوی این انجمن منتشر نشده و بهطور کلی راهبرد یا برنامهای برای شفافسازی وضعیت اسباببازی در کشور اتفاق نیفتاده است. وبگاه این انجمن نیز در دسترس نیست و تنها با پیام «وبسایت در حال ساخت است. بهزودی فعال خواهد شد.» به استقبال مخاطبش میآید. از سوی دیگر، دفتر صنایع خلاق وزارت صمت نیز در امر تولید اسباببازی دخیل و مسئول است و گاهی برنامهریزی و آمارهایی در اینباره از سوی این دفتر منتشر میشود که نمونه آن راهاندازی شهرک تخصصی صنعت اسباببازی بود. این خبر در سال۱۴۰۲ ازسوی معاون دفتر صنایع خلاق و ورزشی وزارت صمت تایید و اعلام شد اما بعد از گذشت بیش از یک سال هنوز از پیشرفت این پروژه خبری نیست.
یک ضلع اصلی دیگر این حوزه، شورای نظارت بر اسباببازی است که درحال تدوین سند ملی صنعت اسباببازی است. پیشنویس این سند در ماههای گذشته به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شده اما مورد تایید این شورا قرار نگرفت و مقرر شده تا بندهایی از آن اصلاح شود. ناگفته نماند که تدوین این سند بنا به گفته دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در بهمن۱۴۰۲ قرار بود تا پایان همان سال به اتمام رسد. با اینهمه، تکثر متولیان در عین نبود متولی برای این حوزه، نیز آسیبهای دیگری بهدنبال دارد که گاهی سبب میشود همه، وظایف را به گردن یکدیگر بیندازند. تکثر متولی در مقابل تمرکز یک نهاد، دوگانهای است که صنعت اسباببازی با آن دست و پنجه نرم میکند. شکلگیری شورای نظارت بر اسباببازی بهمثابه یک شورا با حضور ۱۲نهاد و ارگان مختلف برای تولیگری، ایده خوبی بود چنانچه یکی از اقدامات خوب در این زمینه را میتوان تاسیس رشته طراحی اسباببازی در مقطع کارشناسیارشد دانست اما چندمتولی بودن اسباببازی سبب میشود خیلی از اقدامات لازم با کندی انجام شود.
ناسازگاری اسباببازیهای موجود با جریان فرهنگ
در دنیا چیزی حدود ۲۵درصد اسباب بازیهایی که تولید میشوند با مجوز شخصیتهای فیلم و سریال انیمیشنها هستند. همذاتپنداری و همراهی عاطفی کودک با این شخصیتها سبب شده اثرات مثبت یا منفی و حتی اثرات غیرفرهنگی فراوانی در شکلگیری شخصیت و رشد کودک برجای ماند.
درحالحاضر در بخش کمکآموزشی و در حوزه تعلیم و تربیت، یکی از مهمترین ابزارها همین اسباب بازیها هستند. برخی از اسباببازیها، بهخصوص عروسکهای موجود با فرهنگ ما همخوانی و تطابق ندارند و اثرات مخربی برای کودکان دارند؛ محصولاتی که در بازار موجود است نهتنها با اصول فرهنگی و تربیتی کشور مطابق نیست، که ازلحاظ استانداردهای جهانی نیز موردتایید برای رشد سلامت کودکان نیست.
اسباببازی بهعنوان کالایی لوکس
از آنجاکه پایه اصلی خرید مواد اولیه بسیاری از اسباب بازیها مثل پلیمرها، چوب و... با دلار قیمتگذاری میشود، نوسان نرخ ارز و بالا رفتن نرخ مواد اولیه، هزینه نیروی انسانی، هزینههای جانبی مثل حملونقل و... که در قیمت تمامشده اسباببازی نقش تعیینکننده دارند، سبب شده اسباببازی با قیمتهای بالایی به دست مصرفکنندگان برسد و در نتیجه سبد خانوارها از این کالا بسیار خالیتر از گذشته باشد. کاهش قدرت خرید و کشش بازار اجازه نداده که تولیدکننده ایرانی قیمتها را خیلی افزایش دهد و با شرایط فعلی سود تولیدکنندگان پایینتر آمده است. به نظر میرسد اگر شرایط نوسانات ارزی و بحث تورم حل نشود در آینده نیز، یک رکود جدی در صنعت اسباببازی داشته باشیم.
