زهرا بذرافکن- خبرنگار گروه فرهنگ: خبر درگذشت استاد موسیقی، فریدون شهبازیان که او را با حضور و تبحر در انواع ژانرهای موسیقی می‌شناختیم و نام ماندگاری در قطعات خاطره‌انگیزی چون «معصومیت ازدست‌رفته» با صدای محمد اصفهانی یا قطعه گوش‌آشنای «تصویر وطن» با صدای مرحوم محمد نوری و بسیاری قطعات دیگر به یاد می‌آوریم، روز شنبه منتشر شد. 

آهنگساز نسل دیروز و امروز

آگاه: فریدون شهبازیان موسیقیدانی تمام‌عیار بود، آهنگسازی‌ها و تلاش‌هایش چه در موسیقی ایرانی و چه در انواع گونه‌های کلاسیک، پاپ و موسیقی فیلم از او چهره‌ای چندبعدی و اثرگذار در تاریخ معاصر ساخته است. در این گزارش به سراغ برخی همکاران و دوستان او رفته‌ایم تا بیشتر درباره ویژگی‌های ماندگار او بدانیم. 

تجاری نبودن نگاه استاد به موسیقی، او را از دیگران متمایز کرده بود
مازیار ظهیرالدینی، کنسرت مایستر ارکستر ملی ایران:  یادم هست که استاد با دقت و وسواس ویژه‌ای کار را دنبال می‌کرد و در زمره معدود آهنگسازانی بود که برای کار ارزش ویژه‌ای قائل بود و این شاخص‌ترین نکته‌ای است که از او در ذهنم مانده است. جز خوبی از او چیزی ندیدم و هرآنچه دلسوزی می‌کرد یا حرص و جوش می‌خورد در تمرین‌های ارکستر ملی، برای آن بود که خروجی درخوری ارائه شود. حساسیت او برای ارزش هنری کار بود و نه بعد تجاری آن؛ از این جهت او از بسیاری آهنگسازان دیگر و افرادی که به موسیقی به چشم یک تجارت نگاه می‌کنند، متمایز بود. 
زمانی که من از ارکسترسمفونیک به ارکستر ملی آمدم، پیش از من ایشان در ارکستر ملی بودند و بعد از آن هم از ارکستر ملی جدا شدند و فرصت همکاری مستمر من با استاد در ارکستر ملی ایجاد نشد، اگرچه در سفری با او همراه بودم. از ویژگی‌های کار با استاد هم همین را بگویم که سر موضوع تمرین‌ها بسیار حساس و سختگیر بودند و راضی کردنشان واقعا نیاز به تمرین و سخت‌کوشی ویژه‌ای داشت. برای همین هم خروجی کار او آثار ارزنده‌ای شده که به‌جا مانده است. 

تواضع او ستودنی بود
پروشات زندآیین، نوازنده ویولنسل در ارکستر ملی ایران: تمام سال‌های همکاری با ایشان برای من خاطره‌انگیز بود. استاد را از همان زمانی که به ارکستر ملی رفتم، یعنی از سال۹۵ یا ۹۶ که ایشان رهبری ارکستر ملی را به عهده گرفته بودند، شناختم. استاد شهبازیان تمام این سال‌ها به معنای واقعی کلمه برای رشد ارکستر ملی زحمت کشیدند. زمانی که مرحوم شهبازیان رهبر ارکستر ملی بودند، ما به تمام شهرهای ایران برای اجرا سفر کردیم. همه کارهای هماهنگی و اجرای این سفرها را هم خود ایشان انجام می‌دادند. در این مدت هم فرصت اجرا و همکاری با خواننده‌های بزرگی مانند سالار عقیلی و علیرضا افتخاری و هم اجرای کارهای خود استاد فراهم بود. روند کار استاد در این سفرها هم طوری بود که همیشه خودشان چند روز زودتر به شهر مقصد سفر می‌کردند و از هتل و رستوران تا محل اجرا و همه‌چیز را شخصا بررسی می‌کردند تا در سفر گروه مشکلی پیش نیاید. بعد از جدا شدن ایشان از ارکستر ملی هیچ سفر دیگری نرفتیم. استاد شهبازیان به‌قدری تواضع داشتند و به اعضای گروه نزدیک بودند که من ایشان را برای مراسم ازدواجم دعوت کردم و در کمال تعجب دیدم که دعوت من را پذیرفتند. در حضور ایشان جو و فضای ارکستر ملی خیلی صمیمی و سالم بود و دغدغه و معضل مزاحمی فرصت بروز پیدا نمی‌کرد. 

