سال‌هاست که علاقه‌مندان و اهالی موسیقی در پی نامگذاری یک روز به نام «موسیقی» در تقویم هستند تا برای این روز هم مثل خیلی از مناسبت‌های دیگر یک روز مشخص وجود داشته باشد. عده‌ای پیشنهادشان روز میلاد فارابی، فیلسوفی بود که خدمات ارزنده‌ای در حوزه موسیقی ارائه داده بود. عده‌ای پیشنهادشان روز تولد محمدرضا شجریان، از اساتید موسیقی ایران بود و عده‌ای هم با هیچ‌کدام از این مناسبت‌ها موافق نبودند و معتقد بودند با نامگذاری یک روز در تقویم اتفاق خاصی نمی‌افتد؛ با همه این احوالات از سال۱۴۰۱ روز ششم بهمن به پاس گرامیداشت صفی‌الدین اُرمَوی، موسیقی‌دان و نظریه‌پرداز برجسته قرن هفتم هجری، به‌عنوان «روز آواها و نواهای ایرانی» نامگذاری شده است.

نابغه‌ای ناشناخته که انقلابی در موسیقی برپا کرد

آگاه: آنجا که کلام از گفتن بازمی‌ایستد، موسیقی آغاز می‌شود. موسیقی جبران ناکامی‌های زبان و شیوه‌ای برای بیان احساسات ناملموس است؛ احساساتی که نمی‌دانیم چه هستند. آنجا که زبان از گفتن بازمی‌ماند، موسیقی مأمنی می‌شود برای روح و زبانی می‌شود برای بیان احساسات و ناگفته‌های ناشناخته.
احتمالا همه ما یک موسیقی خاص داریم که چه خوشحال باشیم، چه ناراحت، گوش دادن به آن حالمان را از چیزی که هست «بهتر» می‌کند و این جادوی موسیقی است؛ بنابراین نمی‌توان موسیقی را از زندگی حذف کرد، حتی اگر به موسیقی به معنای محصول نواختن سازها هم علاقه نداشته باشید، گریزی از موسیقی نیست، چون ما در طول روز به‌صورت مستمر گوشمان در حال شنیدن موسیقی است؛ از آوای پرندگان گرفته تا صدای برگ درختان در باد و صدای جاروی رفتگر در خلوت نیمه‌شب و چه خوب که حالا در تقویم کشورمان روزی به یاد موسیقی و به نام «آواها و نواهای ایرانی» داریم، آن هم در کشوری که از دیرباز مهد آوا و نوا بوده و همه ما از بچگی به‌نوعی گوشمان با این آواها و نواها آشناست.

صفی‌الدین اُرمَوی چه کسی بود؟
صفی‌الدین عبدالمؤمن بن ابی‌المفاخر یوسف بن فاخر ارموی، معروف به صفی‌الدین اُرموی در سال۶۱۳ ه‍جری‌قمری در ارومیه متولد شد و در سال۶۹۳ ه‍جری قمری در بغداد از دنیا رفت. او موسیقی‌دان، خوشنویس، ادیب، عروض‌دان و پیشتاز مکتب منتظمیه بود. صفی‌الدین که در موسیقی و خوشنویسی بسیار توانا بود، صاحب جایگاه درباری نیز بود. رابطه او با خاندان جُوینی در موفقیتش در زمان حکومت مغولان بر بغداد موثر بود اما نهایتا با تزلزل جایگاه خاندان جوینی حمایت خود را از دست داد و درحالی‌که به‌خاطر بدهکاری به زندان افتاده بود، درگذشت.