ظرفیتهای تولید در صنعت اسباببازی داخلی
صنعت تولید اسباببازی در ایران، صنعتی نوپاست که قدمتی بین ۵۰ تا ۶۰سال دارد و بهطور تقریبی بیش از ۵۰۰شرکت فعال را در خود جای داده است. این صنعت بهواسطه تنوع گسترده محصولاتش، مزیتهای رقابتی گستردهای دارد که بخشی از آنها ناشی از دسترسی به مواد اولیه بهویژه در حوزه پتروشیمیهاست. درواقع سازندگان اسباببازی در ایران بهدلیل تنوع و گستردگی محصولات پتروشیمی، با کمبود خاصی در زمینه تامین مواد اولیه بهخصوص پلیمرها مواجه نیستند و همین مزیت میتواند ایران را به یکی از کشورهای پیشرو در این صنعت بدل کند. بااینحال، نباید از این نکته چشم پوشید که قیمتگذاری انواع پلیمرها که تحتتاثیر شرایط نامساعد کسبوکار داخل کشور، تحریمها، نوسانات نرخ ارز و سایر شاخصها یا تمرکز پتروشیمیها بر صادرات انجام میشود، این مزیتها را بهشدت تحتالشعاع قرار میدهد؛ بهنحویکه در برخی موارد، واردات مواد اولیه از کشورهای خریدار محصولات پتروشیمی ایرانی، از خرید آن در داخل کشور ارزانتر تمام میشود. برای همین، رفع این مسئله یکی از ابزارهای موثر حمایتی برای حفظ ظرفیتهای تولید در این صنعت به شمار میرود.
ظرفیتی که خالی مانده است
فراموش نکنیم که صنعت اسباببازی در کنار ابعاد اقتصادی و صنعتی قابل اتکا، شاخصهای فرهنگی و اجتماعی گستردهای دارد، برای همین نمیتوان از تاثیر آن بر نسل آیندهساز کشور چشم پوشید. یکی دیگر از مزایای رقابتی صنعت اسباببازی در ایران، دسترسی به محتوای فرهنگی، ادبیات غنی و تنوع قومی در کشور است که طراحی بازیهای متعدد مبتنی بر این فرهنگها را تسهیل کرده و امکان صیانت از این ذخایر فرهنگی را فراهم میکند. در این حوزه هم نیازمند اجرای دقیق و جامع قوانین مرتبط با حق کپیرایت بهمنظور پشتیبانی از این ظرفیتهای ارزشمند طراحی در حوزه اسباببازیها هستیم. در واقع طراحان اسباببازی که یکی از مهمترین توانمندیها و پتانسیلهای این صنعت محسوب میشوند، بیش از هر چیز نیازمند ابزارهای قانونی برای جلوگیری از کپی شدن محصولات طراحیشده خود هستند. در مواردی کپی یک بازی رومیزی ایرانی ازسوی شرکتهای چینی اتفاق افتاده که به سادگی کپی شده و با قیمتی بسیار نازل روانه بازارهای کشورمان شده است. این اتفاقات بهقطع، انگیزه نیروهای کارآمد در حوزه طراحی اسباببازی را برای ادامه فعالیت و خلق محصولات جدید از بین میبرد.
در نگاهی کلی باید گفت که سازندگان اسباببازیهای ایرانی در صورت رفع چالشها و با اتکا به مزیتهایی که به اختصار به آنها اشاره شد، میتوانند علاوه بر تامین بخشی از نیاز بازارهای داخلی، به کشورهای منطقه هم صادرات داشته باشند. آسیای میانه، روسیه و کشورهای حوزه خلیج فارس، میتوانند مقاصد بسیار خوبی برای محصولات صادراتی ما باشند. ناگفته نماند، تسهیل این روند مستلزم دیپلماسی اقتصادی، توسعه روابط بینالملل در حوزههای سیاسی و اقتصادی و تسهیل مبادلات ارزی است. مشکل اینجاست که صنعت اسباببازی، برخلاف ماهیت فرهنگی بسیار حیاتی و موقعیت اقتصادی و صنعتیاش، در سیاستهای اقتصادی دولت، اولویت چندانی ندارد. درواقع با وجود اینکه مسئولان بهطورکامل به تاثیرات فرهنگی مجصولات این صنعت در نسل کودک و نوجوان کشور اشراف دارند اما در تصمیمسازیهای اقتصادی، آن را مشمول حمایتهای تعریفشده برای کالاهای فرهنگی نمیدانند؛ به بیان سادهتر، این روزها اسباببازی با وجود تاثیر ژرفی که بر تربیت نسل آینده کشور دارد، در زمره کالاهای مصرفی و لاکچری دستهبندیشده و از عمده حمایتهای تعریفشده در حوزه فرهنگ بیبهره است. همین امر، توان رقابتی در مقابل واردات اسباب بازیهایی را که اغلب با قیمت و کیفیت نازل در بازار عرضه میشوند بهشدت کاهش داده است. درحالحاضر حدود ۱۰شرکت دانشبنیان در زمینه تولید اسباببازی در کشور فعالیت میکنند. برای دستیابی به توسعه در این مسیر، بیش از هر چیز نیازمند ترویج اقداماتی مانند سادهسازی فرآیندهای تولید، انتقال دانش از سایر کشورها، ارتقای سطح مدیریت کسبوکار در حوزه صنعت اسباببازی و ایجاد ساختارهای حرفهای صنعتی شرکتهای فعال این صنعت هستیم.