تنوع بی‌نظیر آثار استاد
پوریا شیوافر، نوازنده نی در ارکستر ملی ایران: فریدون شهبازیان جزو محدود آهنگسازانی در ایران بودند که خصیصه ویژه‌ای در آثارشان داشتند؛ ایشان هم موسیقی پاپ دهه‌۵۰ را به‌خوبی می‌شناختند و هم موسیقی کلاسیک را به‌واسطه تحصیلات و تجربه کاری که داشتند، می‌شناختند و هم موسیقی ایرانی را گوشه به گوشه و ردیفی می‌شناختند. این خصیصه خیلی مهمی است که کمتر آهنگسازی آن را داراست. همانطور که می‌بینید استاد شهبازیان از ساخت موسیقی قطعه «گل گلدون» تا «جام تهی» استاد شجریان را در کارنامه دارد که نشان از تنوع ژانرهای متفاوتی است که در آن کار کرده است. 
علاوه‌براین، یک موردی که باز هم او را خیلی شاخص و متمایز کرده بود، اینکه استاد شهبازیان همیشه یک رومنس جالب و گیرایی در آهنگسازی‌اش داشت و همیشه و در همه قطعاتش این رومنس شخصی بود. همین باعث شده بود که به‌ویژه در موسیقی فیلم، آثار ایشان شکل متمایزی داشته باشد و به مجرد اینکه قطعه را بشنوید، می‌توانید حدس بزنید که کار فریدون شهبازیان است. 
شروع آشنایی من با فریدون شهبازیان از چندین سال پیش به‌واسطه مهدی اردستانی، صدابردار بود که دوست سال‌های سال مرحوم شهبازیان بودند. سال‌ها پیش من با مهدی اردستانی در استودیو درحال ضبط کار بودم که استاد شهبازیان را برای اولین مرتبه دیدم که تعداد زیادی پارتیتور همراه داشتند و نتی را جلوی من گذاشتند و گفتند که ممکن است رهبر ارکستر ملی شوند و قرار است که ارکستر ملی احیا شود. از من خواستند که نتی را بزنم. نت مربوط به موسیقی فیلم «آوار» بود. راستش را بخواهید من اولش کمی ترسیدم و جواب نه دادم. یک چیزی که همیشه درمورد او گفته و می‌گویم، این است که به من اعتماد کرد و آنقدر پای این حرف ایستاد تا پذیرفتم. با وجود اینکه من آن زمان نوازنده بزرگی نبودم و استاد شهبازیان با نی‌نوازان بزرگی کار کرده بودند و می‌توانستند به ارکستر ملی دعوتشان کنند. با این حال و پافشاری ایشان برای همراهی در یک کنسرت، درنهایت من در ارکستر ملی ماندگار و نوازنده دائم ارکستر ملی شدم. همین احترام ایشان به جوان‌ها برای من خیلی معنادار بود. 
به‌علاوه این، او اعضای ارکستر را خیلی جوان انتخاب کرده بودند و با اعتمادی که به اعضا داشتند، به آنها بستر و پروبال رشد می‌دادند؛ برای مثال، سولوهایی در ارکستر نواخته می‌شد، از سولوی سنتور و سولوی تار. اساتید دیگری اگر بودند، بیشتر تلاش می‌کردند تا نوازنده سولیست اسم و رسم‌داری بیاورند اما استاد شهبازیان از بچه‌های ارکستر استفاده کرد؛ افرادی که خیلی جوان و بیست و چند ساله بودند. او به نسلی از جوان‌های دهه‌ هفتادی اعتماد کرد و مسیری به آنها داد تا نوازنده حرفه‌ای شوند و در این فضا کار کنند. این موضوع در تجربه سال‌های اخیر فریدون شهبازیان از دید من بسیار قابل ارزش اس ت به‌شخصه این اعتماد و لطف او را فراموش نمی‌کنم. 
نسلی از موسیقی ما هست که نه از نسل سنتی، مانند اساتید فقید فرامرز پایور و روح‌الله خالقی و... است و نه نسل موسیقی متفاوت امروز؛ یک نسلی است که بنیانگذار موسیقی نوین و معاصری است که امروز می‌شنویم؛ امثال استاد شهبازیان، حسین علیزاده، محمدعلی کیانی‌نژاد، پرویز مشکاتیان و... در موسیقی ایرانی و در موسیقی کلاسیک امثال استاد احمد پژمان و... هستند. اینها از نسلی هستند که امروز هر یک نفر که از آنها جایش خالی می‌شود، گنجینه‌ای از موسیقی را از دست می‌دهیم. فریدون شهبازیان نیز گنجینه‌ای از موسیقی دستگاهی، پاپ و موسیقی فیلم و نیز تعامل و فروتنی در مواجهه با اساتید بزرگ دیگر ایرانی و حتی خارجی بودند که تمام تلاششان را می‌کردند تا انتقال تجربه درستی به دانشجویان و شاگردانشان داشته باشند.  اگرچه غم‌انگیز است، در سال‌های اخیر کمتر به استاد شهبازیان و دستاوردهای او توجهی شده بود. شاید زمانی که در بستر بیماری بودند، تعدادی به عیادت رفتند اما خوب است که تا پیش از آنکه امثال فریدون شهبازیان از دست بروند به آنها توجه شود. برای آنکه اینها سرمایه‌هایی هستند که قابل جایگزینی نیستند.

