آگاه: در میان همه تلاشها و فارغ از پرداخت به میزان موفقیت ارگانهای خصوصی یا دولتی در این امر، مسئلهای که به نظر به آن بیتوجهی شده میزان حساسیت فعالان کودک و نوجوان به دنیای وسیع این موضوع و عملکرد شخصیتهای حقیقی و حقوقی آن است؛ در مرحله اول باید پذیرفت که دنیای امروز یک نوجوان، بسیار بزرگتر از دنیای بزرگسالان است و این قشر با شاخههای بیشماری از علوم و سرگرمیها با تکنولوژیهای پیشرفتهای مواجهاند که تا به امروز حرکت جامعه صاحبنظر ما بهسمت این موضوع فعال و پویا بوده اما واماندگی فعالان و صاحبنظران کودک و نوجوان نسبت به بعضی از وقایع محیط پیرامون خود و عدم حضور و گذر کردن نسبت به معضلاتی که گاهی آن را میبینند و از کنار آنها بهسادگی رد میشوند یا عدم رصد اتفاقات کودک و نوجوان و نداشتن نگاه ریزبینانه به تمام جوانب آن برای آینده بسیار خطرناک است.
از تمام فعالان و صاحبنظران این عرصه توقع میرود که در اولین قدم بیش از هر نقش میدانی یا اجرایی یا حتی سمت و نقش دولتی یک دستیار مشورتی آگاه و تیزبین برای ارگانهایی باشند که مسئولان آن هنوز دنیایشان با دنیای نوجوان گره نخورده یا نمیتوانند درک درستی از آنها داشته باشند و با تمام شناختی که دارند میتوانند از هدررفتن بودجههای کلان در مسیر نادرست، کجسلیقگی در برنامههای نوجوان یا در تایید و رد محتواهای ارائه به این قشر نقش موثری داشته باشند؛ البته ارگانهایی که کار کردن برای این قشر را کنار گذاشتهاند در دستهبندی دیگری قرار میگیرند که از موضوع این مقال بیروناند.
بهطور مثال امروزه با بررسی صنعت فیلمسازی یا پویانمایی برای نوجوان در ایران میتوان فهمید که اغلب فیلمسازان ما محتوایی را محتوای نوجوان میدانند که خود نوجوان بدون هدایتگری والد و بیتوجهی به نقش بزرگتر راهنما در کنار خود تمام مسائل را یکتنه حل میکند و به هر ابزاری خودش بهتنهایی دست میزند برای رسیدن به هدف و صرفا بزرگترها یک سیاهیلشگر در تمام طول فیلم یا انیمیشن به حساب خواهند آمد و در انتها با شعار «نوجوان قهرمان» غافل از تبعات خودکفایی تکروانه این قشر و بیتوجهی به احساسات زودگذر و هیجاناتشان فقط تولید و توزیع میکنیم؛ نتیجه آن نوجوانی است که دیگر نقش والد را نمیخواهد در زندگیاش بپذیرد و میخواهد درست و غلط را خودش تشخیص دهد.
حتی در بحث تئاتر نیز در بهترین سالن نمایش کشور در قلب پایتخت مانند تالار وحدت، شاهد نمایشهای نوجوان خارجی مانند شازده کوچولو، دیو و دلبر، کورالین و... هستیم؛ نمایشنامههایی با بنمایه غربی و حتی گاهی اقتباس نادرست با اشاعه هرگونه مفاهیم که تا وقتی پای تماشای آن ننشینی متوجه نخواهی شد که چه بر سرت خواهد آمد و نمیتوانی بگویی من شازده کوچولو یا دیو و دلبر را فقط برای بزرگسال ساختهام. اینها داستانهایی هستند که نوجوان به سمت آنها خواهد رفت و همه اینها درحالی است که در کشور ما پر است از نمایشنامههای قوی، پرمحتوا و پرمغز که مفاهیم آن بسیار در جامعه برای نوجوان ارزشمند و آموزنده است.
جشنواره سینمایی نوجوان این مرز و بوم اکنون فقط منحصر به یک شهر شده است و بقیه نوجوانهای این کشور از این سهم بینصیب هستند. زمانی که اکران برگزیدگان جشنواره فیلم کودک و نوجوان به تهران میرسد بلیتهای محدودش به دست خانوادهها و میهمانان یک وزارتخانه میافتد و همزمان با اکران انیمیشنهای ایرانی مانند ببعی قهرمان در ورودی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهجای استفاده از تنپوش شخصیتهای خلقشده بومی اثر و آثاری از این دست که بهوفور موجود نیز هستند شاهد حضور تنپوش «میکیموس» کاراکتر شرکت دیزنی هستیم؛ آن هم در بحبوحه نسلکشی و قتلعام کودکان و نوجوانان غزه به دست اسرائیل و حمایت مالی این شرکت بزرگ انیمیشنسازی از این رژیم هستیم. این عروسک نماد ظلم غرب علیه فلسطین به مهمانان کودک و نوجوان و خانوادهها برای ورود به سالن اکران در یک ارگان مهم دولتی خوش آمد میگوید و با آن عکس یادگاری میگیرند؛ عکسی که در بالا، سردر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در کنار درهای ورودی پرچمهای ساحلی جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان و در مرکز تنپوش شخصیت غربی دیزنی دیده شده و بیشک در صفحات مجازی منتشر میشوند تا خود بگویند یک شب خوب در جشنواره نوجوان ایرانی چگونه است و این تصویری است که جهان ما را با آن میبیند و قضاوت میکند.
مثالها از این دست بسیار متعدد است اگر بخواهیم بشنویم و بگوییم. اصلا شاید این موارد نسبتبه مشکلات دیگر به چشم نیاید و نگارنده به شخصه نیز شاهد تلاش افراد فعال و صاحبنظر کودک و نوجوان هستم اما گاهی صحبت نکردن و پایین آمدن میزان حساسیت این قشر با دیدن این تصاویر یا کمتوجهی به موضوعات دردناک است. امید که با گوشزد بهموقع و صراحت در کلام بتوانیم یک جامعه نوجوان ایرانی دغدغهمند را به خود و جهانیان نشان دهیم.
نظر شما