تهدید و فرصتهای ممنوعیت واردات
بااینحال، طبق گفته حامد تأملی، نایبرییس انجمن تولیدکنندگان اسباببازی ایران، افزایش قیمت دلار و ممنوعیت واردات برخی از انواع اسباببازی در سالهای اخیر، موجب افزایش تولیدات اسباببازی ایرانی شده و از سال گذشته تا کنون، بیش از ۲۰درصد محصولات اسباببازی موجود در بازار از اجناس ایرانی هستند.
قصه شکست و احیای دارا و سارا
اواسط دهه۷۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با مدیریت محسن چینیفروشان پا به عرصه تولید اسباببازی میگذارد؛ عرصهای که ناشناخته است و نهتنها برای او، بلکه در فضای عمومی و تخصصی کشور نیز کاری جدید و نو به شمار میآید. تولید عروسکهای ملی دارا و سارا یکی از کارهای بیبدیل کانون در طول عمر ۶۰سالهاش است. نسل سوم دارا و سارا زمانی تولید شد که این عروسکها به پختگی خوبی رسیده بودند؛ چراکه ۱۸سال از عمر خود را گذرانده و با آزمون و خطاهایی رشد کرده بودند تا اینکه سوءمدیریتها باعث شد ماجرای دارا و سارا به یک تراژدی تبدیل شود.
بسیاری، از عروسکهای دارا و سارا بهعنوان طرح ناموفق یاد میکنند اما در واقعیت شاید اینطور نباشد. ایده اولیه ساخت یک عروسک ایرانی پس از بازدید از نمایشگاه آلمان در سال۷۴ شکل گرفت. در همان سال مجید قادری به بررسی وضعیت اسباببازی و عروسک در ایران پرداخت و یک طرح آسیبشناسی با عنوان «عروسکها و دختربچهها و بازیهای رایانهای پسربچهها» ارائه کرد.
با ممنوعیت واردات عروسکهای باربی، شورای فرهنگ عمومی نیز تحقیقات گستردهای درخصوص عروسکهای باربی انجام داد؛ البته در این سالها عروسکهای باربی بهدلیل ممنوعیت واردات بهصورت قاچاق وارد بازار داخلی میشدند. در سال۷۵ فرزانه بابایی، طراحی عروسکها را آغاز کرد و از سال۷۶ پروژه تولید عروسکهای ملی در ایران آغاز شد که تا سال۷۹ با چالشهایی ادامه یافت. تنها کارخانه عروسکسازی در آن سالها و تنها مجموعهای که در ایران در حوزه عروسکسازی فعالیت کرده بود، «چهرهنما» بود. این کارخانه در قبل از انقلاب نیز فعالیتهایی داشت. نتیجه کارخانه اسباببازی «چهرهنما» اینطور شد که تعدادی از کارگران و کارشناسان غیرحرفهای در آن کارخانه بهصورت تجربی، کار یاد گرفته بودند و بعد از انحلال کارخانه، خودشان شروع به ساخت دستگاه و پخت عروسک کردند. یکی از آنها مردی به نام زواره از شرکت اسباببازی «تاتی» است و دیگری مردی به نام «وفاکیش» که دستگاه قالبسازی و پخت عروسک تولید میکرد. کانون پرورش فکری در سال۷۶ با شرکت تاتی برای تولید دارا و سارا قرارداد بست که یک سال بعد هم بهدلیل ناتوانی شرکت تاتی در تولید، این قرارداد فسخ شد. کانون پرورش فکری در سال۷۷ یک بار دیگر سراغ وفاکیش رفت و او دو سال دیگر، تولید عروسکهای دارا و سارا را طول داد؛ طوریکه عدهای میگویند حتی یک نمونه هم در این سالها به دست نیامد. سرانجام در سال۷۹ دارا و سارا به چین سفر کردند تا از خط تولید بیرون بیایند! فاصله سفارش تا تولید در چین دوماه طول کشید؛ البته تمام طراحیهای دارا و سارا ازسوی طراحان داخلی صورت گرفت و فقط تولید آن به کشور چین واگذار شد. فروردین ۸۰ از اولین نسل دارا و سارا رونمایی شد؛ نسلی که ایرادات بسیاری داشت. نسل اول دارا و سارا عروسکهای سنگینی بودند و برای ازبینبردن بوی بد نفت در جنس تولیدی عروسکها، سازنده از اسانس پرتقال استفاده کرده بود که با شستن، سیاه میشدند و کیفیت خوبی نداشتند.
