آگاه: این تهدیدات که عمدتا در مقاطع حساس مذاکرات یا تحولات منطقهای شدت مییابند، نهتنها برای اعمالفشار بهمنظور «تغییر رفتار» ایران طراحی شدهاند، بلکه هدفی فراتر، یعنی «شرطیسازی افکار عمومی» داخلی و ایجاد تزلزل در سیاستگذاری مستقل کشور را دنبال میکنند. چراکه یکی از استراتژیهای مهم غرب، شرطیسازی جامعه ایران به تهدیدات خارجی است. این راهبرد، بخشی از یک جنگ شناختی و روانی است که بهدنبال مشروعیتبخشی به تسلیم در برابر فشارهای دشمن و تضعیف اعتماد به توانمندیهای داخلی است. هدف اصلی آن، تبدیل ذهنیت مقاومت به ذهنیت تسلیم در جامعه ایران است.
رهبر انقلاباسلامی در سالهای اخیر بارها درباره جنگ روانی دشمن و راههای مقابله با آن صحبت کردهاند. منطق ایشان برای خنثیسازی این شرطیسازی بر سه محور اصلی استوار است: دشمن تلاش میکند مشکلات ایران را به تحریمها گره بزند تا جامعه را شرطی کند؛ اما رهبرانقلاب تاکید دارند که مشکلات کشور عمدتا ناشی از ضعفهای داخلی، سوءمدیریت و عدماتکای کافی به توانمندیهای ملی است. ایشان با این استدلال، شرطیسازی جامعه به تحریمها را بیاثر میکنند و نگاهها را به توانمندیهای داخلی معطوف میسازند.
رهبرانقلاب استدلال میکنند که اگر مذاکره راهحل نهایی مشکلات بود، برجام باید مشکلات کشور را برطرف میکرد. اما تجربه نشان داد که آمریکا حتی بعد از امضای توافق نیز به تعهدات خود پایبند نماند. این استدلال جامعه را از شرطیشدن به «مذاکره تحت هر شرایطی» خارج میکند و نگاه انتقادی نسبت به تجربههای گذشته را تقویت میکند.
یکی از مهمترین عوامل شرطیسازی جامعه، القای ترس از تهدید نظامی است. رهبر انقلاب با اتخاذ مواضع قاطع، این تصور را ازبین بردهاند که تهدیدات نظامی آمریکا جدی است و ایران باید در برابر آن عقبنشینی کند. ایشان با تاکید بر قدرت بازدارندگی ایران، شرطیسازی جامعه به ترس از جنگ را خنثی کردهاند و بهجای آن، احساس اقتدار ملی را جایگزین کردهاند.
آمریکا تلاش دارد تا ذهن جامعه ایرانی را بهسوی دوگانه «جنگ» و «مذاکره» سوق دهد و با شرطیسازی افکار عمومی، اصول خود را تحمیل کند. در واقع، آنچه آمریکا در پی آن است، «خلعسلاح» ایران بهعنوان قطب اصلی منطقهای است؛ اما تفاوت امروز با گذشته در چیست؟ تغییری که باید به دقت بدان نگریست، تحول در بیانات و راهبردهای رهبرانقلاب است.
در مرداد ۱۳۹۷، رهبر انقلاب صریح و قاطع فرمودند: «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.» این جمله کلیدی، نهتنها افشاگر واقعیت پشتپرده تهدیدات آمریکا بود، بلکه نشان میداد که ایران دیگر در دامِ القائات دشمن درباره سایه جنگ نخواهد افتاد؛ اما امروز در سخنرانی اخیرشان، ایشان تاکید کردند: «آمریکا تهدید میکند به نظامیگری! این تهدید، بهنظر من غیرعاقلانه است؛ یعنی جنگ، ایجاد جنگ، ضربه واردکردن، یکطرفه نیست. ایران قادر به زدن ضربهمتقابل است و قطعا این ضربه را وارد خواهد کرد. من حتی معتقدم اگر چنانچه یک حرکت غلطی از طرف آمریکاییها و عواملشان سر بزند، آن که بیشتر ضرر میکند آنها هستند.»
در اندیشه غربی، قدرت سیاسی و نظامی، ابزار تحمیل اراده است. این منطق که ریشه در فلسفه سیاسی ماکیاولی و هابز دارد، بر این اصل استوار است که بقای دولتها و نظامهای سیاسی، مستلزم استفاده از قدرت سخت و تهدید مداوم است. آمریکا، بهعنوان یک امپراتوری جهانی، همواره از تهدید به جنگ برای ایجاد «هراس» و «کنترل» نظامهای مخالف بهره برده است. از منظر اندیشههای آیتالله خامنهای، نظام سلطه درکی منفعتمحور و ابزارگرایانه از عقلانیت دارد. عقلانیت غربی در سیاست بینالملل، عقلانیتی است که مبتنی بر هزینهـ فایده است و تا زمانی که هزینه تهدید کم باشد، آن را ادامه میدهد. بنابراین، تهدیدات آمریکا بخشی از روند محاسبه هزینه و فایده است.
