حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی ذوعلم، رییس اندیشگاه بیانیه گام دوم موسسه حفظ و نشر آثار رهبری معتقد است جایگاه انقلاب اسلامی در مطالعات جامعه‌شناختی و در مباحث فلسفی و اندیشه‌ای بسیار مهم است اما به اندازه خود حقش ادا نشده است؛ بنابراین، در این ۴۶سال گذشته، در زمینه مطالعات انقلاب اسلامی بسیار کم‌کاری کرده‌ایم و گاهی کارهای سطحی و ضعیف بیشتر رواج پیدا کرده‌اند. این موضوع ناشی از کم‌کاری‌هایی است که داشته‌ایم.

کم‌کاری داشته‌ایم

آگاهاولین سوالی که از شما دارم این است که در حال حاضر اگر بخواهیم یک تبیین جامع و مانع از وضعیت مطالعات پیرامون انقلاب اسلامی ایران در بیش از چهار دهه گذشته ارائه دهیم، چه وضعیتی ترسیم می‌کنیم و از لحاظ منابع و متون تولید شده در چه وضعیتی هستیم؟

انقلاب اسلامی ابعاد و لایه‌های مختلفی دارد. این ابعاد شامل لایه‌های اعتقادی و مبانی جهان‌بینی انقلاب اسلامی است که قابل مطالعه هستند. همچنین ریشه‌های تاریخی انقلاب اسلامی، وضعیت اجتماعی زمان انقلاب و تحولات بعد از آن نیز وجود دارد. وجوه ملی انقلاب اسلامی در داخل کشور و تاثیرات آن بر عرصه امت اسلامی و عرصه جهانی نیز حائزاهمیت است. مولفه‌های این تاثیرات نیز متنوع است، ازجمله مولفه‌های سیاسی و امنیتی و هم مولفه‌های فرهنگی و علمی؛ به این معنا که انقلاب اسلامی یک تجربه کاملا متفاوت در جامعه‌شناسی سیاسی را پیش روی محققان این رشته قرار داد و واقعا یک تغییر رویکردی در اجتماعی ایجاد کرد. این انقلاب با این ابعاد و مولفه‌ها نیازمند پژوهش‌های عمیق و متعددی است که متاسفانه در حد خود انجام نگرفته است. به گونه‌ای که محققان غیرایرانی که با کنجکاوی علمی به بحث انقلاب اسلامی پرداخته‌اند، در برخی زمینه‌ها بسیار بیشتر و عمیق‌تر از محققان داخلی کار کرده‌اند. جایگاه انقلاب اسلامی در مطالعات جامعه‌شناختی و در مباحث فلسفی و اندیشه‌ای بسیار مهم است اما به‌اندازه خود حقش ادا نشده است؛ بنابراین، من فکر می‌کنم که در این ۴۶سال گذشته، در زمینه مطالعات انقلاب اسلامی بسیار کم‌کاری کرده‌ایم و گاهی کارهای سطحی و ضعیف بیشتر رواج پیدا کرده‌اند. این موضوع ناشی از کم‌کاری‌هایی است که داشته‌ایم.