در سری دوم، پاهای این عروسکها بالا و پائین بودند و بوی شکلات میدادند؛ چراکه تولید در کارخانهای درجه سه صورت میگرفت! کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز پیوست فرهنگی عروسکهای دارا و سارا مثل لوازمالتحریر، سرود، تقویم، پوستر و... را تولید و عرضه کرد تا بتواند عروسکهای دارا و سارا را به یک جریان فرهنگی تبدیل کند که تا حدودی موفقیتهایی را هم کسب کرد.
در تلاش سوم قالبهای دارا و سارا اصلاح شد اما اجازه تولید نیافت. یک سال بعد از تولید دارا و سارا اتاق فکری تشکیل شد که یکسال بیشتر دوام نیاورد. همان زمان عروسکهای دارا و سارا اصلاحیه خوردند و سال بعد یعنی سال۸۱ قالبسازی عروسکها صورت گرفت اما اجازه تولید آن را ندادند تا اینکه نسل جدید عروسکها با اختلاف سنی ۱۰سال تولید شد.
۱۰سال بعد از رونمایی اولین نسل دارا و سارا، نسل دوم این عروسکها با وزن کم و اندازه ۳۰سانتیمتری روانه بازار داخلی شد که به لحاظ کیفی، رشد قابلتوجهی کرده بود. در سال۹۰، مدیر بازرگانی کانون پرورش فکری در دوران مدیریت سیدصادق رضایی میگوید که در این سالها حدود ۲۰۰هزار عروسک دارا و سارا در کشور فروش رفته است. میزان فروش عروسکهای دارا و سارا در آن برهه زمانی، نشانه موفقیت این طرح و استقبال عامه مردم از این عروسکها بود.
در سال۹۲ که سال انتقال مدیریت کانون از سیدصادق رضایی به علیرضا حاجیانزاده بود، گفته میشد که برای داخلی کردن تولید اسباببازی ایدههایی وجود دارد و درمورد دارا و سارا پنج فاز تعریف شده است که در فاز پنجم قرار بود این عروسک به طور کامل در ایران تولید شود که البته اجرایی نشد. در سال بعد (۱۳۹۳) کانون اعلام کرد که سفارش تولید عروسکهای دارا و سارا به چین فعلا لغو شده است و برای تولید آن در کشور با چهار تولیدکننده ایرانی مذاکره کردهایم. در همانسالها بهدلیل تقاضای زیاد، ۱۰هزار عروسک از چین وارد شد و گویا قرار بود ۳۰هزار دارا و سارا از چین به تهران بیایند.
در سال۹۴ نسل سوم عروسکهای دارا و سارا همزمان با افتتاح اولین جشنواره و نمایشگاه ملی اسباببازی رونمایی شد که ازلحاظ رسانهای فعالیت خاصی برای این عروسکها صورت نگرفت. درحالیکه عروسکهای نسل سوم دارا و سارا با کیفیت بهتر و قیمت مناسبتر تولید شد اما نتوانست جایگاه خود را باتوجهبه ویژگیهای خوبی که طی ۱۸سال کسب کرده بود، تثبیت کند و ارتقا دهد.
اهدای پنجهزار عروسک به کودکان زلزلهزده کرمانشاه در سال۹۶ از آخرین خبرهایی بود که از عروسکهای دارا و سارا باقی ماند. بااینحال، در شهریور سال جاری، معاون فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از احیای عروسکهای دارا و سارا خبر داد و اعلام کرد که کانون تصمیم به احیای عروسک دارا و سارا گرفته است. «میخواهیم اشکالات گذشته را برطرف کنیم و منظومهوار نسبتبه بازارپردازی و تولید محتوا پیرامون عروسکهای دارا و سارا اقدام کنیم تا علاوه بر خود عروسک بتوانیم محتوا برای کتاب، انیمیشن، نمایش و... نیز آماده کنیم.» در همین راستا، در شهریور عروسک نمایشی دارا و سارا در جشنواره نمایش کودک و نوجوان در مرکز تئاتر کانون در پارک لاله تهران رونمایی شد. باید دید در ادامه سرنوشت دارا و سارا چه میشود.
نظر شما