از صفی‌الدین دو رساله مهم بر جای مانده است: رساله «الأدوار» که بسیاری آن را آغازگر مکتب منتظمیه و یکی از شاخص‌ترین آثار در زمینه تئوری موسیقی ایرانی-اسلامی می‌دانند و رساله «شرفیه» که بالغ بر ۳۰سال بعد نوشته شد و با وجود محتوای مفصل‌ترش، کمتر از «الأدوار» مورد توجه بوده است. او همچنین به تعلیم شاگردانی چند در زمینه خوشنویسی و موسیقی پرداخت و چند رساله دیگر نیز نوشت. دوران زندگی صفی‌الدین را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: پیش از حمله مغول به ایران و پس از حمله مغول. اُرموی از پنج شکل، تاثیرات ماندگاری بر هنر موسیقی و خوشنویسی ایران گذاشت. نخست شاگردانی بودند که در خط و موسیقی تربیت کرد که برخی از آنها سرآمد این هنرها شدند. دوم رساله‌های مهمی است که در زمینه موسیقی نوشت. سوم سازهایی است که با دخل و تصرف در سازهای قدیمی ابداع کرد. چهارم نظریاتی بود که در زمینه تئوری موسیقی ابداع کرد یا بر نظرات قدما افزود. و دست آخر آنکه از روشی نظام‌مند برای ثبت و ضبط موسیقی به شکل مکتوب استفاده کرد. بیشتر مولفان بر این باورند که رساله‌های «شرفیه» و «الأدوار» صفی‌الدین منجر به بروز انقلابی بزرگ در موسیقی سراسر عالم شده است تاجایی‌که «ژوزف یکتابیک» موسیقی‌شناس نامی ترک درباره صفی‌الدین ارموی می‌نویسد: «بزرگ موسیقی‌شناس ترک، صفی‌الدین ارموی نام داشته و به روزگار خلافت مستعصم خلیفه عباسی در نیمه دوم قرن هفتم می‌زیسته و توانست دوره ثابت و لاتغییر سابق را به پایان آورد.»

آثار موسیقی و سازهایی که ارموی ابداع کرد
ارموی دو ساز به نام‌های «مُغنی» و دیگری «نَزهه» ابداع کرد. نزهه درحقیقت حاصل ترکیب سازهای چنگ و قانون بود. مغنی اما ترکیبی بود از سازهای قانون، رباب و نزهه. اگرچه صفی‌الدین در دوره‌ای می‌زیست که زبان فارسی در حال گسترش بود اما به‌دلیل اینکه بیشتر عمرش را در بغداد گذراند، آثارش را به زبان عربی نوشته است.
 اهمیت این آثار و تاثیری که ارموی بر موسیقی داشته، چنان است که او را در کنار «فارابی» و «عبدالقادر مراغه‌ای» به‌عنوان یکی از سه موسیقی‌دان بزرگ ایران و عالم اسلام دانسته‌اند. آثار موسیقی‌ای که از صفی‌الدین بر جا مانده است، به سه دسته تقسیم می‌شوند: صوت، قول و نوبه. صوت‌ها (که دو نمونه از آنها در پایان رساله الأدوار آمده است) قطعه‌هایی کوتاه هستند. قول‌ها قطعات مفصل‌تری هستند و قطب‌الدین شیرازی در درة‌التاج یک نمونه از قول‌های منسوب به صفی‌الدین را آورده است. هر قول شامل چند بخش می‌شد که به آن «نوبه» گفته می‌شده است؛ اجرای نوبه در زمان صفی‌الدین بسیار طرفدار داشته است. بنا به یک روایت، صفی‌الدین بیش از ۱۳۰نوبه ساخته بود.

چرا آوا و نوا، نه موسیقی؟ 
عده‌ای از موسیقیدانان کشورمان با نامگذاری این روز با عنوان روز آواها و نواهای ایرانی مخالف بودند و گفتند مگر موسیقی چه اشکالی دارد که باید یک روز که برای موسیقی در تقویم در نظر گرفته شده با نام «آوا و نوا» نامگذاری شود. اما متولیان این نامگذاری دلیلشان برای اینکه آوا و نوا را انتخاب کردند نه موسیقی این است که «موسیقی» یک واژه یونانی است و ریشه لاتین دارد؛ بنابراین بهتر است از واژگان پارسی برای نامگذاری استفاده شود.