همیشه مورد ستایش من بودند
مینا افتاده، نوازنده سنتور و موسیقیدان: من با فریدون شهبازیان همکار و همدوره نبودم و کمتر فرصت همکاری پیش ‌آمده بود اما از قدیم او را به‌واسطه دوستی با برادرم از نزدیک می‌شناختم. زمانی که من دانش‌آموز بودم، ایشان در رادیو، کر کار می‌کردند و من هم به همراه برادرم حضور داشتم؛ از این رو و با شناختی که از ایشان داشتم همیشه مورد ستایش من بوده‌اند.

آهنگساز نسل دیروز و امروز

   علیرضا افتخاری : گله‌ای ندارم
ما در تحریریه روزنامه «آگاه» تلاش کردیم تا با استاد علیرضا افتخاری درباره تجربه طولانی همکاری با مرحوم فریدون شهبازیان صحبت کنیم اما با دلخوری او از این موضوع مواجه شدیم. افتخاری به روزنامه «آگاه» گفت: «انگار نه انگار که ما در ساخت بسیاری از قطعات موسیقی آوازی همکاری دیرینه‌ای داشتیم و در کنار بخش زیادی از قطعات با صدای من نوشته شده: به اهتمام فریدون شهبازیان.» علیرضا افتخاری از صحبت بیشتر درباره این موضوع امتناع کرده و گفت که گله‌ای ندارد. 
 

برخی از مهم‌ترین دستاوردهای فریدون شهبازیان:
تاسیس گروه کر و ارکسترسمفونیک رادیو در سال ۱۳۴۵
آهنگسازی برای بیش از ۵۶ سریال تلویزیونی و ده‌ها فیلم سینمایی
اجرای کنسرت‌های متعدد در ایران و خارج از کشور
حمایت از موسیقی جوانان و تربیت نسل جدید نوازندگان و آهنگسازان
تالیف کتاب‌های آموزشی در زمینه موسیقی

نگاهی بر تولد تا درگذشت خالق موسیقی فیلم «اخراجی‌ها» 

