آگاه: یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با اشاره به همین خلأ میگوید: بانکهایی مانند صنعت و معدن، کشاورزی و مسکن با هدف فعالیت در حوزههای تخصصی شکل گرفتهاند، اما متاسفانه به دلیل نبود دانش و مهارت لازم برای جذب منابع و تامین مالی در این حوزهها، عملا همه بانکها شبیه به یکدیگر عمل میکنند. محسن زنگنه، با اشاره به انحراف عملکردی برخی بانکها، اضافه میکند: برای مثال بانک کشاورزی در مواردی به پرداخت تسهیلات در حوزههای غیرکشاورزی وارد شده و همین الگو در بانکهای دیگر مثل تجارت و مسکن نیز دیده میشود.
بانکهای تخصصی؛ ساختار بیماموریت
ایده بانکهای تخصصی در اقتصاد ایران سابقهای
چند دههای دارد. هدف از تاسیس بانکهایی مانند صنعت و معدن، کشاورزی و مسکن، جهتدهی منابع مالی به بخشهای اولویتدار توسعهای کشور بوده است. با این حال، آنچه در سالهای گذشته مشاهده شده، فاصله قابلتوجه این بانکها از ماموریتهای اولیهشان است.
نماینده تربتحیدریه، مه ولات و زاوه در ادامه اظهارات خود تاکید میکند: تخصصیشدن بانکها پیش از هر چیز نیازمند دانش، توانمندی و زیرساخت درونسازمانی است. در حال حاضر چنین آمادگیای در نظام بانکی ما وجود ندارد و به نظر میرسد که بحث تخصصیشدن بانکها بیشتر در حد شعار باقی مانده است. به گفته این عضو کمیسیون برنامه و بودجه، حتی اگر ارادهای برای اجرای این حکم وجود داشته باشد، باید اولویت را بر تقویت بانکهای توسعهای و تجاری گذاشت. زنگنه با اشاره به برنامه هفتم توسعه میافزاید: در این قانون برای تخصصیسازی بانکها احکام مشخصی پیشبینی شده، اما اجرای آن نیازمند تمهیدات دقیق اجرایی است.
تکلیف قانونی بانک مرکزی
در بندهای مرتبط با اصلاح ساختار بانکی در قانون برنامه هفتم توسعه، بانک مرکزی به طور مشخص مکلف شده که ساختار بانکها را به سمت فعالیت تخصصی سوق دهد. محمدرضا فرزین، رییسکل بانک مرکزی، نیز در نشستهایی که طی ماههای گذشته با مدیران شبکه بانکی برگزار کرده، از عزم جدی این نهاد برای حرکت در همین مسیر خبر داده است.
او اخیرا اعلام کرد: تداخل ماموریتها و فعالیتهای نامرتبط با فلسفه وجودی برخی بانکها یکی از ضعفهای جدی نظام بانکی ماست. این وضعیت باعث شده تخصیص منابع به صورت ناکارآمد انجام شود و اعتبار بانکها نزد فعالان اقتصادی و جامعه تضعیف شود.
فرزین همچنین تاکید کرده که بانک مرکزی در حال تدوین الزامات تخصصیسازی بانکهاست و اجرای تدریجی این برنامه در دستور کار قرار دارد. با این حال، شواهد میدانی و گزارشهای رسمی نشان میدهند که هیچ تغییر بنیادینی در ماموریت و ساختار بانکها رخ نداده و حتی بانکهای موسوم به تخصصی، عملکردی مشابه بانکهای تجاری دارند. او پیشتر در نشست با فعالان بخش خصوصی تصریح کرده بود که «اگر بانکها به تخصصیسازی پایبند نباشند، نهتنها منابع کشور هدر میرود، بلکه اعتبار نظام بانکی در میان تولیدکنندگان نیز آسیب میبیند.»
موانع تخصصیسازی
نظام بانکی ایران در مسیر تخصصیشدن و ایفای نقش موثر در حوزههای ماموریتی خود، با چالشها و موانع متعددی روبهروست که باعث شده اجرای این تحول بنیادی به سکون و کندی دچار شود. به باور کارشناسان، این موانع عمدتا ساختاری، حقوقی و مدیریتیاند و در ادامه مهمترین آنها موردبررسی قرار میگیرد. نخستین مانع، ضعف منابع انسانی تخصصی است. بسیاری از بانکهای کشور فاقد تیمهای مدیریتی و کارشناسی با دانش و تجربه کافی در حوزههای تخصصی ماموریتمحور هستند. بهعنوان نمونه بانک مسکن در زمینه تامین مالی پروژههای شهری و بانک کشاورزی در حوزه زنجیره ارزش کشاورزی، با کمبود نیروهای متخصص روبهرو هستند که این امر عملکرد آنها را از اهداف تعریفشده دور میسازد. عامل دوم فشارهای بیرونی از سوی دولت و نهادهای عمومی است که گاهی بانکها را به پرداخت تسهیلات در پروژههایی وادار میکنند که هیچ سنخیتی با ماموریت ذاتی آنها ندارد. این مداخلات جهتگیری تخصصی بانکها را دچار انحراف میکند و منابع آنها را صرف طرحهایی میسازد که بازدهی و کارآمدی لازم را ندارند.