 چند سالی است که درس انقلاب اسلامی و رشته مطالعات انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی کشور تدریس می‌شود. آیا نیاز این عرصه به تعلیم نظام‌مند و طراحی یک الگوی مطالعاتی برای شناخت دقیق پدیده انقلاب اسلامی فراهم کرده است؟ 
متاسفانه این درس عمومی نتوانسته حق مطلب را ادا کند. ظرف محدودی با بسیاری از مباحث و سوالات در این زمینه وجود دارد، اما فضای آموزشی غالبا خشک و رسمی است و دانشجویان تنها به نمره آن نگاه می‌کنند. همچنین، گاهی اساتیدی که خود نسبت به مباحث انقلاب اسلامی مطالعه و عمق و انگیزه و نگرش کافی ندارند، به تدریس می‌پردازند که این موضوع موجب آسیب‌هایی شده است. با وجود تلاش‌های زیادی که در حوزه ستادی این درس انجام شده، همچنان ضعف‌هایی وجود دارد؛ البته من معتقد نیستم که نبودن این درس بهتر از بودنش باشد، اما فکر می‌کنم باید تلاش بیشتری کنیم تا افراد فاضل و توانمند باانگیزه را برای تدریس این درس جذب کنیم و این درس را از قالب خشک و سنتی کلاس‌های درسی خارج کنیم. 
در مورد رشته‌های درسی مرتبط با مطالعات انقلاب اسلامی در سطح دکتری نیز باید بررسی کنیم که چقدر گروه‌های علمی با یکدیگر ارتباط دارند و چقدر فرصت برای همکاری و همفکری فراهم شده است تا به یک صورت‌بندی جامع برای انقلاب اسلامی برسند.  به‌هرحال، باید با سرمایه‌گذاری بیشتری به تقویت عمیق و آموزش علمی جدی یک نسل جدید از محققان و پژوهشگران عرصه انقلاب اسلامی بپردازیم. این کار به نظر من در قالب‌های مرسوم بوروکراتیک آموزشی حاصل نمی‌شود و باید به فضایی متفاوت بیندیشیم. برخی از مجموعه‌های پژوهشی این کار را انجام داده‌اند و حتما کار موفقی بوده است. ما باید بتوانیم جوانان علاقه‌مند در رشته‌های علوم سیاسی، تاریخ معاصر و الهیات انقلاب اسلامی را شناسایی کنیم و با شرایط مناسب، برنامه‌ای تلفیقی از آموزش و پژوهش ایجاد کنیم.
واقعا نیاز داریم که تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از متخصصان در زمینه مطالعات انقلاب اسلامی تربیت کنیم. به نظر من، ساختار لازم برای این کار به‌راحتی می‌تواند فراهم شود اما به سرمایه‌گذاری متمرکز و امکانات لازم در راستای مباحث مجوز وزارت علوم و شیوه‌های آموزشی متفاوت از دانشگاه‌های رایج نیاز دارد. جا دارد که واقعا درباره این مسئله یک کار مستقل انجام شود، با بستر اندیشه‌ورزی و طراحی مناسب برای تربیت متخصصان مطالعات انقلاب اسلامی.این کار باید آینده‌نگرانه باشد؛ در غیر این صورت، ممکن است به‌زودی با روایت‌های غلط، مخدوش و مغرضانه از انقلاب اسلامی در ادبیات آکادمیک خود روبه‌رو شویم.
این بستر برای دستیابی به این هدف حتما باید فضایی آزاداندیشانه و پر از گفت‌وگو باشد که بتواند به‌طور جدی و واقعی به طرح‌های مناسب و کارآمد دست پیدا کند. نباید دوباره کارهای ناقص را با امکانات نامناسب و رویکردهای تک‌بعدی یا تنگ‌نظرانه شروع کنیم. مسلم است که انقلاب اسلامی در سال۵۷ یک پدیده بی‌نظیر در تاریخ کشور ما، تاریخ امت اسلامی و حتی تاریخ جهان بوده است. محققان در آثار خود به این موضوع اشاره کرده‌اند و ما باید به‌ویژه ایرانیان، به‌خصوص کسانی که تعهد ملی، انقلابی و دینی بیشتری احساس می‌کنند، به این موضوع بپردازیم و ریشه‌ها، پیامدها و آثار آن را بررسی کنیم.
به‌طور خلاصه، باید توجه داشته باشیم که انقلاب اسلامی تنها یک رویداد تاریخی نیست، بلکه یک جریان امتداد یافته است. از این زاویه دید، باید مطالعات انقلاب اسلامی را عمیق‌تر کرده و تعمیق مفهومی در آن ایجاد کنیم و آن را فراتر از یک پدیده تاریخی تلقی کنیم. اگر انقلاب اسلامی را به‌عنوان یک گفتمان و اندیشه برای دوره معاصر ببینیم، می‌توانیم افق‌های بلندتری برای مطالعات انقلاب اسلامی ترسیم کنیم. در این زمینه، جای کارهای جدی، گفت‌وگوهای عمیق و مطالعات پیش‌برنده و آینده‌پژوهانه وجود دارد که امیدواریم بتوانند عملیاتی شوند و ما را از فقر و ضعف در فرآیند انقلاب اسلامی خارج کنند.