این تغییر در بیان، حاوی پیامی عمیق است: دشمن گمانکرده که تحولات اخیر منطقه، جبهه مقاومت را به ضعف کشانده و محاسباتش را بر ایناساس بنا کرده است. اما اشتباه دشمن دقیقا همینجاست. رهبر انقلاب با تاکید بر «تغییر محاسباتی»، نشان دادند که استراتژیهای آمریکا بر پایه درکی نادرست از معادلات قدرت در منطقه استوار است. این محاسباتِ نادرست، نهتنها در بعد نظامی بلکه در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز آشکار است.
رهبر انقلاب، قدرت را در بستر مقاومت مردمی، استقلال فکری و استحکام درونی معنا میکنند. تهدیدات آمریکا نهتنها بر پایهای ناپایدار بنا شده، بلکه دچار پارادوکسی بنیادین است: اگر جنگ بهراستی موثر بود، چرا در عراق، افغانستان و سوریه نتیجهای جز فرسایش و شکست برای آمریکا بههمراه نداشت؟ رهبر انقلاب، با دقتی راهبردی، به این نکته اشاره دارند که هرگونه اقدام نسنجیده نظامی ازسوی آمریکا، بازتابی سخت و قاطع خواهد داشت. این نه از سر تهدید، بلکه بر اساس معادلهای منطقی است: ضربه متقابل، مولفهای حذفنشدنی از هر منازعه نظامی است.
در سیاستگذاریهای عقلانی، هر اقدام باید از یک تحلیل دقیق و منطقی نسبت به هزینهها و منافع آن برخوردار باشد؛ اما تهدیدات آمریکا به هیچوجه با این معیارها سازگار نیست. زیرا در عمل، این تهدیدات نهتنها هزینههای سنگینی برای آمریکا به دنبال دارند، بلکه احتمال موفقیت آنها در رسیدن به اهداف موردنظر بسیار ضعیف است. به عبارت دیگر، این تهدیدات «فاقد محاسبه دقیق هزینه و فایده» هستند و تنها به ابزاری برای فشار روانی تبدیل شدهاند.
دومین بعد این تهدیدات، ناشی از «شناخت نادرست آمریکا از ایران» و مردم آن است. تهدیدات نظامی آمریکا بر این پندار استوار است که ایران و مردم آن از سر ترس و وحشت حاضر به تسلیم در برابر فشارهای خارجی خواهند شد. این در حالی است که جامعه ایرانی، بهویژه تحت رهبریهای حکیمانه، نهتنها در برابر تهدیدات خارجی تسلیم نمیشود، بلکه این تهدیدات بهنوعی موجب «تقویت وحدت» و «عزم ملی» در مواجهه با تهدیدات میشود. در واقع، آمریکا در محاسبات خود نسبت به ایران دچار «خطای استراتژیک» شده است.
نهایتا، این تهدیدات نظامی دارای ضعف «قابلیت عملیاتی و اجرایی» هستند. در دنیای امروز، حتی تهدیدات نظامی نیز نیازمند پشتوانهای از توانمندیهای واقعی و آمادگی عملیاتی هستند که آمریکا به هیچوجه از آن برخوردار نیست. جمهوریاسلامی ایران بهشکلی قدرتمند خود را آمادهکرده است که نهتنها قادر به دفع هرگونه تهدید نظامی است، بلکه در صورت لزوم ضربه متقابل و قاطع نیز خواهد زد.
در این شرایط، آنچه اهمیت دارد، حرکت هوشمندانه و طراحی جامع برای «تغییر محاسبات دشمن» است. این مفهوم، مبتنی بر این اصل است که دشمن تا زمانی که احساس کند تهدید نظامی برایش سودآور است، آن را ادامه خواهد داد. بنابراین، تغییر محاسبات یعنی رساندن دشمن به نقطهای که درک کند تهدید علیه ایران نهتنها بیفایده است، بلکه برای خودش پرهزینه خواهد بود. مواجهه ایران با این شرایط، تنها به اتکای قدرت نظامی معنا نمییابد؛ بلکه مستلزم تقویت اقتصاد درونی، انسجام ملی و دیپلماسی مقتدرانه است. دشمن باید بداند که ایران، نه بر پایه تهدید که بر مبنای منطق مقاومت و عقلانیتِ استراتژیک، مسیر خود را تعیین میکند.
۲۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۷
کد خبر: ۱۲٬۲۱۵
تحولات جهانی روزبهروز شتاب میگیرند و تغییر نظم جهانی به گونهای پیچیده پیش میرود و تنازع، هر روز به شکل متفاوتی ایجاد میشود. در سالهای متمادی، سیاست خارجی ایالات متحده همواره از ابزار «تهدید نظامی» به عنوان یکی از اهرمهای فشار علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده است.
نظر شما