در کنار این خلأ یک نظام انگیزشی و تنبیهی موثر نیز مشهود است. بانک مرکزی تاکنون سازوکار مشخصی برای تشویق بانکهایی که به ماموریت تخصصی خود پایبند بودهاند یا تنبیه بانکهایی که از مسیر خود منحرف شدهاند، تدوین نکرده است. این فقدان نظارت هدفمند باعث شده نظام بانکی در برابر رعایت یا نقض اصول تخصصگرایی پاسخگو نباشد.
از دیگر موانع مهم میتوان به ساختار سهامداری نامتوازن اشاره کرد. برخی بانکها تحت مدیریت نهادهایی قرار دارند که اولویتهای آنها با اهداف توسعهای و تخصصی بانک همسو نیست. این ناهماهنگی در مالکیت و مدیریت، استقلال عملکرد بانکها را مخدوش کرده و مانع اجرای ماموریتهای راهبردی آنها شده است.
همچنین، کمبود ابزارهای نوین تامین مالی نیز مانعی اساسی در مسیر تخصصیشدن بانکها به شمار میرود. بانکهای تخصصی در بسیاری موارد از دسترسی به ابزارهایی مانند صندوقهای تامین مالی متناسب با ماموریت خود محروماند. این محدودیت قدرت عمل آنها در اجرای پروژههای توسعهای و ایفای نقش تخصصی را کاهش داده است. در نهایت نبود هماهنگی بین سیاستهای بودجهای دولت و نقش بانکهای تخصصی چالش دیگری است که نباید نادیده گرفته شود. در بسیاری از موارد نحوه تخصیص بودجه عمومی بهگونهای است که امکان همافزایی با منابع بانکی برای پیشبرد پروژههای زیربنایی فراهم نمیشود و این گسست کارکرد توسعهای بانکها را با اختلال مواجه میسازد.
چه باید کرد؟
کارشناسان اقتصادی برای غلبه بر موانع موجود و تحقق واقعی بانکداری تخصصی، مجموعهای از اقدامات اجرایی را پیشنهاد دادهاند که بازنگری در حاکمیت شرکتی بانکها و استفاده از مدیران متخصص با سابقه کاری در حوزه مرتبط، طراحی سامانه شفاف تسهیلاتدهی با تفکیک حوزه فعالیت بانکها و نظارت عمومی بر عملکرد آنها، تقویت زیرساختهای آموزشی و پژوهشی برای تربیت نیروی انسانی متناسب با اهداف تخصصی هر بانک، اعمال مشوقهای مالیاتی و اعتباری برای بانکهایی که بهدرستی ماموریت تخصصی خود را اجرا میکنند، افزایش اختیارات عملیاتی بانک مرکزی برای الزام بانکها به پایبندی به ماموریت تخصصی، ایجاد تعادل بین استقلال بانکها و پاسخگویی به سیاستهای کلان توسعهای دولت از جمله آنهاست.
اهمیت عملکرد بانک مرکزی
تخصصیسازی بانکها در نگاه نخست گامی منطقی در راستای ارتقای بهرهوری و کارآمدی نظام مالی کشور به نظر میرسد اما در عمل نیازمند اصلاحات عمیق نهادی و مدیریتی است. قانون برنامه هفتم توسعه راه را باز کرده اما اجرای آن مستلزم اراده سیاسی، اصلاح ساختارهای درونسازمانی و پذیرش هزینههای گذار است.
اگر بانک مرکزی بتواند با ابزارهای نظارتی و سازوکارهای انگیزشی، بانکها را در مسیر ماموریتهای تخصصی هدایت کند، میتوان امیدوار بود که نظام بانکی ایران از وضعیت کنونی که در آن همه بانکها تقریبا عملکردی یکسان دارند، فاصله بگیرد و به سمت ساختاری متوازن، هدفمند و کارآمد حرکت کند.
تجربه جهانی چه میگوید؟
نگاهی به تجربه کشورهای موفق در تخصصیسازی نظام بانکی میتواند راهگشا باشد. در آلمان برخی بانکها نقش موثری در تامین مالی پروژههای بلندمدت زیربنایی، فناوریهای نوین و طرحهای زیستمحیطی دارد. این بانکها با همکاری نزدیک با نهادهای علمی، دولت فدرال و بخش خصوصی، ماموریتی دقیق و ساختاری شفاف دارند. همچنین در برخی کشورهای آسیایی، بانکهایی بهعنوان بازیگر کلیدی در توسعه صنایع صادراتمحور و شرکتهای دانشبنیان شناخته میشوند. هر دو نمونه نشان میدهند که موفقیت بانکهای تخصصی در گرو ترکیبی از استقلال ساختاری، ماموریت روشن و همسویی با راهبردهای توسعهای کشورهاست.
نظر شما