نسل متولد دهه‌های۵۰ و ۶۰ به‌خوبی به خاطر دارند که در  بسیاری از نوار کاست‌هایی که در آن زمان منتشر می‌شد، جمله‌ای درج شده بود؛ «به اهتمام فریدون شهبازیان».
 فریدون شهبازیان که در صبح شنبه ۲۲دی‌ ۱۴۰۳ از دنیا رفت، یکی از هنرمندان پرکار موسیقی ایران بود. او در بیست‌ویکم خرداد۱۳۲۱ در محله دانشگاه تهران به دنیا آمد. پدرش حسین شهبازیان، نجار و نوازنده‌ ویولن بود که در جوانی از ابوالحسن صبا بهره برده بود و فریدون با تشویق‌های پدر به موسیقی علاقه‌مند شد. فریدون شهبازیان در هشت سالگی به هنرستان عالی موسیقی رفت و ساز ویولن کلاسیک را انتخاب کرد. همان زمان پدرش، حسین شهبازیان، ارکستری تشکیل داده بود و به‌اتفاق خواننده‌های مختلف در تئاترهای لاله‌زار برنامه اجرا می‌کرد و فریدون همراه همیشگی او و گروهش بود. گاهی بین دو برنامه او را که هنوز ۱۲سال بیشتر نداشت، روی صحنه می‌فرستادند تا با ویولن قطعه‌ای کلاسیک بنوازد.   نخستین معلمش در ویولن، عطاالله خادم‌میثاق بود که بعد از گذشت دوسال، خادم‌میثاق او را به معلمش، سرژ خوتسیف معرفی کرد و شهبازیان با وجود روحیه‌ سخت و خشن این معلم روسی که برای یک دانش‌آموز هنرستانی سخت و دشوار بود، از دانسته‌ها و علم او بهره‌ فراوان برد. او در ۱۷سالگی به عضویت ارکسترسمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری درآمد و پس از آن در ۱۹سالگی، همکاری خود را با ارکستر گل‌های رادیو به رهبری روح‌الله خالقی و سپس جواد معروفی شروع کرد. 
شهبازیان در سال۱۳۴۵رهبر گروه کر و ارکسترسمفونیک رادیو شد. او در اواخر دهه‌۱۳۴۰ در همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، پنج اثر اشعار مولوی، حافظ، اخوان‌ثالث، رودکی و سعدی را آهنگسازی کرد که برخی با صدای احمد شاملو دکلمه شد و بعدها نیز اشعار احمد شاملو، همچنین رباعیات خیام با صدای محمدرضا شجریان، دکلمه احمد شاملو و آهنگسازی فریدون شهبازیان منتشر شد. 
فریدون شهبازیان از اوایل دهه‌۵۰ در برنامه‌ گل‌ها به‌عنوان آهنگساز و ناظر ضبط بسیاری از آثار، فعالیت خود را آغاز کرد و به‌گفته‌ خودش، ۲۰۲ قسمت برنامه گل‌ها را ضبط کرد. نقش فریدون شهبازیان در تهیه و ضبط بسیاری از آثار برجسته است. هنرمندان توانمندی مانند محمدرضا لطفی برای بهبود کیفیت ضبط و گروه‌نوازی، همواره از هنر فریدون شهبازیان بهره می‌بردند و از او می‌خواستند به‌عنوان ناظر ضبط در کنار آنها حضور داشته باشد. شاید این اولین آثاری بود که فریدون شهبازیان در بهبود کیفیت آنها اهتمام ورزید. او همچنین، از گروه استاد فرامرز پایور که در وزارت فرهنگ و هنر فعالیت می‌کردند، دعوت کرد تا در رادیو و برنامه گلچین هفته و گل‌ها، برنامه اجرا کنند. 
یکی از آثار شاخص فریدون شهبازیان در گل‌های رادیو، برنامه‌ شماره‌۷۷ گل‌های تازه است. برنامه‌ای که برای نخستین‌بار محمدرضا شجریان که آن‌زمان با نام سیاووش فعالیت می‌کرد، شعر نو را با ویولن حبیب‌الله بدیعی اجرا کرد. این اولین اجرای آواز روی شعر نو بود که در دستگاه ماهور اجرا شد و چیزی نبود جز حاصل تفکر بدون مرز شهبازیان. تفکری که چندسال بعد قطعه‌ «در این سرای بی‌کسی» را برای محمدرضا لطفی تنظیم کرد.  شهبازیان  پس از انقلاب، از رادیو نرفت و تا چند سال نیز مدیر موسیقی رادیو بود. یکی از آثاری که به همت فریدون شهبازیان ثبت و ضبط و در تاریخ شنیداری مردم ایران جاودانه شد، قطعه ربنا با صدای محمدرضا شجریان، در سال۱۳۵۸ بود. شهبازیان به‌عنوان تهیه‌کننده و صدابردار برنامه، قبل از افطار این برنامه را ضبط و تدوین کرد و با امضای خودش برای پخش فرستاد. 
او سال‌ها به‌عنوان یک آهنگساز در مرکز موسیقی تلویزیون فعالیت کرد و تا دهه‌۷۰ که فضایی برای رشد موسیقی پاپ گشوده شد، باز هم تلاش کرد و با همکاری تنی چند از دلسوزان وقت، راه رشد موسیقی پاپ را هموار کرد. اگرچه این راه برخلاف آنچه خودشان تصور می‌کردند به بیراهه رفت، همان نگاه بی‌تعصب بود که مجالی به صداهای تازه در موسیقی داد. 
از آثار موسیقی فیلم فریدون شهبازیان می‌توان به موسیقی فیلم‌های «آوار» به کارگردانی سیروس الوند، «شیر سنگی» به کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی، «پائیزان» به کارگردانی رسول صدرعاملی، سریال «باغ گیلاس» به کارگردانی مجید بهشتی و فیلم‌های سینمایی «هیوا» به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور، «اخراجی‌ها» به کارگردانی مسعود ده‌نمکی و «خاموشی دریا» به کارگردانی وحید موسائیان اشاره کرد. 
فریدون شهبازیان موسیقیدانی بی‌مانند بود، آهنگسازی‌ها و تلاش‌های او در موسیقی ایرانی و در انواع گونه‌های موسیقی کلاسیک، پاپ و موسیقی فیلم از او چهره‌ای به یادگار گذاشت که تا ابد در موسیقی ایران مانا و زنده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.