۲۲ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۴
کد خبر: ۱۴٬۵۱۷

در جهان متکثر امروز، بحران‌ها نه صرفا عرصه تهدید بلکه صحنه بازخوانی مبانی و بازیابی معنای هویت هستند. رخداد «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» در جغرافیای غرب آسیا، در ظاهر یک درگیری نظامی محدود بود؛ اما در باطن، تجلی رخدادی ژرف‌تر بود: تصادم دو جهان‌بینی، دو نظام معنا، دو ساحت هستی‌شناختی؛ یکی ریشه‌دار در ایمان و ظلم‌ستیزی، دیگری زاده روح استیلا و طغیان.

آگاه: این جنگ نه صرفا مصاف سلاح‌ها بلکه آوردگاه روایت‌ها و الگوهای هویتی بود؛ نبرد دو دستگاه هویتی و دو منظومه معنایی که در باطن خویش تقابلی تمدنی را رقم زد و واکنش ملت عزیز ایران، جلوه‌ای روشن از ذخایر هویت ایرانی اسلامی در برابر طوفان تردید و تفرقه به نمایش گذاشت.
واقعیت آن است که در سال‌های اخیر، هویت ایرانی اسلامی در معرض تهاجمی خاموش، مستمر و خزنده از سوی دستگاه‌های رسانه‌ای و جریان‌های ایدئولوژیک تمدن غرب قرار گرفته است؛ تهاجمی چندلایه که با توسل به ابزارهایی چون «تحقیر تاریخی»، «تحریف هویتی» و «تجزیه روانی» به‌دنبال القای بحران در اعتمادبه‌نفس تمدنی ملت ما بوده است. در چنین شرایطی، هر رخداد عظیم بین‌المللی که به‌نحوی پای ایران را به میانه میدان بگشاید یا بر آن اثرگذار باشد، می‌تواند بالقوه به نقطه عطفی برای بازخوانی، بازتعریف و بلکه بازسازی مولفه‌های هویتی بدل شود. جنگ ۱۲ روزه، از این منظر نه صرفا یک رویارویی امنیتی بلکه حادثه‌ای هویتی تمدنی بود که ظرفیتی مضاعف برای احیای خودآگاهی ملی در بطن خود نهفته داشت.
ملت ایران که در چهار دهه اخیر با مواجهاتی از این دست خو گرفته، این بار نیز به‌جای انفعال با کنشی تمدنی پاسخ داد؛ درست در زمانی که دستگاه‌های جنگ روانی و عملیات رسانه‌ای دشمن، در تلاش برای القای بحران هویتی و مشروعیتی در درون ایران بودند، مواجهه آحاد مردم، رسانه‌ها، نخبگان و نهادهای اصیل دینی و فرهنگی، نشانه باززنده‌سازی یک روح جمعی در مقیاس ملی بود.
در مواجهه با جنگ ۱۲ روزه، سه رخداد موازی شکل گرفت: نخست احیای غیرت جمعی در برابر ستم ساختاری جهانی؛ دوم بازگشت نخبگان به موضع صریح مقاومت در مقابل منطق سازش و بی‌طرفی غیرمسئولانه؛ سوم انعکاس وحدت فرهنگی دینی در تراز منطقه‌ای که فراتر از مرزهای جغرافیایی، هویت ایرانی را درون منظومه امت اسلامی بازتعریف کرد.
در چنین بستری، مولفه‌های اصلی هویت ایرانی اسلامی، نه‌تنها دچار تزلزل نشدند بلکه به شکل ایجابی بازتولید شدند: ایمان توحیدی و عدالت‌محور، به‌عنوان جوهره فرهنگ عمومی، بار دیگر در قالب حمایت صریح مردمی از مقاومت تبلور یافت؛ عقلانیت تاریخی و حافظه‌ی تمدنی، در تمییز دشمن حقیقی و درک اقتضائات راهبردی مقاومت نمایان شد؛ احساس پیوستگی با ساحت امت واحده، در ساحت شعور سیاسی فرهنگی ملت، موجب ارتقای انسجام اجتماعی شد.
حقیقت آن است که هویت در دل تهدید، به منصه تمحیص درمی‌آید. بحران‌های عینی در حکم کوره آزمون عناصر هویتی‌اند؛ آنچه می‌سوزد سطح است و آنچه می‌ماند، گوهر.
تجربه تاریخی ایران نیز موید این معناست و بارها گواهی داده که تهدید خارجی، اگر با بیداری عمومی همراه شود، به بستری برای تحکیم هویت و تقویت انسجام ملی بدل می‌گردد. تاریخ ایران نشان داده که در برابر تهدید بیرونی، نوعی واکنش درون‌زا و تقویت‌گر در عرصه هویت شکل می‌گیرد. از حمله مغول و استعمار انگلیس تا اشغال متفقین، از جنگ تحمیلی تا تحریم‌های فلج‌کننده، همواره فشارهای بیرونی اگر با کنش هوشمندانه و ایمانی توأم شود، به تحکیم بنیان‌های هویتی انجامیده است.
جنگ ۱۲ روزه، می‌تواند به منزله یک «لحظه حقیقت» در شناخت ظرفیت‌های نهفته هویت ایرانی اسلامی تلقی شود؛ بحرانی که انسجام داخلی را به رخ کشید و لایه‌های پنهان همدلی ملت را آشکار ساخت. به بیان دیگر، بحران‌ها برای ملت ما همواره مجالی برای تامل تمدنی و بازآرایی گفتمان هویت بوده‌اند. ازاین‌رو باید اذعان کرد که هویت ملی، موجودی ایستا و قراردادی نیست بلکه سازه‌ای زنده، تاریخی و در حال تحول است.
اما این سرمایه هویتی، اگر به سطح نظام آموزشی، تولیدات رسانه‌ای، سیاست‌گذاری فرهنگی و مدیریت نخبگانی انتقال نیابد، در معرض فراموشی قرار خواهد گرفت. وظیفه نخبگان اندیشه‌ورز، نه توصیف رمانتیک بحران‌ها بلکه صورت‌بندی راهبردی تجربه‌ها و استخراج «نقشه‌ی بازسازی هویت ملی» از دل این مواجهات است.
 اکنون، باید به پرسش اساسی پرداخت: چگونه از دل بحران می‌توان به بازآفرینی هویت رسید؟ پاسخ در یک جمله نهفته است: با تبدیل تهدید به تجربه فرهنگی، با تفسیر هوشمندانه وقایع، با ایمان به این اصل که هویت، نه در خلأ بلکه در ستیز با سلطه ساخته می‌شود. ازاین‌رو ضرورت دارد که در بازخوانی این جنگ، به لایه‌های تمدنی و هویتی آن بیش از لایه‌های صرفا نظامی پرداخته شود. مقاومت نه‌فقط یک تاکتیک سیاسی که روایت دیگری از انسان، قدرت و سعادت است. 
در جهان گفتمان‌ها، تنها ملت‌هایی باقی خواهند ماند که هویت خویش را از سنگ‌فرش جبهه تا افق تمدن معنا کنند. ملتی که از هر تهدید معنایی تازه برای بودن خویش بیرون کشد، تنها زیست نمی‌کند؛ بلکه تاریخ می‌سازد. بنابراین جنگ ۱۲ روزه، بیش از آنکه تهدید باشد، تلنگری بود برای بیدارشدن. هشداری برای بازگشت به ریشه‌ها و فرصتی برای آنکه بدانیم هنوز می‌توان از دل بحران، با اتکا به ایمان و عقلانیت انقلابی، هویتی باشکوه و تمدنی زنده را احیا کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.