پژوهش‌ها و تحقیقات ما در حوزه انقلاب اسلامی باید به کدام سمت‌وسو حرکت کنند؟
اولا، فرآیند انتخاب موضوع باید راهنمای ما باشد. مشاوره‌هایی که در جلسات دفاع از پایان‌نامه‌ها یا در اجرای پروژه‌های پژوهشی داده می‌شود باید جدی گرفته شود. متاسفانه درحال‌حاضر، بیشتر این جلسات به یک رسم کلیشه‌ای تبدیل شده‌اند و گاهی شاهد پایان‌نامه‌های سفارشی هستیم که انتظار نمی‌رود. نظام بروکراتیک آموزشی فعلی ما در این زمینه چندان پاسخگو و ثمربخش نیست؛ هدف بیشتر این است که دانشجو به هدف خود یعنی اخذ مدرک دکتری برسد. هرچند نمی‌توان گفت اکثرا اینگونه است اما این موضوع شایع است.
نکته دوم این است که ما باید به موضوعات مبتلابه و جدی در پایان‌نامه‌های مربوط به انقلاب اسلامی بپردازیم. متاسفانه نوعی محافظه‌کاری و ساده‌انگاری در این زمینه وجود دارد؛ دانشجویان از ورود به موضوعات جدی که نیازمند وقت‌گذاری بیشتر و مواجهه با چالش‌ها هستند، پرهیز می‌کنند. همچنین، فرآیند تصویب موضوعات گاهی محافظه‌کارانه و کلیشه‌ای می‌شود. اساتید راهنما نیز معمولا از تاکید بر موضوعات جدی پرهیز می‌کنند.
بنابراین، باید تلاش کنیم تا تغییرات و چرخش‌های جدی در این زمینه ایجاد شود که عمدتا بر عهده مدیریت علمی مجموعه‌هایی است که در این زمینه فعال هستند. من هرگز تلاش‌های دوستان را نادیده نمی‌گیرم و ارزش کارهایی که انجام می‌دهند را کم نمی‌کنم. زحمات تمامی اساتید محترم در مراکز پژوهشی، دانشگاه‌ها و حوزه‌ها در زمینه مطالعات انقلاب اسلامی قابل تقدیر است. اما آنچه واقعا اهمیت دارد، حقیقت انقلاب اسلامی و نگاهی است که به آینده آن داریم؛ نگاهی که بر رسالت انقلاب اسلامی در زمینه تمدن‌سازی تأکید دارد و همچنین ظرفیت بالقوه‌ای که در جوانان ما وجود دارد تا بتوانند تاثیرگذارتر باشند. این شرایط ایجاب می‌کند که دوستان همت بیشتری به خرج دهند و شاهد تغییرات تحولی در این زمینه باشیم.  این امر نیازمند حمایت و پشتیبانی از سوی نهادهایی مانند شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم و تحقیقات است. همچنین، باید دغدغه‌مندی در سطح عمومی پژوهشگران و فعالان این حوزه وجود داشته باشد.

به‌عنوان کسی که سال‌ها در عرصه تبیین و تحقیق پیرامون انقلاب اسلامی فعالیت کرده‌اید، اگر بخواهید به آثار مکتوبی اشاره کنید که حق مطلب را درباره انقلاب اسلامی ادا کرده باشند، کدام آثار را پیشنهاد می‌کنید؟
آثار بسیار خوبی در این زمینه تولید شده است. آقای ملکوتیان از پیشتازان این حوزه کارهای خوبی انجام داده‌اند و آقای مرندی نیز آثار قابل توجهی تولید کرده‌اند. از نسل جوان‌تر، آقای دکتر مهدی جمشیدی کارهای خوبی انجام داده‌اند. البته من در حال حاضر در مقام احصای کامل آثار نیستم، زیرا خودم نیز نیاز به مطالعه بیشتر دارم. 
من چند کار محدود انجام داده‌ام که به نوعی زمینه‌سازی کرده‌اند تا سوالات عمیق‌تری با نگاه‌های جدی‌تر دنبال شود. یکی از این کارها نظریه تحول در اسلام است که حدود بیست و چند سال پیش انجام شد و هنوز هم می‌تواند مورد بحث و ارزیابی قرار بگیرد.  البته من خودم را از انتقاداتی که به برخی از کارها وارد است، مستثنا نمی‌دانم. در گذشته، ما نیز تمرکز لازم را در این زمینه نداشتیم و برخی اقتضائات اجرایی مانع از حفظ آن تمرکز شدند. با این حال، از دوستانی که توانسته‌اند تمرکز و انسجام خود را حفظ کنند تقدیر می‌کنم.
اگر بتوانم در این زمینه کاری انجام دهم، تمایل دارم در یک جمع مشترک به اندیشه‌ورزی بپردازیم. ایده‌هایی دارم که برخی از آنها در مراکز مختلف تجربه شده‌اند و می‌توانند به سازماندهی نیروهای آماده با حمایت جدی و طرح‌های تحولی کمک کنند. این می‌تواند راه تازه‌ای برای مطالعات انقلاب اسلامی باشد و به نوعی گام دومی برای پیشرفت این مطالعات ایجاد کند و قصورها و کاستی‌های گذشته را تا حدی جبران کند.