محمدجلیل عندلیبی، آهنگ‌ساز و نوازنده سنتور از جمله کسانی بود که با این نامگذاری مخالف است و می‌گوید: مگر عنوان «موسیقی» چه عیبی داشت که چنین نامی را در تقویم ایرانی دریغ کرده‌اند؟ موسیقی از ابتدای خلقت وجود داشت و تا آخر آن هم باقی خواهد ماند. چنین کارهایی بیشتر برای موسیقی حاشیه درست می‌کند. «موسیقی» نام قابل احترامی است. چرا از آوردن این نام طفره می‌رویم؟! این دلایلی که موسیقی واژه پارسی نیست هم، بیشتر حواشی است. ما در عصر دیجیتال زندگی می‌کنیم و کل دنیا مثل یک خانه شده است. به همین دلیل باید بگویم با عرض شرمندگی مخالف چنین اسمی هستم.
«یسنا خوشفکر»، خواننده و پژوهشگر موسیقی که در ثبت این رویداد تلاش بسیاری کرد درخصوص اینکه چرا روز بزرگداشت صفی‌الدین اُرمَوی به نام روز آواها و نواهای ایرانی نامگذاری شده، توضیح داد: روز موسیقی به نام آواها و نواهای ایرانی با امضای ۳۰نفر از افراد شناخته‌شده موسیقی و با نامه استاد فریدون جنیدی، مدیر بنیاد ایران‌شناسی نیشابور و با پیگیری‌هایی که این‌جانب برحسب علاقه و وظیفه فرهنگی‌ام انجام دادم، به نتیجه رسید. اینکه چرا صفی‌الدین ارموی بین مردم مانند فارابی و عبدالقادر مراغه‌ای شناخته‌شده نیست، جای تاسف دارد که به گمان بنده بیشتر به‌دلیل نبود کار رسانه‌ای و آگاهی‌رسانی درباره این شخصیت بزرگ تاریخ موسیقی ایران است. صفی‌الدین با بهره‌گیری از اسناد و کتب قدیم که امروز در دسترس ما نیست و با بررسی و تحقیق و بازنگری همچنین به‌دلیل اشراف به علم نظری و فواصل موسیقی و سازهای ایرانی، توانست موسیقی ایران را مدون و به نسل پس از خود منتقل کند. کسانی مانند صفی‌الدین ارموی افزون بر دانش و مهارت در نوازندگی علم نظری و مبانی موسیقی ایران، بسیار دلسوز بودند و نسبت‌به سرنوشت این هنر احساس وظیفه می‌کردند. بی‌شک نه در این دوره بلکه در همه دوره‌ها ما به بزرگانی مانند صفی‌الدین ارموی نیاز داریم.
وی درباره اینکه چرا این روز به نام «آوا و نوا» نامگذاری شده، نه موسیقی بیان کرد: این هنر به بلندای تاریخ ایران پیشینه دارد و تا ۱۰۰سال پیش به نام «موسیقی» شناخته نمی‌شد. در هیچ‌یک از آثار ادبی ایران از شاهنامه گرفته تا اشعار شاعران بزرگی مانند سعدی، حافظ، مولانا، خاقانی و دیگران نامی از موسیقی نیست؛ همیشه یا آوا بوده یا نوا یا نغمه یا طرب.‌ واژه موسیقی فقط در کتب نظری موسیقی که به زبان عربی نوشته می‌شدند، به کار برده می‌شد. در این زمینه بنیاد فرهنگی-پژوهشی نیشابور پیشنهاد دادند باتوجه‌به اینکه موسیقی یک واژه یونانی است، شایسته است این هنر چندهزارساله در گاه‌شمار ایران با نام ایرانی درج شود. حال برخی بهانه کرده‌اند، چون به نام «موسیقی» نیست ما قبول نداریم! باید به این دوستان عرض کنم اجباری به وجود نیامده، شما می‌توانید «موسیقی» بگویید، بنویسید و برنامه روز موسیقی را با همین عنوان برگزار کنید. این نام فقط در تقویم به نام «آوا و نواهای ایرانی» آمد، همین!