در راستای بهبود وضعیت فعلی مطالعات انقلاب اسلامی اگر نکته‌ای باقی مانده است بفرمایید؟
انقلاب اسلامی ملت ایران هرچند یک رویداد مهم تاریخی و نقطه عطفی در پیشینه این ملت کهن و ریشه‌دار بوده است ولی یک رویدادِ پایان‌یافته نیست، بلکه یک جریان پویا و زنده و سرآغاز یک فرآیند تحولی تمدن‌ساز در گستره امت اسلامی و فراتر از آن در سطح جهانی است که با رشد تکاملی و تصاعدی توانسته است جبهه مقاومت پایدار در برابر جبهه سلطه‌گر را پدید آورد و مبتنی بر اندیشه‌ای متقن، اصیل و فطرت‌مدار در برابر اندیشه چپ و راست مدرنیته، راه تازه‌ای را برای پیشرفت و سعادت انسان‌ها ارائه دهد. 
این انقلاب به‌مثابه یک حقیقت زنده و پویا، دارای هویتی است که تمایزات بنیادین با سایر انقلاب‌ها دارد. «هویت انقلاب اسلامی» عبارت است از عوامل، عناصر، مقوله‌ها و نمادهایی که تمایزبخش انقلاب اسلامی با جنبش‌ها، جریان‌ها و انقلاب‌های غیراسلامی است. انقلاب اسلامی ایران که در ۲۲بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، هم هویتی مستقل و متفاوت از سایر انقلاب‌ها دارد و هم دارای هویتی متمایز از سایر جنبش‌هایی است که پیش از انقلاب اسلامی، در ایران به وقوع پیوسته است که این موارد باید در مطالعات حتما مدنظر گرفته شود. بازخوانی و ترسیم مولفه‌های هویتی انقلاب اسلامی از آن جهت ضرورتی قطعی و مستمر است که مراکز استکباری برای مقابله با آن، همواره برای تحریف، تقلیل و تقطیع مولفه‌های هویتی انقلاب، همه تلاش خود را به‌کار بسته‌اند و همچنان در این راه از همه ترفندها و ابزارها استفاده می‌کنند؛ هرچند همواره ناکام مانده‌اند و تلاش‌هایشان به نقض غرض و نتیجه معکوس انجامیده است اما وظیفه همیشگی جبهه انقلاب رویارویی فکری و فرهنگی با این تلاش‌ها برای حفظ اصالت انقلاب و پیشگیری از تحریف آن است و این قطعا یکی از میدان‌های اصلی «جهاد تبیین» به شمار می‌آید. محوری‌ترین، عمیق‌ترین و اصلی‌ترین مولفه هویتی انقلاب اسلامی، «اسلام» است که در شکل‌دهی ایدئولوژی انقلاب، ایجاد و تعمیق انگیزه‌های انقلابی، ترسیم مسیر و کیفیت مبارزات و تعیین چارچوب‌های راهبردی نظامِ برآمده از انقلاب، نقش اساسی و بی‌بدیل داشته و دارد. اسلامی که در روزگار ما، امام خمینی قدس‌سره، برجسته‌ترین روایتگر، احیاگر و مفسر آن بود؛ اسلامِ فطرت و عقلانیت، اسلام قرآن و اهل‌بیت(ع)، اسلام جهاد و اجتهاد، اسلام فقاهت و حکمت، اسلام آزاداندیشی و فکرورزی، اسلام جامع و اجتماعی، اسلام اقتدار و پیشرفت، اسلام مظلومان و پابرهنگان، اسلامی که علمای راستین آن تشنه خون سرمایه‌داران زالوصفت بوده‌اند و در این مسیر، خون پاک خود را هدیه کرده‌اند... یعنی «اسلام ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم...». بر این اساس، مولفه‌های دیگری در هویت انقلاب اسلامی وجود دارد که ناشی از و مبتنی بر اسلام ناب محمدی(ص) است مثل مردم‌بنیان‌بودنِ انقلاب اسلامی به‌معنای ابتنای انقلاب در شکل‌گیری و استمرار و تکامل آن بر اراده و آگاهی و حضور مردم و اصالت رأی و نظر مردم، عقلانیت و حکمت‌محوری در فرآیندها و اهداف و روش‌های مدیریت انقلاب و جامعه و یا فطرت‌مداری و ریشه‌داری آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب در سرشت انسان‌ها و توجه و اهتمام همزمان و هماهنگ به آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری به‌عنوان آرمان‌های جهانی و فرازمانی و فرامکانی و تمدن‌ساز. موارد دیگری هم هست که در بحث‌های دیگری مطرح خواهم کرد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.