کم‌کاری رسانه ملی در حوزه موسیقی ایرانی
هوشنگ جاوید، از پژوهشگران قدیمی حوزه موسیقی به‌خصوص موسیقی نواحی درمورد اهمیت شناخت صفی‌الدین ارموی می‌گوید: صفی‌الدین اُرمَوی در دورانی که مغولان بر ایران حاکم بودند، زیر فشار شمشیر توانست هنر موسیقی را حفظ و به پیشرفت آن کمک کند. به همین دلیل امروز برای ما ایرانی‌ها بسیار مهم است که جایگاه این فرد و اهمیت موسیقی ایرانی را حفظ کنیم. اگر درمورد موسیقی صفی‌الدین تحقیق کنید، متوجه خواهید شد که او چگونه از تکنیک‌های زیبا برای پیشرفت موسیقی استفاده کرده است که استاد حنانه، از بزرگان عرصه موسیقی از آثار او به‌عنوان گام‌های گمشده‌ای در موسیقی ایرانی نام برده و کتابی با همین عنوان نوشته است. وی درخصوص اقداماتی که باید انجام شود تا جوانان به‌سمت موسیقی ایرانی و آواها و نواهای ایرانی ترغیب شوند، اظهار کرد: فارغ از شعارهایی که مسئولان می‌دهند و جلوه‌گری برخی که تلاش می‌کنند تا بگویند کارهای مثبتی انجام شده باید بگویم رسانه ملی ما باید به سمت موسیقی ایرانی حرکت کند، این در حالی است که در برنامه‌های مختلف از موسیقی غربی و بیگانه استفاده می‌کند؛ اگر بخواهیم به‌صورت درصدی بیان کنیم، استفاده از موسیقی خارجی نسبت‌به ایرانی در رسانه ملی ۷۰ به ۳۰ یا ۶۰ به ۴۰ است.
 بر این اساس، ذهن مخاطب به‌سمت موسیقی غربی گرایش دارد، چراکه سیستم شنیداری انسان تاثیرپذیر است. وقتی رسانه ملی به‌طور مداوم و در تمام شبکه‌ها موسیقی غربی پخش می‌کند، بدیهی است که گرایش‌ها و سلیقه‌ها تغییر می‌کند. در رسانه ملی تعریف درستی از موسیقی ایرانی ارائه نمی‌شود و جایگاه سازهای ایرانی نادیده گرفته می‌شود. استفاده از موسیقی اصیل ایرانی در صداوسیما بسیار پایین است.
بااین‌حال به نظر می‌رسد که فارغ از اینکه نامگذاری روز موسیقی به چه نامی و به یاد چه کسی صورت گرفته، بهتر این است که از این مناسبت در جهت معرفی بیشتر و بهتر مفاخر موسیقی ایرانی استفاده و جوانان را تشویق به شنیدن موسیقی و خوب و اصیل ایرانی کنیم؛ آن هم در روزگاری که برنامه‌ای برای تربیت گوش‌ها وجود ندارد و آدم‌ها به گوششان اجازه می‌دهند که هرچیزی را بشنوند درحالی‌که گوش باید تربیت شود؛ چند وقت پیش در همین صفحه درباره موسیقی کره‌ای و کی‌پاپ و اقبال به این سبک موسیقی صحبت کردیم و گفتیم که ایرادی هم ندارد سلیقه عده‌ای چنین موسیقی باشد ولی واقعیتش این است که در نبود موسیقی باکیفیت و فاخر، جا برای موسیقی‌های غیر خودی باز می‌شود به خصوص که فضای مجازی، رسانه‌های رسمی و ملی و شبکه‌های اجتماعی هم به این موضوع دامن می‌زنند. درست است که امکان اینکه دیگر کسی امثال ارموی، عبدالقادر مراغه‌ای، باربد و نکیسا در این روزگار پدیدار شود کم است اما می‌توان امیدوار به آینده و استفاده بهینه از این مناسبت‌ها بود. امیدوار نباشیم چه کنیم؟!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.